"... پروپوزال ساخت دستگاه را بردیم برای رئیس وقت اداره کل تجهیزات پزشکی، وقتی پروپوزال را مطالعه کرد، بلند شد و زد روی شانهی مهندس نجاتبخش و گفت " میدانی این چیزی که میگویی میخواهی بسازی چیست؟" یعنی اگر پیچیدگیهای دستگاه را میدانستی هیچوقت این ادعا را نمیکردی. در ادامه هم گفته بود؛ " جوان؛ دستگاه شتابدهنده هایتک ترین فناوری در حوزه تجهیزات پزشکی دنیا است. اگر تولید هم بکنی کسی به تو مجوز نمیدهد، همان تختت را بساز...."
جملات فوق قسمتی از مصاحبه تأملبرانگیز مهندس نکویی، مدیر تولید شرکت دانشبنیان بهیار صنعت است. ایشان که از ابتدا همراه مهندس نجاتبخش در فرایند تعمیر و ساخت دستگاه شتابدهنده خطی بودند، روایتهای زیادی از چالشها، عدم باورها و موفقیتهای در مسیر ساخت این فناوری دارند. مصاحبه زیر میتواند متذکر عقلانیت مهندسی شود که شاید گمگشتهی این روزهای صنعت کشورمان است.
@behyaarstf_ir
قسمت اول...
بهواسطهی اینکه مهندس نجاتبخش از قبل سال 1380 کارشناس سرویس دستگاه شتابدهنده خطی مخصوص پرتودرمانی بیماران سرطانی بودند و من هم بهعنوان پرسنل شرکت بهیار صنعت با ایشان همکاری میکردم، بعضاً اگر در دستگاه مشکل مکانیکی پیش میآمد، برای سرویس دستگاه من هم میرفتم و حساسیت و نیاز دستگاه را میشناختم.
اولین کار عملیاتی که در حوزه دستگاه شتابدهنده انجام دادم زمانی بود که تخت دستگاه بیمارستان سیدالشهدا که یک دستگاه قدیمی بود، مشکل فنی پیدا کرد و میخواستند تخت جدید را جایگزین آن کنند. برای نصب این تخت، تکنیسنی از نمایندگی شرکت نپتون و مهندس نجاتبخش حضور داشتند و من هم بهعنوان نیروی مکانیکی به ایشان کمک میکردم. هم کار یاد میگرفتم و هم برایم جذاب بود. از طرفی بهترین زمان برای دسترسی و نقشهبرداری از قسمتهایی مختلف این تخت بود که به دستور مهندس نجاتبخش بنده این کار را انجام دادم خلاصه نصب این تخت را برای اولین بار دیدم و در ادامه در کنار کارهای شرکت بهیار صنعت، در بحث نصب و تعمیرات دستگاههای پرتودرمانی دیگر بهخصوص در بیمارستان سیدالشهدا و سایر بیمارستانها مثل یزد، شیراز و... من هم میرفتم.
کمکم بحث بیمارستان میلاد اصفهان کلید خورد که آن زمان ما بهعنوان مشاور در حوزههای انتخاب دستگاه و تجهیزات، نصب دستگاهها تا ساخت اتاق مخصوص شتابدهنده خطی با آنها همکاری میکردیم و برای اولین بار طراحی و ساخت تمامی دربهای بونکرهای انرژی بالا و اتاق سیتی اسکن آن مرکز را انجام دادیم.
البته همیشه آرزوی ما این بود که یکزمانی دستگاه شتابدهنده را بسازیم. تجربههای زیادی کسب کرده بودیم و زمینه علاقهمندی ما هم بود و هدف نهایی را این مسئله گذاشته بودیم. در خیلی از جمعها وقتی این مسئله را بیان میکردیم به ما میخندیدند و بهعنوان یک آرزوی فانتزی میدیدند ولی خودمان اعتقاد داشتیم که یکزمانی باید به این سمت برویم.
تقریباً به ما ثابتشده بود که اگر پای هر کاری بمانیم و سختی آن را تحملکنیم، قطعاً آن کار شدنی است. اگر یک کار خوب ارائه بدهید حتماً موفق هستید و خدا هم کمک میکند. وقتی میخواستیم برانکارد را بسازیم خیلی از افرادی که خودشان صنعتگر و تولیدکننده قدیمی بودند و کسبوکار داشتند به ما گفتند این طرح شکست میخورد. بسیار هم دلسوزانه و با استدلال میگفتند. میگفتند الآن قیمت برانکارد در کشور هشتاد هزار تومان است، بعد قیمت برانکارد شما یکمیلیون تومان است پس معلوم است که این کار شکست میخورد. ولی ما برای تولید یک کار خوب ایستادیم. از همان ابتدا اصلاً به کارمان نگاه اقتصادی نداشتیم. اینکه بگوییم آمدیم تا پول دربیاوریم و اینها که افراد باتجربه هستند به ما میگویند نمیشود پس این کار را نکنیم. ولی گفتیم نه؛ این برانکارد یک محصول بینظیر است و الآن هم نیاز بیمارستانها است پس باید پایکار بایستیم. واقعاً برانکاردهای موجود افتضاح بودند، اصلاً اسم آنها را نمیتوان برانکارد گذاشت. خدا شاهد است در تمام مراحل طراحی و ساخت به بهترینها فکر میکردیم، یعنی یکبار هم نشد به این فکر کنیم که از قطعات و مواد اولیه ضعیفتر استفاده کنیم تا ارزانتر تمام شود. در هر قسمتی از بهترینها استفاده کردیم و خدا را شکر محصول خوبی از کار درآمد و بازار خودش را هم بهخوبی باز کرد و هنوز هم جزء پرفروشترین محصولات شرکت است.
@behyaarstf_ir
🔹*قصه ی متولد شدن شتابدهنده ی خطی درمان سرطان*
به روایت مهندس نکویی
قسمت دوم...
انتشار کامل در کانال بنیاد علم و فناوری بهیار صنعت.
🔹برشی از قسمت دوم:
سال 72 مادربزرگم درگیر سرطان شد و چند سال بعد هم مادر خودم درگیر سرطان شدند و بهنوعی از نزدیک این درد سرطان و عملهای سختی که روی بیمار انجام میشود را لمس کرده بودم...
@behyaarstf_ir
قسمت دوم قصه ی تولد شتابدهنده ی خطی درمان سرطان، به روایت مهندس نکویی
🔹سال 72 مادربزرگم درگیر سرطان شد و چند سال بعد هم مادر خودم درگیر سرطان شدند و بهنوعی از نزدیک این درد سرطان و عملهای سختی که روی بیمار انجام میشود را لمس کرده بودم، مثلاً مادربزرگم سرطان سینه داشت، کلاً سینه و غدد لنفاوی زیر بغل ایشان را برداشتند. واقعاً عمل سختی هم بود و بهنوعی مریض میمیرد و زنده میشود. بدتر از این درد اسم سنگین سرطان است که برای خود بیمار و خانواده او بسیار سخت است. خانواده خودمان را میدیدم، مادرم، خودم و بقیه بستگان که چه حالوروزی داشتند. میدیدیم که این سرطان یک بیماری عادی نیست، واقعاً دردناک است.
🔹احساس کردیم که این هم مثل داستان برانکارد است، همانطوری که آن زمان میدیدیم برانکارد بیکیفیت برای مریض استفاده میشود و رفتیم به سمت ساخت یک برانکارد خوب، الآن هم در حوزه سرطان این پنجاهنفری که در صف پرتودرمانی نشستهاند، پنجاه نفر مثل مادربزرگ خود من هستند. پنجاهتا خانواده حالوروز خانواده ما را دارند. از طرفی هم وظیفه ما است که چندین سال با این دستگاه سروکله زده بودیم و باید پای ساخت آنهم میایستادیم. خلاصه این منطق ما بود. احساس کردیم شاید ابعاد کار متفاوت باشد ولی این همان برانکارد ده سال پیش ما است. مثل همان برانکارد جذابیتهای خودش را هم داشت و همانطور که میبینیم همچنان عدهای میگویند نمیشود آن را ساخت. حتی وقتی قرار بود با طرح ساخت دستگاه شتابدهنده بهعنوان شرکت دانشبنیان وارد شهرک علمی تحقیقاتی بشویم، در جلسه دفاع، یکی از داوران پرسید: "به چه علتی فکر میکنید میتوانید دستگاه شتابدهنده خطی بسازید؟" و مهندس نجاتبخش در پاسخ گفتند ما سالهاست که با این دستگاه آشنا هستیم و از نصب تا تعمیر و نگهداری این دستگاه را انجام دادهایم و با دانش و تکنولوژی آن کاملاً آشنا هستیم... ولی حتی با این توضیحات مهندس و سابقه شرکت بهیار بازهم این آقای داور قانع نشدند و فرمودند: " تعمیر دستگاه چه ربطی به ساخت آن دارد، مثلاً در کشور صدها نفر متخصص خوب تعمیر دستگاه زیراکس و فتوکپی داریم اما اینقدر تکنولوژی این دستگاهها بالاست که تابهحال حتی یک نفر هم توان تولید آن در داخل کشور را نداشته است" توضیح و فهماندن اینکه علاوه بر موضوع تخصص و تکنولوژی، چیز دیگری وجود دارد که علت موفقیت بهیار در آن است که این اصل در تمام کارها مشترک است وگرنه مگر کم دانشگاه، پژوهشکده، آدم تحصیلکرده در کشور داریم مگر تابهحال کم پروژه تعریف شده و میلیاردها تومان از پول نفت برای آن هزینه شده... اما چه خروجی داشته...؟ پس حل مشکل فقط دانش، تکنولوژی، پول و رفع تحریم و... نیست بلکه راهکاری است که در مدل کاری بهیار باید آن را جستجو کرد.
🔹در زمان سرویس شتابدهنده دیده بودیم که خارجیها با چه غروری میآمدند ایران. وقتی هم میآمدند ساعت شروع و پایان کار را آنها مشخص میکردند و هر وقت دوست داشتند کار را تمام میکردند. ما هرچقدر میگفتیم بیا زودتر تمام کنیم، بیمارها منتظر هستند؛ گوش نمیکردند و میرفتند هتل. اینها حس بدی برای ما داشت.
🔹بعداً در بیمارستان میلاد اصفهان، وقتی از زیمنس برای نصب دستگاه پرتودرمانی میآمدند، در را میبستند تا کسی داخل نیاید. حتی در حدی شده بود که وقتی مهندسهای ایرانی زیمنس هم میآمدند، غرور آنها را هم گرفته بود. باورتان نمیشود؛ یکبار که در بیمارستان میلاد برای دیدن نحوهی نصب دستگاه داخل رفتم، به خاطر اعتراض به ورود من کار را تعطیل کردند، گفتند تو برو بیرون تا ما کار را ادامه بدهیم.
برای تعمیر و گارانتی هم باز همین داستانها را داشتیم. باید دستگاه میخوابید و هفتهها زنگ میزدند تا یک نفر را بفرستند. این فرد هم یک سری از عیوب دمدستی را میتوانست برطرف کند آنهم فقط با تعویض قطعه. سریع زنگ میزدند به آلمان و مشورت میگرفتند. ادبیاتی که خود آنها با کارشناس ایرانی که نماینده آنها در ایران بود داشتند هم خیلی بد بود. حتی تا روشن کردن کامپیوتر و چگونه به قسمت ستاپ رفتن را هم به او میگفتند، یعنی اینقدر آنها را سطح پایین میدیدند. این برای ما خیلی سنگین بود. این بود که فرصتی فراهم شد و ما کار را شروع کردیم و مهندس گفتند بریم برای ساخت شتابدهنده. قبل از آنهم یک شتابدهندهای قرار بود در بیمارستان میلاد نصب کنیم که اتفاق نیفتاد و باعث خیر شد تا دستگاه به خود ما برگردد یعنی دسترسی ما به آن عالی شد و ما هم از سادهترین قسمتهای ممکن مثل تخت و... شروع کردیم.
ادامه دارد...
@behyaarstf_ir
مهندس نکویی- شتابدهنده خطی.pdf
289.5K
ساخت شتابدهنده ی خطی درمان سرطان به روایت مهندس نکویی
@bbehyaarstf_ir
جلسه ی جامعه اسلامی.mp3
20.37M
🔹درباره ی جایگاه علم و فلسفه در دنیای امروز
🔹با جمع خواهران تشکل جامعه اسلامی دانشگاه صنعتی اصفهان
🔹برگزار شده در تاریخ ۱۹ آبان ماه، سرای هنر و اندیشه با حضور حاج آقای نجات بخش
🔹دنیای امروز دنیایی است که در آن تکنیک مجال ابراز وجود را از انسان ها می گیرد. در دنیایی که از کوچکترین تا بزرگترین امور انسان به تکنیک حواله داده می شود و جایی نیست که انسان خودش را در کارش ببیند، چه نسبتی با علم و تفکر باید برقرار کرد؟
@behyaarstf_ir
از دنیا غفلت کردن یعنی از مواهب حیات و مواهب زندگی غفلت کردن و به آن بی اعتنایی کردن؛ این هم یک انحراف دیگر است. مثل بسیاری از گرفتاری هایی که در مجموعه ی دینداران در گذشته اتفاق افتاده: اقبال به مسائل اخروی و دینی، و بی توجهی به مواهب عالم حیات و استعدادهائی که خدای متعال در این عالم قرار داده است؛ این هم یکی از انحرافهاست. «هو الّذی انشأکم من الارض و استعمرکم فیها»؛ خدا شما را مأمور کرده است به آبادی زمین. آبادی یعنی چه؟ یعنی استعدادهای بی پایانی که در عالم ماده وجود دارد را یکی یکی کشف کردن، آنها را در معرض استفاده ی انسان قرار دادن و انسان را به این وسیله به جلو بردن. این مسئله ی علم و تولید علم و این مسائلی که ما میگوئیم، ناظر به این است.
#بیانات رهبری در دیدار استادان و دانشجویان کردستان
۲۷/۲/۱۳۸۸
@behyaarstf_ir
این تصحیح و اصلاحِ کار دانشگاهها همین امروز مصداقهای روشنی دارد.
یکی از مصداقهای روشن این است که ما رویکرد مصرفکنندگیِ علم را تبدیل کنیم به رویکرد تولید علم. تا کِی باید ما بنشینیم مصرفکنندهی علم دیگران باشیم؟ بنده با یاد گرفتن علم از دیگران هیچ مخالف نیستم؛ این را بارها گفتهام و همه هم میدانند؛ گفتم ما ننگمان نمیکند که از آن کسی که دارای علم است یاد بگیریم و شاگردی کنیم، امّا شاگردی یک حرف است، تقلید یک حرف دیگر است! تا کِی دنبالهروِ علم اینوآن باشیم؟ چرا در زمینهی علوم انسانی وقتی گفته میشود که بنشینیم فکر کنیم و علوم انسانیِ اسلامی را پیدا کنیم، یک عدّهای فوراً برمیآشوبند که «آقا! علم است»؟ علم است؟ در علوم تجربی که علم بودنش و نتایجش قابل آزمایش در آزمایشگاه است، اینهمه غلط بودنِ یافتههای علمی روزبهروز دارد اثبات میشود، آنوقت شما در علوم انسانی توقّع دارید [غلط نباشد]؟ در اقتصاد چقدر حرفهای متعارض و متضاد وجود دارد! در مدیریّت، در مسائل گوناگون علوم انسانی، در فلسفه، اینهمه حرفهای متعارض وجود دارد؛ کدام علم؟ علم آن چیزی است که شما به آن دست پیدا کنید، بتوانید بفهمید آن را، از درون ذهن فعّال شما تراوش بکند. باید دنبال این باشیم که ما تولید علم بکنیم؛ تا کِی مصرف کنیم علم اینوآن را؟ بله، مانعی ندارد که مثل کالایی که خودمان نداریم، دیگری دارد و از او میگیریم و استفاده میکنیم، از علم دیگران استفاده بکنیم امّا این نمیتواند دائمی باشد، این نمیتواند همیشگی باشد؛ گاهی علمِ دیگران درست به ما منتقل نمیشود، گاهی آن بخش خوبش را به ما نمیدهند، گاهی نو و بهروزشدهاش را به ما نمیدهند و این اتّفاق در کشور ما متأسّفانه در سالهای حکومت طاغوت بارها افتاده؛ ما که نباید تجربهها را مجدّداً تکرار بکنیم؛ بنابراین بایستی تولید علم بکنیم.
#بیانات در دیدار جمعی از استادان، نخبگان و پژوهشگران دانشگاهها1397/03/20
@behyaarstf_ir
قدر علم و فناوری همچنان در کشور ما ناشناخته است. نگاه رایج آن است که ما در کشور به محصولات فناورانه نیاز داریم و با خرید بهترین آنها از بازارهای جهانی نیاز خود را برطرف می کنیم. حال آنکه علم و فناوری همچون باغ و بوستانی است که هر روز نو به نو محصولات جدیدی از آن بدست می آید و اگر بتوان، نیاز امروز را با خرید محصولات فناورانه برطرف کرد.
اما با سرعت تحولات علم و فناوری نیاز به خرید محصولات جدید همچنان بوجود می آید. وضعیت کنونی کشور حاصل چنین نگاهی به علم و فناوری است، بگونه ای که اولا کشور نمی تواند سطح مناسبی از فناوری را در اختیار داشته باشد و ثانیا سطح قابل قبول فناوری به عدالت در کشور توزیع نمی شود و کشور در یک توسعه نامتوازن قرار می گیرد. همچنین بدلیل نیاز شدید کشور به واردات ارزش پول ملی کاهش می یابد، امری که در زمانهایی که نفت و مواد خام به فروش نمی رسد تشدید می شود.
رهبری فرمودند:
حرف امروز من این است که برای رشد اقتصاد کشور و اصلاح امور اقتصادی کشور، به طور قاطع باید به سمت اقتصاد دانشبنیان حرکت بکنیم؛ خلاصهی عرض امروز ما این است. «اقتصاد دانشبنیان» یعنی چه؟ یعنی اینکه دانش و فنّاوری پیشرفته نقشآفرینیِ فراوان و کاملی داشته باشد در همهی عرصههای تولید. «همهی عرصههای تولید» که عرض میکنیم، یعنی حتّی انتخاب آن کار تولیدی؛ چون لزومی ندارد که انسان همهی کارهای تولیدی را انجام بدهد. انتخاب آن کار تولیدی هم [باید] برخاستهی از نگاه دانشی و بینشی و علمی باشد؛ این معنای اقتصاد دانشبنیان است که در همهی عرصههای اقتصاد دخالت داشته باشد. اگر ما این سیاست را دنبال کردیم و دانش را پایه و زمینهی اقتصاد کشور قرار دادیم و بنگاههای اقتصاد دانشبنیان را افزایش دادیم ــ که بعد عرض میکنم ــ منافع زیادی برای کشور و برای اقتصاد کشور خواهد داشت: هزینهها را کاهش میدهد؛ یعنی اقتصاد دانشبنیان موجب کاهش هزینههای تولید میشود؛ بهرهوری را افزایش میدهد که امروز یکی از مشکلات ما کاهش بهرهوری است؛ کیفیّت محصول را افزایش میدهد، بهبود میبخشد و محصولات را رقابتپذیر میکند؛ یعنی در بازارهای جهانی، ما میتوانیم از این محصولات به عنوان محصولات رقابتپذیر استفاده کنیم، در داخل کشور هم همین جور؛ یعنی در داخل کشور هم، ولو ما در مورد واردات هم خیلی تعرفه نگذاریم و واردات سرازیر بشود، وقتی محصول داخلی کیفیّت بهتری داشت، قیمت ارزانتری داشت، مردم طبعاً به آن اقبال میکنند؛ یک چنین خصوصیّاتی در تولید دانشبنیان وجود دارد.
من فقط به طور خلاصه عرض میکنم که رسیدن و دست یافتن به پیشرفت عادلانه در اقتصاد و حلّ مشکل فقر در کشور ــ که ما مشکل فقر و استضعاف مالی را در کشور بخواهیم حل کنیم ــ فقط از مسیر تقویت «تولید» میگذرد؛ اگر ما تولید را تقویت کردیم که تقویت آن هم به همین دانشبنیان بودن است، این مقصود بزرگ انشاءالله حاصل خواهد شد.
