در آلمان بستری بود، یک روز وارد اتاقش شدم با دیدن انبوه پرستاران و پزشکانی که گریه میکردند، نگران شدم نکند اتفاقی افتاده. با پرفسور فرانسوی که در آلمان طبابت میکرد، در حال گفتگو بودم. او با کنایه به صمد گفت: خمینی تو را به این روز انداخته، حالا چقدر از او متنفر هستی؟ او جواب داد: عشق من به امام با همین زخمها بیشتر شده. پزشکی دیگر صحبتها را ترجمه میکرد و پرستارها به صمد و آن پزشک فرانسوی خیره شده بودند، حرفهای صمد آنها را به گریه واداشته بود؛ چرا که منتظر بودند بگوید اگر خوب شوم دیگر... ولی او میگفت من به محض پیاده شدن از هواپیما مستقیم به منطقهی نبرد میروم و باز هم میجنگم... آن روز همه شنیدند که آن جراح فرانسوی گفت: حالا مطمئن شدم که هواپیماهای سوپراتاندارد که به تازگی به عراق داده شده، چرا کارایی ندارد. با این روحیهای که در شماست، چیزی نمیتواند شما را متوقف کند.
#شهید_صمد_زبر_دست
بهشت ایران🌷
https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca