📚 #داستان١٠٧۶
🔴 #کی_میداند
#آخر_کارش_به_کجا_میرسد؟!
✍️ گویند
"
#حربن_يزيد_رياحي"
اولين کسي بود که :
آب را به روي امام بست و
اولين کسي شد که:
#خونش_را_براي_اوداد.
" #عمرسعد"
هم اولين کسي بود که :
به امام نامه نوشت و
دعوتش کرد براي آنکه رهبرشان شود و
اولين کسي شد که :
#تير_رابه_سمت_او_پرتاب_کرد!
کي ميداند آخر کارش به کجا ميرسد؟
دنيا دار ابتلاست...
با هر امتحاني چهرهاي از ما آشکار ميشود،
چهرهاي که گاهي خودمان را شگفتزده ميکند.
چطور ميشود در اين دنيا،
بر کسي خرده گرفت و خود را نديد؟😭😭😭
ميگويند:
#خداوندداستان_ابليس_را
تعريف کرد تا:
بداني که نميشود به
عبادتت،
به تقربت،
به جايگاهت
اطمينان کني.
خدا هيچ تعهدي براي آنکه تو همان که هستي بماني، نداده است.
شايد به همين دليل است که سفارش شده،
#وقتي_حال_خوبي_داري و ميخواهي #دعاکني،
يادت نرود
" #عافيت" و
" #عاقبت_به_خيریات" را بطلبی...
📚 #مرحوم_حاج_اسماعیل_دولابی
#بیادعلیرضاوبابا
🌿🍀🌿🌿🌿🌿🍀🌿
شما و دوستان ارجمندتون هم
به :
#کانال_کشکول👇👇👇
#صلوات_بر_محمدوآل_محمدص
دعوتید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
📚 #داستان١٠٣٧
🔴 #شیرزن_ایرانی_که:
#کمترکسی_اورامی_شناسد
🔹 بانو « #آمنه_وهاب_زاده» امدادگر،
آر پی چی زن و
همرزم شهید همت و
شهید چمران که :
وقتی رژیم بعث شیمیایی زد و ایشان دید جانبازی که درحال درمانش است ماسک ندارد؛
ماسک خود را به او داد و خود شیمیایی شد
🔹 چرا از این #زن_قهرمان_ایرانی، برای مردم گفته نشده است ؟!
🔹 مگر ارزش کار این بانو، از قضیه پطرس که یک خارجی بود و خیلی ها میگویند کل این داستانش دروغ است کمتر است که جایی در کتاب های درسی ما ندارد؟!
🔹 هزاران شخصیت واقعی و فداکار در جامعه خودمان داریم، آن وقت شخصیت های جعلی و داستان های دروغین آنها را در کتاب های درسی خود قرار می دهیم
🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
دوستان خودرا
به کانال
#کشکول_صلوات_برمحمدوآلمحمددعوت کنید👇👇👇
💐 @kashkoolesalavat
💐 @kashkoolesalavat
❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️❤️
💫🌟🌙#داستــــــــــان شـــــــــب🌙🌟💫
⭕️✍حکایتی بسیار زیبا و خواندنی
🌺🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃🍂🍃🍁🍃
مردی گوسفندی ذبح کرده و آن را کباب نمود. به برادرش گفت برو و دوستان و نزدیکان را بگو که بیایند تا با هم این گوسفند را بخوریم.
برادرش رفت و در بین دهکده صدا کرد: آی مردم کمک کنید، خانه ما آتش گرفته است.
تعدادی اندکی برای نجات دادن آنها آمدند. وقتی به خانه رسیدند، با کباب گوسفند و نوشیدنیهای رنگارنگ پذیرایی شدند. برادرش آمد و دید که کسان دیگری آمده و گوسفند کباب شده را خوردهاند.
از برادرش پرسید: چرا دوستان و نزدیکان را صدا نکردی؟ برادرش گفت: اینها دوستان ما و شما هستند. کسانی که شما آنها را دوست وخویشاوند
میپنداشتید،حتی حاضر نشدند تایک سطل آب هم روی خانه شما که آتش گرفته بود، بریزند.
خیلیها هنگام کباب و گوسفند دوستان آدم هستند. وقتی خانه آتش گرفت، یک سطل آب حتی روی خاکسترتان هم نخواهند ریخت.
قدر دوستان واقعیمان را بدانیم.
--------------------------
📚با #داستانک های مذهبی ما همراه باشید
ڪشکول_معنوی👇
➠ @kashkoolmanavi ◆