خسته و دلزده میشوم گاهی؛ از خودم، از همهکس، همهچیز. عجیب هم نیست. خستگی و دلزدگی خاصیت دنیایی است که برای آن آفریده نشدهایم.
اینطور وقتها دلم میخواهم فرار کنم از خودم. بروم جایی، شاید بدوم تا آخر دنیا، فریاد بکشم بلکه آتشفشان درونم فوران کند.
اینجور وقتها روزنهها را نشانم میدهی. من وسط سیاهیها گیر کردهام، تو از نور و روشنی حرف میزنی.نگاهم میکنی و لبخند میزنی؛...
من خستگیها و دلزدگیهایم را به سجاده میسپارم، سرم را میگذارم روی مهر؛ آرام که فقط تو بشنوی میگویم: «اشکوا الیک غربتی»...
و صورتم خیس میشود. 😭😭😭
#خدای_مهربونم💕
خسته و دلزده میشوم گاهی؛ از خودم، از همهکس، همهچیز. عجیب هم نیست. خستگی و دلزدگی خاصیت دنیایی است که برای آن آفریده نشدهایم.
اینطور وقتها دلم میخواهم فرار کنم از خودم. بروم جایی، شاید بدوم تا آخر دنیا، فریاد بکشم بلکه آتشفشان درونم فوران کند.
اینجور وقتها روزنهها را نشانم میدهی. من وسط سیاهیها گیر کردهام، تو از نور و روشنی حرف میزنی.نگاهم میکنی و لبخند میزنی؛...
من خستگیها و دلزدگیهایم را به سجاده میسپارم، سرم را میگذارم روی مهر؛ آرام که فقط تو بشنوی میگویم: «اشکوا الیک غربتی»...
و صورتم خیس میشود. 😭😭😭
#خدای_مهربونم💕
#حال_دلم