1_55762844.pdf
908.1K
#یه_نکته
احکام نموداری اعتکاف
بزرگوارانی که مشرف میشن به مراسم روح بخش اعتکاف
می تونند از این پی دی اف استفاده کنند
✅✅✅
@Tanhamasirlezatbandegi
#یه_نکته
راوی،حاج حسین یکتا
روایتی متفاوت از علمدار روایتگری،حاج حسین یکتا در مورد "اعتکاف"
🌺این دوسه روز که بخاطر خدابشینی اینجا خیلی چیزا بهت میدن..
ما یه اعتکاف ۸ساله داشتیم،پشت در خونه خدا اما قدر ندونستیم.
شماالان توی خونه ی خدایید..
درخاطرات شهیدتهرانی مقدم هست.رفته بودیم روسیه که یه موشک خیلی پیشرفته روتحویل بگیریم.
ژنرال روسی گفت این موشک رو دیگه نمیتونید ازروش بسازید.ژنرال خندیدو گفت این فناوری فقط دراختیار روسیس..
میگه نگاش کردم وگفتم اینم میسازیم..بازم خندید..
وقتی برگشتیم تهران خیلی تلاش کردم نمونه اون موشک رو بسازم اما به در بسته میخوردم.
تااینکه سه روز تمام تو حرم امام رضا متوسل شدم به اقا.تاراهی به ذهنم برسه.
روز سوم احساس کردم عنایتی شد.سریع رفتم تودفتر نقاشی دخترم شروع کردم به نقاشیه اون طرحی که به فکرم اومد.
وقتی تو تهران عملیش کردم دیدم از مدل روس هم بهتر درومد..
امام رضا گره سخت رو تو دفتر نقاشی دختر بچه حلش میکنه.
سه روز تو معتکف شو.
معتکف منقطع شو.
تاصاحب خبرشوی..
هروقت گفتی الحمدالله کارم درست شد.یه شب بدون غصه سرتو رو متکاگذاشتی.
غصه نداشتی.غم نداشتی
"بدون جز یاران نیستی"
هرکی اهل بلاست با ماست..
""قبل دوران مهدی موعودآسایش و راحت طلبی نیست""
تواین اعتکاف قراره تو ازمامورین انقلاب اسلامی بشی..
این اشک هایی که اینجا میریزیم سوخت مایه ی موشک میشه برا عبور از جاذبه ها..👆
#به_امید_شهادت_ان_شالله...
#در_آرزوی_گمنامی
@Tanhamasirlezatbandegi
8.58M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 قدرت و شکوه زن
👈🏻 قدرتها و ویژگیهایی که برخی از بانوان از آن بیخبرند ...
#کلیپ ۵۷
@Tanhamasirlezatbandegi
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
#خانواده_تربیت ۸۳ #تعریف_خانواده ۲۹ ◾️بسم الله الرحمن الرحیم در مورد اولین ویژگی خانواده بحث کرد
#خانواده_تربیت ۸۴
#تعریف_خانواده ۳۰
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
السلام علیکِ یا علی بن ابی طالب علیهماالسلام
دیشب عرض کردیم که خانواده محل
رحم کردن به همدیگه هستش👌👌
ینی زن نسبت به شوهر و شوهر نسبت به خانمش
باید رحم کنند✔️✔️
حالا نمیدونم بعضی ها انگار تندیس فضایل هستند
ببخشید البته؛ انگار از دماغ فیل افتادن
میگه به من نباید رحم کنی❌
خواهر بزرگوار؛ برادر عزیزم
شما مستحق ترحم هستید👌
عیب های زیادی روو از هم می بینید ولی نسبت به هم
رحم کنید؛ عیب های همو بپوشید
👌👌
بذارید یه روایت براتون بخونم
👈 تو روایت هستش که کسی عیب های دیگری روو
بررسی کنه و نگه داره؛ تا یه روز به سرش بکوبه
