بهشت شهدا🌷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیست_و_سوم چشمانم را بستم . با نوای صلوات خاصه امام رضا خودم
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_چهارم
حالا در این هیر و ویر پیله کرده بود که برای شهادتش دعا کنم 😑
می گفت :«اینجا جاییه که دعا مستجاب می شه!»
هرچه می خواستم بهش بفهمانم که ول کن این قدر روی این مطلب پافشاری نکن ، راه نمی داد .
هی می گفت :« تو سبب شهادت منی ، من این رو با ارباب عهد بستم ،
مطمئنم که شهید می شم !» 🙃
فامیل که در ابتدای امر ، کلا گیج شده بودند .
آن را ریخت و قیافه داماد این هم از مکان خطبه عقد 😕😅
آن هم آدمی با این همه ریش ، جزء در لباس روحانیت ندیده بودند .
بعضی ها که فکر می کردند طلبه است .
با تو جه به اوضاع مالی پدرم ، خواستگار های پولداری داشتم که همه را دست به سر کرده بودم .
حالا برای همه سؤال شده بود که مرجان به چه چیزاین آدم دل خوش کرده که بله گفته است 😐
عدهای هم با مکان ازدواجمان کنار می آمدند ، ولی می گفتند :«مهریه ش رو کجای دلمون بزاریم ، چهارده تا سکه شد مهریه!!!!!!!!!»
همیشه در فضای مراسم عقد ، کف زدن و کل کشیدن و این ها دیده بودم .
رفقای محمد حسین زیارت عاشورا خواندند ، و مراسم وصل به هیئت و روضه شد ...
البته خدا دروتخته را جور می کند☺️
آن ها هم بعد از روضه ، مسخره بازی شان سرجایش بود
شروع کردند به خواندن شعر «رفتند یاران ، چابک سواران .....»🤣
چشمش برق زد . گفت :«تو همونی که دلم می خواست. کاش منم همونی شم که تو دلت می خواد!»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
🌸💖 https://eitaa.com/behshtshohada 🌸💖
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_پنجم
مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد ، شکر که همونی که میخواستم شد ، شکر که همه چیز طبق میلم جلو می ره ، شکر ..»❤️
موقع امضای سند ازدواج دستم می لرزید، مگر تمامی داشت
شنیده بودم باید خیلی امضا بزنی ، ولی باورم نمی شد تا این حد
امضاها مثل هم در نمی آمد . زیر زیرکی می خندید :« چرا دستت می لرزه؟!
نگاه کن! همه امضاها کج و کوله شده !»😂
بعد از مراسم عقد رفتیم آرایشگاه ، قرار شد خودش بیاید دنبالم .
دهان خانواده اش باز مانده بود که چطور زیر بار رفته بیاید آتلیه اصلأ خوشش نمی آمد ، وقتی دید من دوست دارم ، کوتاه آمد 😁
ولی وقتی آمد آنجا ، قصه عوض شد .
سه چهار ساعت بیشتر نبود باهم محرم شده بودیم .
یخم باز نشده بود ، راحت نبودم ...
خانم عکاس برایش جالب بود که یک آدم مذهبی با آن ظاهر ، این قدر مسخره بازی در می آورد که در عکس ها بخندم 😂
همان شب رفتیم زیارت شهدای گمنام دانشگاه آزاد ..
پشت فرمان بلند بلند می خواند :« دست من و تو نیست اگر نوکرش شدیم / خیلی حسین زحمت مارا کشیده است!» 😍
کنار قبور شهدا شروع کرد به خواندن زیارت عاشورا و دعای توسل .
یاد روز هایی افتادم که با بچه ها می آمدیم اینجا و او همیشه خدا اینجا پلاس بود .
بودنش بساط شوخی را فراهم می کرد که« این بار اومده سراغ ارث پدرش!»😂
سفره خاطراتش را باز کرد که به این شهدا متوسل شده یکی را پیدا کنند که پای کارش باشد ..
حتی آمده و از آنها خواسته بود که بتوانند مرا راضی کنند به ازدواج 😕
می گفت قبل از اینکه قضیه ازدواج مطرح شود ، خیلی از دوستانش می آمدند و درباره من از او مشورت می خواستند
حتی به او گفته بود برایشان از من خواستگاری کند،
و غش غش میخندید که :«اگر میگفتم دختر مناسبی نیست بعدا به خودم میگفتند پس چرا خودت گرفتیش؟!😂
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
🌸💖 https://eitaa.com/behshtshohada 🌸💖
سرهنگ، زمان شاه خدمت کرده بود. اهل نماز و دعا نبود. مصطفی را که میدید؛ سلام نظامی میداد. هر دو فرمانده بودند
🔹️مصطفی که دعا میخواند، میآمد یک گوشه مینشست. روضه خواندنش را دوست داشت. چراغها که خاموش میشد، کسی کسی رانمیدید . قنوت گرفته بود. سرش را انداخته بود پایین، گریه میکرد. یادش رفته بود فرمانده است. بلند بلند گریه میکرد.
میگفت: همه اینها را از مصطفی دارم.
#طلبه_شهید_مصطفی_ردانی_پور
#یادشهداباصلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🕗 #وقت_سلام
به نا امیدی از این در نمیروم هرگز
اگر جواب نگیرم دوباره در بزنم
با یک سلام زائر آقا شوید✋
اللهّـــمَ صَلّ عَلي عَلي بنْ موسَي الرّضـا المرتَضی، الامــام التّقي النّقي و حُجَّّتكَ عَلي مَنْ فَــوقَ الارْضَ و مَن تَحتَ الثري الصّدّيق الشَّهيد صَلَوةً كثيرَةً تامَة زاكيَةً*
*مُتَواصِلــةً مُتَواتِـــرَةً مُتَرادِفَـــه كافْضَل ماصَلّيَتَ عَلي اَحَدٍ مِنْ اوْليائِك*َ 🍀
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹
هدایت شده از بهشت شهدا🌷
AUD-20220518-WA0149.mp3
6.14M
#حدیث_کساء
🎤 حاج مهدی #میرداماد
الّلهُـمَّعَجِّــلْلِوَلِیِّکَـــالْفَـــرَج
هر شب در ایام فاطمیه به نیت ظهور #امام_زمان (عج) حدیث شریف کسا می خوانیم
#به_نیت_فرج
#فاطمیه
#حدیث_کساء
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
﷽ #توصیه
📌توصیه های استاد فاطمی نیا برای مهمان نمودن فرشتگان به خانه هایمان
1. #حدیث_کسا زیاد بخونیم.
2. سعی کنیم نمازها تا جای ممکن اول وقت باشه.
3. نماز قضا داشتن خیییلی اثر بدی داره.
4. چیز نجس تو خونه نگه نداریم. همه جای خونه مون همیشه پاک پاک باشه.
5. توی خونه داد نزنیم.
حتی با صدای بلند هم حرف نزنیم.
فرشته ها از خونه ای که توش با صدای بلند صحبت بشه میرن.
6. حرف زشت و غیبت و دروغ و مسخره کردن و اینا هم که مشخصه.
7. سعی کنیم طهارت چشم و گوش و زبان و شکممون رو تا جای ممکن تو خونه حفظ کنیم.
8. وقتی وارد خونه میشیم با صدای واضح سلام کنیم. حتی اگه هیچ کس نیست.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🔹 تک پسـر بود. خانه ی بزرگی فروختند پولش را ریختند به حساب مسعود تا دیگر جبــهه نرود. کارخـانه بزند و خودش مدیر شود.
🔸 بار آخـری که رفت؛ توی وسـایلش یک چک سفید امضـا گذاشته بود با یک نامـه. نوشتـه بود: «برگشـتی در کـار نیست! این چک روگذاشتم تا بعد از من برای استفاده از پولی که ریختین توی حسابم، به مشکل بر نخورید.»
🌷 دوباره مهمـات را گذاشت روی شـانهاش. یکی از دوستانش، دل از دستش رفت؛ صدا زد: «مسعود بس است!» نگاهش کرد؛ اما سرش را که برگـرداند، تیــر خـورد تـوی ســرش.
🌹 فقط گفت: «یــا حســین ع»
و همانجـا افتـاد.
📚 تک پسـر / نسیبه استکی
#شهید_مسعود_آخوندی
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
https://eitaa.com/behshtshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
#ادمین_گل_نرجس
💠#چلهِ_عاشقی
🌛قرائت هرشب #دعای_فرج به نیت ظهور...🤲
🗓روز_بیست وهشتم
هرزمان #جوانی دعای فرج را زمزمهکند
همزمان #امامزمان(عج) 🤲دستهایمبارکشانرابه
سویآسمانبلندمیکنندوبرایآنجوان #دعا میفرمایند؛
چهخوشسعادت کسانیکهحداقلروزی یکبار
#دعایفرج را زمزمه میکنند؛)♥️🌱!
"بخونیمباهم "
🕊به نیت شهید دانش آموز
#علیرضا_وفائیان
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💝بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ💝
هفتمین دوره چله توسل و هدیه صلوات بر شهدا 🕊️🌷🕊
🔰امروز یکشنبه ۱۱ آذر۱۴۰۳
💐 « بیست ونهمین » روز چله صلوات ،زیارت عاشورا و توسل به شهدا
🌷شهید والامقام
🩸دانش آموز
#رضا_افشاری
🌹لبیک حق:۱۶ سالگی
🏴مزار:بهشت زهرا(علیها السلام)،تهران
🌷🕊🌷🕊🌷🕊
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌹🕊زیارتنامهی شهدا🕊🌹
🤲بسم رب الشهدا و الصدیقین
اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَولِیاءَ اللهِ وَ اَحِبّائَهُ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یَا اَصفِیَآءَ اللهِ وَ اَوِدّآئَهُ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصَارَ دینِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ رَسُولِ اللهِ ، اَلسَلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَمیرِالمُومِنینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ فاطِمَةَ سَیِّدَةِ نِسآءِ العالَمینَ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی مُحَمَّدٍ الحَسَنِ بنِ عَلِیٍّ الوَلِیِّ النّاصِحِ ، اَلسَّلامُ عَلَیکُم یا اَنصارَ اَبی عَبدِ اللهِ ، بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی طِبتُم ، وَ طابَتِ الاَرضُ الَّتی فیها دُفِنتُم ، وَفُزتُم فَوزًا عَظیمًا ،فَیا لَیتَنی کُنتُ مَعَکُم فَاَفُوزَمَعَکُم
🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊🌹🕊
💐#شادی_روح_شهدا_صلوات💐
🕊🕊🕊🕊🕊🕊🕊
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
https://eitaa.com/behshtshohada
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
🇮🇷شهید دانش آموز
#رضا_افشاری
🍀 درخانواده ای متوسط ومذهبی دیده به جهان گشود از دوران کودکی صداقت و جوانمردی را در رفتارش نمایان ساخت والگو ونمونه سایر دوستانش بود و در خانواده جایگاه خاصی داشت.
🍀دوران تحصیل ابتدایی وراهنمایی را با موفقیت پشت سرگذاشت تا در سن 16 سالگی در سال 57 همزمان با مبارزات مردم مسلمان علیه رژیم ستم شاهی همراه مردم بیجار در صحنه های راهپیمایی و درگیریهای خیابانی با وجود نوجوانی شرکت می کرد تا کم کم وارد پایگاههای مساجد شد
♦️و سازمان پیشمرگان مسلمان را تشکیل داد وهم دوش دیگر مبارزان راه حق در مقابل گروههای ضد انقلاب به صورت مسلحانه وارد عمل شد.
♦️ پس از آن با تشکیل سپاه پاسداران به عنوان پاسدار ذخیره وارد سپاه شد وتا آخرین نفس و تا آخرین قطره خون در سپاه بود.
♦️این برادر مبارز وجان برکف آماده شهادت و دیدار با سرور شهیدان حسین (ع) بود
🌹تا اینکه در سال 59 همزمان با شروع جنگ تحمیلی عراق علیه جمهوری اسلامی کلاس درس را ترک نمود و از دبیرستان بدون کنکور به دانشگاه جنگ راه یافت.
🌹🍃با همکاری مکتب قرآن در تاریخ 30/7/59 داوطلبانه عازم کرمانشاه شد
🥀 وپس از ده روز تعلیمات با اعزامی غریبانه به جبهه های غرب کشور، سومار شد پس از 35 روز نبرد با بعثی های متجاوز طبق اطلاعات هم رزمانش شب تاسوعا عملیات رزمی شروع می شود
😔 و از ناحیه سر و بازوی راست در اثر ترکش که ازطرف مزدوران عراقی به سوی فدائیان اسلام پرتاب شده بود زخمی شد وپس از انتقال به پشت جبهه در روز عاشورا به خیل شهدا می پیوندد تا با یگانه سرور آزادگان حسین بن علی (ع) دیدار نماید.
🌹🍃شهید رضا افشاری ارادت خاصی به سرور وسالار شهیدان حسین بن علی(ع) داشت ایام محرم را سینه زنی می کرد
و در روز عاشورا سرو روی خود را به گل آغشته می کرد و در میان خیل عزاداری به سرو صورت خود می زد وشاید یکی از دعاهای او درحال عزاداری سعادت گلگون شدن سرش درراه حسین بود که خداوند دعای اورا اجابت نمود آن هم درروزعاشورادرمقابل کفر .
😔شهید موقع رفتن به جبهه و خداحافظی با مادرش هم، دلداده ی حسین و یاران باوفایش بود چنانچه در مقابل این گفته مادر: که تو هنوز بچه ای ... گفته بود: مگر من از حضرت قاسم بالاترم.
😭شاید مادر همان لحظه بوی خوش عاشورایی شدن رضا به مشامش رسیده بود چرا که سکوت و نگاه اشکبار آخرین تلاش مادر بود.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
📄وصیت نامه #شهید
📝اينجانب رضا افشارى هدفم به جنگ رفتن اين مى باشد كه
✅اولا"خدمتى به اسلام
✅وثانيا"به فرموده امام خود لبيك گفته كه مى فرمايد :(هل من ناصرا ينصرنى )آيا كسى است مرا يارى دهد ومن راه جهاد در راه خدا انتخاب كردم كه آرى بايد در ركاب حسين جنگيد ودرخت تنومند اسلام را آبيارى كرد
✅ واين را هم بگويم كه من با رضايت خود وخانواده خود در ركاب حسين مى جنگم تا پرچم خونين اسلام را در كوههاى بلند زاگرس برافراشته سازيم .
✅هر كسى شهادت را انتخاب نكند مرگ او را انتخاب خواهد كرد .دكتر على شريعتى"
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
1_4162691993.mp3
6.25M
🚩 زیارت عاشورا 🚩
🌷ثواب آن هدیه به
ارواح مطهر چهارده معصوم(علیهم السلام)
، شهید والامقام
🩸دانش آموز
#رضا_افشاری
«لبیک یاحسین جانم»
🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃🩸🍃
صلےاللهعلیڪیااباعبدللھ
الـٰلّهُمَ؏َجــِّلِلوَلــیِّڪَاَلفــَرَج
بحق حضࢪٺزینبڪبرۍسلاماللهعلیها
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
💫#هر_روز_با_قرآن
✨✨✨✨✨✨
#تلاوت_روزانه_قرآن
💫صفحه_۲۵۹
#استاد_کریم_منصوری
#قرآن_کریم
🌷هر روز یک صفحه از #قرآن
هدیه به شهدا🌷
✏️ توصیه مهم حضرت آیتالله خامنهای:
#هر_روز_حتماً_قرآن_بخوانید حتّی روزی نیم صفحه، روزی یک صفحه بخوانید، امّا ترک نشود. در دنیای اسلام هیچه کس نباید پیدا بشود که یک روز بر او بگذرد و آیاتی از قرآن را تلاوت نکند.
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
🌷 #هر_روز_با_شهدا
#مثل_خودش
🌷هادی سالهای آخر ماه رمضان را به ایران میآمد. با هم به مسجدالشهداء و مجلس دعای حاج مهدی سماواتی و بعضی مواقع مسجد ارگ و مجلس حاج منصور میرفتیم. در آخرین سفر رفتار و اخلاق او خیلی تغییر کرده و معنویتر شده بود. یک شب بهش گفتم: هادی چطور این همه تغییر کردی؟ گفت: کتابی هست به نام معراج السعاده. اگر کسی واقعاً بخواهد تغییر کند و به سعادت یا معراج برسد باید هر شب یک صفحه از روی آن بخواند. بعدش کتاب خودش را آورد و هر شب موضوعی از مطالب آن را مطرح میکرد و میگفت به این توصیهها عمل کنید تا به سعادت برسید. مثلاً یک شب بحث سکوت را پیش میکشید و....
🌷و توصیه میکرد از صحبتهای بیفایده پرهیز کنیم و قبل از صحبت به مفید بودن یا نبودنش فکر کنیم. یک شب دیگر درباره شوخی صحبت میکرد و اینکه نباید به بهانه خنده و شوخی دیگران را به خاطر لهجه مسخره کنیم و شب دیگر در مورد حیا و عفت صحبت میکرد و اینکه باید در صحبت و نگاه و حضور در پیش نامحرم به حد ضرورت اکتفا کنیم تا مبادا عفتمان آسیب ببیند. یک روز رفت پاساژ مهستان تا مقداری وسایل بخرد تا به نجف ببرد. برای ما هم کتاب معراج السعاده را خریده بود تا ما هم مثل خودش بیفتیم توی مسیر اصلاح و نورانی شدن.
🌹خاطره ای به یاد #شهید معزز مدافع حرم محمدهادی ذوالفقاری
#شهدا_را_ياد_كنيم_با_ذكر_صلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
•『🕊️』•
↫#خلوت_با_خدا
شهید محمود کاوه با کمال رضا به قضای الهی آماده شهادت بود و همیشه وضو داشت
و قبل هر عملیات غسل شهادت میکرد،هر #نماز را با حضور قلبی میخواند که گویی آخرین نماز زندگیش را میخواند و همیشه احتمال شهادت را برای خود مسجل و حتمی میدانست.
#یادشهداباصلوات
🌷🕊🌷🕊🌷🕊🌷
السَّلامُ عَلَیْکَ یا ثارَاللهِ وَابْنَ ثارِهِ
#هر_خانواده_معرف_یک_شهید
#بهشت_شهدا
#اَلَّلهُمعجِّللِوَلیِڪَالفرَج
https://eitaa.com/behshtshohada
🕊🌷🕊🌷🕊🌷🕊
بهشت شهدا🌷
💖🌸💖🌸💖 🌸💖🌸💖 💖🌸💖 🌸💖 💖 #قصه_دلبری #قسمت_بیست_و_پنجم مدام زیر لب می گفت :« شکر که جور شد ، شکر که همون
💖🌸💖🌸💖
🌸💖🌸💖
💖🌸💖
🌸💖
💖
#قصه_دلبری
#قسمت_بیست_و_ششم
اگه هم می گفتم برای خودم می خوام که معلوم نبود تو بلهبگی!» 😂
حتی گفت :«اگه اسلام دست و پامو رو نبسته بود ، دلم می خواست شمارو یه کتک مفصل بزنم !»😅
آن کل کل های قبل ازدواج ، تبدیل شدند به شوخی و بذله گویی
آن شب ، هر چی شهید گمنام در شهر بود ، زیارت کردیم 😍
فردای عقد رفتیم خانه خاله مادرش
آنجا هم یک سر ماجرا وصل می شد به شهادت.
همسر شهید بود ، شهید موحدین
روز بعد از عقد نرفتم امتحان بدهم .
محمد حسین هم ظهرش امتحان داشت . با اعتماد به نفس ، درس نخوانده رفت سرجلسه 😐
قبل از امتحان نشسته بود پای یکی از رفقایش که کل درس را در ده دقیقه برایش بگوید...
جالب اینکه آن درس را پاس کرد
قبل از امتحان زنگ زد که «دارم میام ببینمت!»
گفتم :«برو امتحان بده که خراب نشه!»
پشت گوشی خندید که «اتفاقا میام که امتحانم خراب نشه!»😁
آمد
گوشه حیاط ایستاد ، چند دقیقه ای با هم صحبت کردیم .
دوباره این جمله را تکرار کرد : «تو همونی که دلم خواست ، کاش منم همونی بشم که تو دلت می خواد!» 🙃
رفت بعداز امتحان ، زود برگشت.
تولدش روز بعد از عقدمان بود💞
هدیه خریده بودم : پیراهن ، کمربند ، ادکلن . نمی دانم چقدر شد ، ولی به خاطر دارم چون می خواستم خیلی مایه بگذارم ، همه را مارک دار خریدم و جیبم خالی شد ...
بعد از ناهار ، یک دفعه با کیک و چند تا شمع رفتم داخل اتاق . شوکه شد خندید :«تولدمنه؟ تولد توئه ؟ اصلا کی به کیه؟😂
وقتی کادو را بهش دادم گفت :«چرا سه تا؟!»
خندیدم که «دوست داشتم!»
نگاهی به مارک پیراهن انداخت، طوری که توی ذوقم نزده باشد ، به شوخی گفت :«اگه ساده ترم میخریدی به جایی برنمی خورد !»😊
یکی پیس از ادکلن را زد کف دستش ، معلوم بود خیلی از بویش خوشش آمده:«لازم نکرده فرانسوی باشه .. مهم اینه که خوشبو باشه!»
#رمان_شهید_محمد_خانی ✨
🌸💖 https://eitaa.com/behshtshohada 🌸💖