eitaa logo
بهشت زندگی
272 دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
5.5هزار ویدیو
554 فایل
اخلاق.احکام.عقاید. مهدویت.شهدا.خانواده. انرژی مثبت.امید.تلاش فرزندآوری مطالب گوناگون مفید... ( قدرت ما به اندازه اتکاءمان به خداست.) ارتباط با خادم کانال : @h_salam لطفاکانال رو به دیگران معرفی نمایید
مشاهده در ایتا
دانلود
0⃣5⃣2⃣1⃣ 🌷 💠 🔰به گوش من رسونده بودند که لب تشنه در حسینی شهید شده، موقعی که مجروح شده بود، داشت ازش می رفت، درخواست آب کرد، ولی همرزمانش مانع🚫 شدند و بهش گفتند که اگه بهت بدیم، تو سریع جون میدی و فعلا آب واسه جسمت خوب نیست، لذا بهش ندادند😞 🔰و سجاد لحظات بعد به 🕊رسید. وقتی این موضوع رو شنیدم خیلی شدم😔 همش به خودم می گفتم که پسرم لب شهید شده و کاش بهش آب می دادند😭 🔰 دیدم که تو یک مکان بزرگی هستم و یک کوه در مقابل منه، سجاد من بالای کوه⛰ افتاده بود و منم داشتم می رفتم سمتش که بهش 💧بدم تا یه کم رفتم جلو دیدم که یک خانم چادری با عصا داره میره سمتش😭 (س) بود 🔰ایستادم و نگاه کردم دیدم سر سجاد رو گذاشت رو و داره به سجاد آب میده.من خواستم برم پیشش ازش کنم که یه وقت دیدم واسم دست تکون داد👋 که برگردم 🔰(منظورش این بود که بچه ات رو کردم و نگران نباش و برگرد) از وقتی که این رو دیدم، خیالم راحت شده که سجاد من شده است..‌😔 راوی: مادر شهید 🌷 «شهیدنظرزاده» 🌴🌸🌴🌸🌴🌸🌴🌸 @beheshtzendegi
سر تا پا سبز «در خواب ديدم که در سنگري نشسته‌ام. سيدي که سر تا پا سبز پوش بود و همچون ماه مي‌درخشيد، به طرف سنگر من مي‌آمد. وقتي کاملاً به سنگرم نزديک شد، پرچمي را که در دست داشت به من داد و گفت: برويم حمله.عده‌اي از بچه‌ها بيدار نشدند؛ خواستم با اصرار آن‌ها را بيدار کنم، ولي سيد اجازه نداد. بعد از مدتي بچه‌ها بيدار شدند و به همراه سيد راهي شديم. در بين راه بچه‌ها آب خواستند، سيد گفت: اندکي صبر کنيد، چشمه آب نزديک است. به چشمه که رسيديم، سيد گفت: عاشقان شهادت وضو بگيرند. من و چند نفري وضو گرفتيم. بعد از وضو، گويي حجابي از برابر ديدگانمان به کنار رفت و کربلا، اين نماد خون دادن‌ها براي خدا برملا شد. خواستيم تا به آستانش پرواز کنيم که سيد گفت: صبر کنيد، اين قدم‌هاي شما بايد قلب دشمنان اسلام را بر لرزه درآورد. اين را گفت و از ما جدا شد.» به نقل از فرزند شهيد . 🇮🇷 روایتگری
💌 : 🌸یکبار با دو سه تا از دوستان در خانه شان بودیم صحبت می کردیم 🌷شهید گفت : تو 48 ساعت میشه امام زمان رو ببینی؟ 🌸ما با خنده گفتیم داش حسین چه میگی 🌷گفت : تاحالا شدین 🌸خنده مان گرفت 🌷گفت : جدی میگم ، دیدین یکی عاشق یه دختر میشه لحظه به لحظه و تو هر حالی تو فکر اگه نسبت به امام زمان(عج) اینطور باشین خیلی زود می بینیش و ما درک نکردیم شهید حاج حسین علیخانی چه گفت. 🕊اينجاست كه تعدادي بنر را اگر در شهر ميبينيد كه نوشته شده : عارف گمنام 🌹 🌹 بي حكمت نيست. 🇮🇷 محتوای روایتگری @beheshtzendegi
💢شهیدی که عکسش باعث مسلمان شدنِ یک جوان شد... 🔹سرِ مزار امیر بودم که جوانی با ظاهرِ مذهبی اومد و گفت: شما با این شهید نسبتی دارید؟ گفتم: بله! من برادرش هستم. بهم گفت: حقیقتش من مسلمان نبودم؛ اما بنا به دلایلی با اجبار و به ظاهر مسلمون شده؛ ولی قلباً ایمان نیاوردم. تا اینکه بر حسب اتفاق عکس برادر شهیدتون رو دیدم، با دیدن عکس ایشون حال عجیبی بهم دست داد. انگار این عکس با من حرف می‌زد؛ بعد از اون بود که قلباً مسلمون شدم... 👤خاطره‌ای از زندگی شهید امیر حاج‌امینی 📚منبع: پایگاه اینترنتی تبیان به نقل از برادر شهید 🔻خاکریز خاطرات ۱۰۹ 📎 📎 📎 📎 با معاونت تبلیغ حوزه https://eitaa.com/beheshtzendegi