چنین شخصی از ولایت اهل بیت علیهم السلام
خارج هستش👌👌
این روایت قابل نقل بود ولی تند تر از این هم
روایت هایی وجود داره✔️
برید خودتون این روایات روو بررسی کنید
✅✅
حالا خانمه همه ی عیب های شووهرش روو
نگه داشته؛ میاد و بیروون جار میزنه
خب به چه حقی این کار روو میکنی؟؟
❌✔️
بعد میبینی که خانم خانه دار
✔️نمازشب میخونه
✔️نماز اول وقت میخونه
✔️روزه و تلاوت قرآنش سرجاش
✔️همه ی کارهای مذهبیش سرجاش
ولی میبینی که با صدام یزید کافر محشور شده
✔️✔️
آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟
خدایا من که دستوور توو روو اجرا کردم
پس چرا؟؟؟؟؟
بله تو دستور اجرا کردی👌
ولی یه نقطه ضعف داشتی که اصلا به روو خودت نمیاوردی
✅✅
چون که نسبت به شووهرت
رحم نداشتی حالا بیا و بچش👌
آخه اونم به من رحم نداشت؛ اون رحم نداشت
تو که میتونستی بهش رحم کنی؟؟
✔️✔️
اگه یه آقایی به خانمش رحم نکنه
با فرعون محشوور میشه👌
بیچاره توو که انقدر هارت و پورت میکردی
میخوای با فرعون محشوور بشی؟؟؟
❌😏
رفقا اگه همسر می خواهید امتحان کنید
ببینید آیا فردا روزی میتونید بهش رحم کنید یانه؟؟
حالا اونایی که انتخاب کردن دیگه باید عملی کنند
👌👌
دقت کنید که آیا این شخص آرامش روو تامین میکنه یانه؟؟
شما میتونید بهش آرامش بدهید یانه؟؟
اصلا میتونه ابراز محبت کنه یانه؟؟
✅✅
وصلی الله علی محمد و آل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج و شهادت◾️🌷👌
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
#خانواده_تربیت ۸۴ #تعریف_خانواده ۳۰ 🌷بسم الله الرحمن الرحیم السلام علیکِ یا علی بن ابی طالب علیه
#خانواده_تربیت ۸۵
#تعریف_خانواده ۳۱
🌷بسم الله الرحمن الرحیم
در قرآن کریم ۴نوع خانواده آمده که امشب به این
۴ نوع می پردازیم، البته به صوورت مختصر و کوتاه
خانواده ی اولی روو که خداوند متعال معرفی کرده
خانواده ای هستش که کل اعضای خانواده
مشرک هستند❌✔️
و مورد نفرین خداوند متعال و پیغمبر اکرم فداش بشم
قرار گرفتن👌👌
اونجایی که می فرماید:
" تبت یدا ابی لهب و تب"
ینی بریده باد دو دست ابی لهب✔️
پدر خانواده ابی لهب مشرک هست
مادر خانواده حماله الحطب
فرزندان این خانواده مشرک هستند
✔️✔️✔️
که عاقبت این خانواده روو هم نگا کنید که
عاقبت بخیر نشدن و به درک واصل شدن
✔️👌
نمونه ی دوم یا خانواده ی دومی روو که خدا مثال زده
پدر خانواده موحد ولی اعضای خانواده مشرک
تنها پیامبری روو که خداوند متعال
در قرآن کریم اینجووری خطاب کرده
✔️✔️✔️
می فرماید:
"سلام علی نوح فی العالمین"
حضرت نوح علیه السلام موحد ولی همسرش
مشرک؛ در مورد فرزندش قرآن می فرماید
" انه لیس من اهلک"
ینی از اهل توو نیست
✔️✔️
بعد خدا وقتی می خواد برای کافران مثال بزنه
می فرماید:
" ضرب الله مثلا للذین کفروا امراءه نوح..."
همسر حضرت نوح علیه السلام رو مثال میزنه
✔️✔️
خانواده ی سوم
همسر فرعون هستش👌
زن خانه مسلمان ولی پدر خانواده مشرک به خدا
طوری که خودش روو خدا معرفی میکنه
" انا ربک الاعلی"
❌❌
قربون خانواده ی چهارم برم
که خداوند متعال مثال زده و آیات متعددی روو
در شان این خانواده نازل کرده
👌👌
خانواده ای که مرد آن حضرت علی فداش بشم
خانم خانه👈 صدیقه ی کبری فاطمه ی زهرا سلام الله علیها
فرزندان این خانه حسنین علیهم السلام
زینب کبری فداش بشم
👌👌
بذارید چند نمونه از سیره ی حضرت زهرا فداش بشم روو
امشب عرض کنم خدمتتون✔️✔️
۱. انفاق حضرت فداش بشم
شب عروسی بهترین لباسش روو به سائل تقدیم میکنه
آیه نازل میشه
" لن تنالوا البر حتی تنفقوا مما تحبون"
حالا ما چجوری انفاق میکنیم؟؟؟ بهترین وسیله روو
برای خودمون نگه میداریم ❌
و جنس کهنه و قدیمی روو که
هیچ کسی نمیخره؛ به دیگران میدیم
بعد هم هزار تا منت هم سرش میذاریم
❌
۲. سیره ی عبادی حضرت فداش بشم
تو نماز شب هاش اول برای همسایه دعا میکنه
می فرماید: " الجار ثم الدار"
که فرزندان هم یاد میگیرن بعد حادثه ی کربلا
نماز شبشونو هم ترک نمی کنند👌👌
۳. تربیت فرزند بانو سلام الله علیها
فرزندانی تربیت میکنه سیدا شباب اهل الجنه میشن
✔️✔️
۴. ولایت مداری حضرت فداش بشم
رفقا کسی که ادعای ولایت میکنه و طرفداری از ولایت میکنه
باید هزینه بدهد✔️✔️
برای دفاع از ولایت
✔️باید محسنت روو از دست بدی
✔️باید پهلووت شکسته بشه
✔️باید سیلی بخوری
✔️خونه ات آتیش بگیره
و......
وصلی الله علی محمد وآل محمد وعجل فرجهم
التماس دعای فرج وشهادت✋🌷👌
🖤🌹 بهترین مسیر خوشبختی 🌹🖤
🕊🕊🕊🕊 #داستان_واقعی #نسل_سوخته #قسمت ٢۳ ••┈┈••✾❀🍃✨🍃❀✾••┈┈•• ✨ درد، هدیه دنیا و مردمش به من بو
🕊🕊🕊🕊
#داستان_واقعی
#نسل_سوخته
#قسمت ٢۴
••┈┈••✾❀🍃✨🍃❀✾••┈┈••
🍛نهار رسیدیم سبزوار ... کنار یه پارک ایستادیم ... کمک مادرم وسایل رو برای نهار از توی ماشین در آوردم ... وضو گرفتم و ایستادم به نماز ...📿
😰سر سفره نشسته بودیم ... که خانمی تقریبا هم سن و سال مادرم بهمون نزدیک شد ... پریشان احوال ... و با همون حال، تقاضاش رو مطرح کرد ...
👕من یه دختر و پسر دارم ... و ... اگر ممکنه بهم کمکی کنید ... مخصوصا اگر لباس کهنه ای چیزی دارید که نمی خواید ...
😤پدرم دوباره حالت غر زدن به خودش گرفت ...
- آخه کی با لباس کهنه میره سفر؟ ... که اومدی میگی لباس کهنه دارید بدید ...
سرش رو انداخت پایین که بره ... مادرم زیرچشمی ... نگاه تلخ معناداری به پدرم کرد ... 👀و دنبال اون خانم بلند شد ...
- نگفتید بچه هاتون چند ساله ان⁉️ ...
😥با شرمندگی سرش رو آورد بالا ... چهره اش از اون حال ناراحت خارج شد ... با خوشحالی گفت ...
