بهشت خانواده💞
࿐❒❢○▪🦋✨🦋▪○❒❢࿐ #روایتگری_مدافعان_سلامت #قسمت_شانزدهم 🍃حاج حسن 🔹جلوی در قصابی قدم میزدم تا صاحبش
࿐❒❢○▪🦋✨🦋▪○❒❢࿐
#روایتگری_مدافعان_سلامت
#قسمت_هفدهم
📝یادداشت
شبی در CCU
🏨یه شب که به بیمارستان رفتم گفتند شما برو بخش مراقبتهای ویژه CCU، به نیرو احتیاج دارن.
🔹رفتم دیدم پرستارا بالا سر یه مرد تقریبا ۶۵ ساله وایسادن دارن صحبت میکنن
چن دقیقه بعد که پرستارا رفتن از یکیشون پرسیدم چرا بالا سرش جمع شده بودید❓
گفت تموم کرده بود، خدارو شکر برگشت.🤲
⭕️رفتم بالا سرش به هیکل درشت و تو پرش نگاه کردم به چشمایی که بسته بود.
گوش دادم به صدای نفسی که به زور دستگاه بالا میومد، نمیدونم چرا انقد بهم ریختم. حس میکردم فقط باید بالاسرش وایسم و دعاش کنم.📿
🔻همینطور داشتم بهش نگاه میکردم یکی از پرستارا گفت ایشون کرونا مثبت هستن نرید بالا سرشون، خطر داره، با اکراه اومدم یه گوشه ایستادم.
💠داشتم تی میکشیدم دیدم دوباره ریختن بالا سرش، هر کاری کردن برنگشت همشون مستأصل بودن...تموم کرد.
👈البته تازه شروع کرد، تازه از این اسباب دنیا راحت شد و با اعمالش رفت
👌✅✨
دیر نیست لحظه رسیدن مرگ
🍃کل نفس ذائقه الموت🍃
💢یه بغض سنگینی رو دلم نشست، چرا به حرف پرستار گوش دادمو از بالا سرش اومدم کنار❓ کاش لحظات آخر تنهاش نذاشته بودم.😔
♨️یکی از پرستارا گفت خدا رحمتش کنه، شنیدم جانباز بوده
گفتم جانباز❓ گفت آره شیمیایی زمان جنگ بود رفت پیش همرزماش.
عجب، پس واقعا پر کشید🕊🌳
🔹چند دقیقه بعد یه گروهی از طلبه ها اومدن که همونجا تیمم و کفن کنن(چند روز اول این کارا تو بیمارستان انجام میشد).
🥀خیلی از جانبازای مظلوم تو این قصه شهید شدند. اینا همیشه مظلوم بودن، چه زمان جنگ چه بعد از اون چه الآن.
🔸شاید آخرین شب قدری باشه که درک میکنیم، یاد و توجه به مرگ آدمو بیدار میکنه، قدر بدونیم...
✍علی اصغر محمدی راد
#کرونا
#لیله_القدر
#جانبازان_شیمیایی
#جهادگران_سلامت
#مرگ_نزدیک_است
࿐❒❢○▪🦋✨🦋▪○❒❢࿐
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020