داستانی کوتاه و جالب از #حضرت_عیسی (ع):
🔵حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جائی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می گذشت،
حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست،
ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند. او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود:
هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟
گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد.
حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت و پنجاه سال دیگر زنده خواهی بود.
#نشر_حداکثرث_باشما🌹
⪻#بهشت و #جهنم⪼
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
⁉️چرا از عبادت کردن ، لذت نمی بریم‼️
📌همان گونه که شخص بیمار از غذای خوش مزه، به خاطر درد شدیدی که دارد، لذتی نمی برد؛
انسان دنیاپرست نیز به دلیل مال دوستی، از عبادت لذّت نمی برد و طعم شیرین آن را نمی چشد.
📚تحف العقول ، صفحه ۵۰۷
#حضرت_عیسی(ع)
📌نشر حداکثرث باشما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
#حضرت_عیسی علیه السلام از کنار قبری عبور میکرد. متوجه شد که صاحب قبر در عذاب است. سال آینده وقتی از همانجا عبور کرد، متوجه شد #عذاب از او برداشته شده. همین مطلب را از #خداوند سؤال کرد. خطاب آمد: یا روح الله، از این مرد فرزندی به سن بلوغ رسید که صالح و نیکوکار است. راهی را برای مردم هموار کرد و اصلاح نمود و یتیمی را مسکن و مأوی داد. به برکت اعمال خیر این فرزند، #عذاب_قبر از پدرش برداشته شد.
📚برشی از کتاب برزخ و نفخه صور
📌نشر حداکثری با شما🌹
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝
داستانی کوتاه و جالب از #حضرت_عیسی (ع):
🔵حضرت عیسی بن مریم علیه السلام با جمعی در جائی نشسته بود، مردی هیزم شکن از آن راه با خوشحالی و خوردن نان می گذشت،
حضرت عیسی علیه السلام به اطرافیان خود فرمود: شما تعجب ندارید از این که این مرد بیش از یک ساعت زنده نیست،
ولی آخر همان روز آن مرد را دیدند که با بسته ای هیزم می آید تعجب کردند و از حضرت علت نمردن او را پرسیدند. او بعد از احوالپرسی از مرد هیزم شکن، فرمود:
هیزمت را باز کن، وقتی که باز کرد مار سیاهی را در لای هیزم او دید، حضرت علیه السلام فرمود: این مار باید این مرد را بکشد ولی تو چه کردی که از این خطر عظیم نجات یافتی؟
گفت: نان می خوردم فقیری از مقابل من گذشت، قدری به او دادم و او درباره من دعا کرد.
حضرت علیه السلام فرمود: در اثر همان دستگیری از مستمند خداوند این بلای ناگهانی را از تو برداشت و پنجاه سال دیگر زنده خواهی بود.
#بهشت #جهنم
#آخرالزمان
╔✯══๑ღ🌺ღ๑══✭╗
@behesht_jahanam
╚✮══๑ღ🌺ღ๑══✬╝