- دخترم از دخترتون بزرگ تره ... اما پسرم تقریبا هم قد و قواره پسر شماست ...✔️
👁👁نگاهش روی من بود ... مادرم سرچرخوند سمت من ... سوئیچ ماشین رو برداشت و رفت سر ساک و پدرم همچنان غر می زد ...
سعید خودش رو کشید کنار من ...
😳واقعا دلت میاد لباسی رو که خودت می پوشی بدی بره؟... تو مگه چند دست لباس داری که اونم بره؟ ... بابا رو هم که می شناسی ... همیشه تا مجبور نشه واست چیزی نمی خره ... برو یه چیزی به مامان بگو ... بابا دوباره باهات لج می کنه ها ...📛
✅راست می گفت ... من کلا چند دست لباس داشتم ... و 3 تا پیراهن نوتر که توی مهمونی ها می پوشیدم ... و سوئی شرتی که تنم بود ... یه سوئی شرت شیک که از داخل هم لایه های پشمی داشت ... اون زمان تقریبا نظیر نداشت و هر کسی که می دید دهنش باز می موند ... 😲
🤔حرف های سعید ... عمیق من رو به فکر فرو برد ... کمی این پا و اون پا کردم ... و اعماق ذهنم ... هنوز داشتم حرفش رو بالا و پایین می کردم که ... صدای پدرم من رو به خودم آورد ...
- هنوز مونده کدوم یکی رو بهش بده ...
رو کرد سمت من ...
❓نکرد حداقل بپرسه کدوم یکی رو نمی خوای ... هر چند ... تو مگه لباس به درد بخور هم داری که خوشت بیاد ... و نباشه دلت بسوزه ... تو خودت گدایی ... باید یکی پیدا بشه لباس کهنه اش رو بده بهت ...
💔دلم سوخت ... سکوت کردم و سرم رو انداختم پایین ... خیلی دوست داشتم بهش بگم ...
- شما خریدی که من بپوشم؟ ... حتی اگر لباسم پاره بشه... هر دفعه به زور و التماس مامان ... من گدام که ...
🗣صداش رو بلند کرد و افکارم دوباره قطع شد ...
- خانم ... اینقدر دست دست نداره ... یکیش رو بده بره دیگه... عروسی که نمیری اینقدر مس مس می کنی ... اینقدر هم پر روئه که بیخیال نمیشه ...
😡صورتش سرخ شد ... نیم نگاهی به پدرم انداخت ... یه قدم رفت عقب
- شرمنده خانم به زحمت افتادید
🙏تشکر کرد و بدون اینکه یه لحظه دیگه صبر کنه رفت ... از ما دور شد ... اما من دیگه آرامش نداشتم ... طوفان عجیبی وجودم رو بهم ریخت ...🌪
🏃♂بلند شدم و سوئی شرتم رو در آوردم ... و بدون یه لحظه مکث دویدم دنبالش ... اون تنها تیکه لباس نویی بود که بعد از مدت ها واسم خریده بود ...
- مادرجان ... یه لحظه صبر کنید ...
ایستاد ... با احترام سوئی شرت رو گرفتم طرفش ...
- بفرمایید ... قابل شما رو نداره
سرش رو انداخت پایین
- اما این نوئه پسرم ... الان تن خودت بود ...
- مگه چیز کهنه رو هم هدیه میدن؟ ...
😭گریه اش گرفت ... لبخند زدم و گرفتمش جلوتر ...
- ان شاء الله تن پسرتون نو نمونه ...
اون خانم از من دور شد ... و مادرم بهم نزدیک
- پدرت می کشتت مهران🔪
چرخیدم سمت مادرم
- مامان ... همین یه دست چادرمشکی رو با خودت آوردی؟
••┈┈••✾❀🍃✨🍃❀✾••┈┈••
🔵ادامه دارد... 🔜🔵
🕊🕊🕊🕊