چوپانی بود که چندتا گوسفند داشت و از قضا این گوسفندان رو داخل آغل زندانی کرده بود تا گوسفندان بیرون نروند✅
از قضا گرگ هایی هم در آن اطراف بودند و گرسنه و منتظر این بودند که
گوسفندان از اون آغل بیرون بیایند و طعمه گرگ ها شوند😐😖
از قضا یک روز عده ای از گرگ ها آمدن کنار آغل گوسفندان و شروع کردن صحبت کردن
و خوبی های بیرون را بیان کردن.
از این که اگه آزاد باشید چقدر بهتون خوش می گذره😍
اگه بیرون این آغل باشید می تونید هرجا که بخواهید بروید و صدها خوبی دیگه ای رو بیان کردن
گوسفندان بفکر رفتن و گفتند راست میگن ها بیاییم و با گرگ ها دست بیعت بدیم
تا با کمک آن ها بتوانیم از این زندان آزاد بشیم و برا خودمون تفریح کنیم👌
لذا گوسفندان و گرگ ها دست در دست هم دادن و شروع کردن به
خراب کردن اغل تا این که موفق شدن از اون زندان نجات پیدا کنن
و همه شروع کردن به خوشحالی کردن👏👏👏👏👏👏
گوسفندان رفتن داخل صحرا و دنبال عشق و حال تفریح خودشون
شب شد و همه جا تاریک و گرگ ها منتظر فرصت که گوسفندان رو بدرند و بخورند😒
لذا تصمیم گرفتن شبانه به این گوسفندان حمله کنن و همه آن ها رو خوردن
صبح که شد دیگر اثری از هیـــــــچ گوسفند در این صحرا نبود😢
بله گرگ ها در لباس هر کسی می توانند باشند و منتظر یک فرصت هستند تا
با ترفندهای خودشون دیگران رو فریب بدهند و آن ها را نابود کنن❌
لذا مواظب باشیم که اسیر گرگ صفتان زمان خودمان نشیم
چرا که این گرگ های گرسنه و طمع کار به هیــــــچ کسی رحم نمی کنند و همه را با هم می بلعند و نابود می کنند
#جهاد_تبیین
#گرگ_صفتان