🌹💖
بخشی از #عناوین_موضوعات_کانال🔖
#درس_از_خانه_تا_خدا 💞
#پای_درس_خانم_حضرت_زهرا 🌷
#مشاوره_های_شما🗣
#شرح_زیارت_ال_یاسین🍃
#ازدواج_تنها_مسیری💍
#شارژ_روحی
#نیاز_ما_به_حکمت👏
#سبک_زندگی_اسلامی👏
#چگونه_یک_نماز_خوب_بخوانیم❓
#معرفی_طرح_قرآن
#نماز_در_کلام_امام_خمینی
#کلیپ🎞
#خاطرات_شهدا🍀
#گلشن_ابرار🌸✨
#تنهامسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده 💞
https://eitaa.com/Namazekhoobe
🌷
#گلشن_ابرار
بسم الله الرحمن الرحیم💐
#قسمت_اول
سید نعمت الله جزایرى
الگـوى تـلاش👌🌷
❇️تولد
«صباغیه» یکى از جزایر پیرامون بصره، در حدود 1050 ق.([1]) شاهد تولد نوزادى بود که خانه سید عبدالله را در شادمانى فرو برد👶.
سید عبدالله که از نوادگان امام کاظم(علیه السلام)به شمار مى آمد([2])
فرزند دلبند خویش را نعمت الله نامید و در نخستین فرصت به مکتب سپرد.
❇️در مسیر تحصیل
نعمت الله روزهاى کودکى را شتابان پشت سر نهاد و با بهره گیرى از دانشوران صباغیه، شط بنى اسد، حویزه و بصره به یازده سالگى رسید.
در این هنگام همراه برادرش سید نجم الدین رهسپار شیراز شد و به یارى شیخ جعفر بحرانى در مدرسه منصوریه اقامت گزید.([3])
تهیدستى بسیار سید نعمت الله، سرانجام وى را از انزواى ویژه روزگار آغازین درس برون آورده، به نسخه
بردارى از کتابها، تصحیح نسخه ها و حاشیه نویسى کشاند.([4])
فرزند سید عبدالله گاه تا بامداد کار مى کرد، درس مى خواند و پس از نماز صبح و مطالعه ویژه بامدادى سر بر کتاب نهاده، لحظه اى مىخوابید.
آنگاه تا نیمروز تدریس مى کرد و پس از نماز ظهر به درس یکى از استادان مى شتافت.([5]) او خود خاطره آن روزهاى
دشوار را چنین نوشته :
وقتى اذان ظهر مى شد به درس مى شتافتم البته بیشتر وقتها نمى توانستم نان تهیه کنم، بنابراین تا شامگاه گرسنه مى ماندم.
اغلب هنگامى که شب فرا مى رسید به اندازه اى در اندیشه درس فرورفته بودم که نمى دانستم در روز چیزى خورده ام یا نه❗️ پس مدتى فکر مى کردم و درمى یافتم که چیزى نخورده ام😊 ([6])
تلاش سید، تابستان و زمستان نمى شناخت. براى او همه فصلها #فصل_درس بود.
آنچه فرزند سخت کوش صباغیه درباره یکى از زمستانهاى شیراز نوشته، درستى این گفتار رو نشون میده :
من درسى داشتم که حاشیه هاى آن را بعد از نماز صبح زمستان مى نوشتم.
سرماى هوا و بسیارى تلاش باعث مى شد که خون از دستم جارى بشه❗️ سه سال روزگارم همینطور گذشت.([7])
ناگفته پیداست که کار نسخه بردارى همواره برقرار نبود. بنابراین نوجوان بین النهرین گاه چنان در تهیدستى فرو مى رفت که حتى توان خرید لقمه نانى نداشت.
در چنین موقعیت دشوارى چراغ حجره اش به سبب بى روغنى خاموش مى ماند و سید نعمت الله را در اندوهى جانکاه فرو مى برد😒.
او براى تحمل گرسنگى توان بسیار داشت ولى هرگز نمى توانست به دلیل نادارى درس شامگاهى رو ترک کنه .
بنابراین به مهتاب ، خانه دوستان یا مسجد جامع پناه مى برد.([8])
🌷🌸
از عباس عبیرى
ادامه داره
#تنها_مسیری_ام
#کانال_بهشت_خانواده💞
https://eitaa.com/joinchat/65929229C65d7223020