دعای کمیل! ساواک او را دستگیر کرد. با یک کمونیست بد‌عنق هم سلولی‌اش کردند. وقتی آب یا غذا می‌آوردند، اول هم سلولی‌اش می‌خورد تا عبد‌الله نتواند بخورد. نماز و قرآن خواندنش را هم به تمسخر می‌گرفت. شب جمعه بود. عبدالله دلش خیلی گرفته بود. شروع کرد به خواندن دعای کمیل. دعا که به این جمله رسید؛ «خدایا اگر در قیامت بین من و دوستانت جدایی اندازی و بین من و دشمنانت جمع کنی، چه خواهد شد؟»🌱 دیگر نتوانست تاب بیاورد. به سجده افتاد و هق‌هق گریه‌اش بلند شد. سر از سجده که برداشت، دید هم سلولی کمونیست هم به خاک افتاده و زار زار گریه می‌کند. از آن پس دیگر آن زندانی با شهید میثمی بدرفتاری نکرد. شهید#عبدالله_میثمی نماینده ویژه امام در قرارگاه خاتم‌الانبیا برشی از کتاب "یادگاران" بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca

عبد‌الله خیلی خوش‌‌برخورد بود. بدون لبخند دیده نمی‌شد. می‌گفت: از صبح که بیدار می‌شوید، اگر به همه لبخند بزنید و آن‌ها را شاد کنید، برای‌تان حسنه نوشته می‌شود. یک فرد آشنا که می‌دید صورتش پر از خنده می‌شد، پیشانی‌اش را می‌بوسید و تا وقتی ایستاده بود و حال و احوال می‌کرد، دستش را رها نمی‌کرد. برشی از کتاب "یادگاران" شهید#عبدالله_میثمی تولد ۱۳۳۴/۴/۲ شهادت ۱۳۶۵/۱۱/۱۲ محل شهادت: شلمچه محل دفن: گلزار اصفهان بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca

"پایان مأموریت ما زمانی است که پیمانی را که با خدا بسته‌ایم به مرحله صدق برسانیم." شهید#عبدالله_میثمی بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca

خدایا! چنانمان دار که در لیلةالقدر حیات خویش خواب نباشیم. شهید #عبدالله_میثمی بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca

سه روز مانده بود به شهادت حضرت زهرا. بعد از نماز صبح زیارت حضرت زهرا (س) را خواند. _متعجبانه پرسیدم: مگر امروز روز شهادت است؟ _گفت: نزدیک است. وقتی رفت، ترکش به سرش خورد و بردندش بیمارستان. وقتی شهید شد شب شهادت حضرت زهرا (س) بود. شهید #عبدالله_میثمی به روایت همسر از کتاب "خط عاشقی۲" بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca

عبد الله خیلی خوش صحبت بود. بی‌لبخند دیده نمی‌شد. می‌گفت: از صبح که از خواب بیدار می‌شوید، اگر به همه لبخند بزنید و آن‌ها را شاد کنید، برایتان حسنه نوشته می‌شود. آشنا که می‌دید صورتش پر از خنده می‌شد و پیشانی‌اش را می‌بوسید. تا وقتی ایستاده بود و حال و احوال می‌کرد، دستش را رها نمی‌کرد. از کتاب "یادگارن ج۵" 《۱۲ بهمن سالروز شهادت عبدالله میثمی نماینده ویژه‌ی امام در جبهه‌های جنگ》 شهید #عبدالله_میثمی بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca

🎥 روایت حاج قاسم از شهید عبدالله میثمی شهید #عبدالله_میثمی شهید #قاسم_سلیمانی بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca

توان ما به میزان امکانات نیست، توان ما به میزان اتصالمان به خداست. شهید #عبدالله_میثمی بهشت ایران🌷 https://eitaa.com/joinchat/3597009274C1a537d7bca