یکی بود
و هیچکس نبود
تنها خدایی بود
که خدایی میکرد و در برابرش ناسپاسانِ فراوانی که یک عمر نیمه خالی لیوان زندگیشان را دیدند و خَم، فراوان بر اَبرو آوردند
و خدایی بود که صبور بود و مهربان
و هرچه ناسپاسیها بیشتر میشد ابوابِ رحمتش بازتر
و آمد
بلایی که نباید میآمد
همان ویروس خوشقوارهیِ خطرناک
او آمد و «نفس» هایمان را «تنگ» کرد
و «دل»هایمان را «نگران»
و به زحمتمان انداخت فراوان
خیلیها را خانهنشین کرد
و کاسبیها را از رونق انداخت
خیابانها را اگرچه خلوت کرد اما هوا همچنان «آلوده» بود
از بس هوای هم را نداشتیم
و اتفاقاتی که در طول تاریخ نیفتاده بود، از تعطیلی طوافِ #حرمالله تا #نماز از جمعهاش تا جماعتاش که بفهماند برای ما خیلی چیزها را
و یادمان برد ولادت ها و شهادت ها را
اما آمد
که یادمان بیاورد خیلی چیزها را
مایی که غرق شده بودیم در انبوه اخبار سختتلخ و غمبارِ
یادمان رفته بود انسان بودن را
و «بودن»ها
و همنشینیهای ساده اما دلنشین را
و «خدا» را
که چقدر ساده همدیگر را میدیدیم و مینشستیم و بر میخاستیم
یادمان رفت لذت سلام و علیک ساده را
و آغوش را
و نفهمیدیم همین بوسیدن و لبخند عجب نعمتِ بزرگی است
که بایستیم و از دور برای هم خم و راست شویم
که این شود اوج محبت و احترام!
گمان نمیکردیم که حالِ بدِ آندیگری، فقط مختص او نیست و ما هم شاید در نوبت ِ فرداییم
و باز هم #خدا را
و شکرِ او را بر این همه نعمتِ ناشناخته
که ما را آفریده که «انسان» باشیم و «مسوول»
و پادشاهِ خدا در زمین
که بسازد و جلو رود
و دنیای بهتری بسازد برای همنوعانش
#کرونا میگذرد
با همهی تلخیها و ترسهایش
امید که برای عصرِ #پساکرونا آن گونه نباشیم که قبلش بودیم
یادمان نرود که رویِ ماهِ خداوند را هم ببوسیم
مباد روزی که خدا هم تنها بماند
یکی بود
که خدا بود
و «همه» بودند...
🔰 @Beheshtyian