@behyaarstf_ir
🔹قصه ی ساخت شتابدهنده ی خطی درمان سرطان، به روایت مهندس فخاری...
@behyaarstf_ir
بهیار کارش را از نائین شروع کرد و بعد به شهرک صنعتی دولتآباد آمد. آن زمان فکر میکنم کل کارکنان بهیار 30 نفر بودند. در دولت آباد یک دفتر مکانیک و یک سوله بزرگ داشتیم که در آن کارهای برشکاری و جوشکاری و... انجام میشد. یک کانکس برای سیستم الکتریکی تخت و کانکس دیگری هم برای ساخت چراغ اتاق عمل وجود داشت. کانکس دیگر هم برای ما گذاشتند با یک کولرآبی که بهشدت صدا میکرد. من و مهندس عسکری در این کانکس شروع به کار کردیم. حتی یک منبع برق DC هم نداشتیم. خیلی پایهای شروع به کار کردیم و بحث شتابدهنده را کلید زدیم.
روند به این شکل بود که ما یک دستگاه شتاب دهنده ی دسته دوم را خریده بودیم. بخشهای مختلف دستگاه مثل مدولاتور را راه اندازی کردیم. نقشهها و بردهای آن را نگاه میکردیم و کمکم متوجه میشدیم سیستم چگونه کار میکند. سیستم کنترل ما هم همان کارت دیتا اکوزیشن بود. ورودی و خروجیهای آنالوگ و دیجیتال بود و یک نرمافزار لبویو که روی رایانه اجرا میشد. ما شروع کردیم با آن کار کردن و یکییکی سیستم را راه انداختیم. بردهای مدولاتور را شناسایی کردیم و فهمیدیم چگونه راهاندازی میشود. ولتاژ دادیم و آن را راه انداختیم و کار ادامه پیدا کرد.
خاطرم هست زمانی که میخواستیم های ولتاژ را شروع به راه اندازی کنیم. اگر سیستم آرک میزد، باید یک صدای بلندی میشنیدیم تا ادامه ندهیم. در همان زمان، کنار کانکس ما، در کارگاه داشتند تخت مونتاژ میکردند. یک اره آتشی بود که وقتی پروفیل را میبرید تا سه کارگاه آنطرفتر کسی چیزی نمیشنید. انواع کارهای جوشکاری و برشکاری در کارگاه انجام میشد و ما صبر میکردیم تا یکلحظه کار اره آتشی تمام شود تا بتوانیم یک تست بزنیم.
بهمرور نیروهای دیگر نیز اضافه شدند. به موازاتی که ما روی مدولاتور کار میکردیم سازه گنتری را مهندس نکویی آماده کرده بودند. در سال 94 مهندس نجات بخش در حال ساخت ساختمان شهرک بودند. ایشان تأکید داشتند که بونکر شتابدهنده زودتر ساخته شود. بعد از اینکه بونکر ساختمان آماده شد، تجهیزاتمان را منتقل کردیم به بونکر ساخته شده. فقط هم قسمت بونکر آماده شده بود یعنی از کل این ساختمان فقط پایین آن سنگ شده بود، بقیه خاکی بود و دیوارها گچ شده بود و هیچ تجهیزات سرمایشی و گرمایشی وجود نداشت. با این شرایط بچهها آمدند و شتابدهنده را آوردند و آن را در بونکر گذاشتند.
اول دی بود که آمدیم و قطعات را روی گنتری نصب کردیم. شروع کردیم به راهاندازی تکتک آنها، فکر کنم در دهه فجر بود که ما اولین اشعه شتابدهنده را گرفتیم. فیلم آنهم است که من نشستم و در حال اکسپوز کردن هستم، بچهها در بونکر را باز میکنند و با یک گایگر میروند داخل. وقتی رفتند داخل و دیدند عقربه گایگر تا انتها بالا رفت، به سرعت فرار کردند و آمدند بیرون. خیلی هیجانانگیز بود و شب بهیادماندنی شد.
ما تیوب دستگاه را از خارج خریده بودیم. تیوبی که ما خریدیم نزدیک به شش ماه ترخیصش طول کشید؛ یعنی نزدیک دو ماه زمان برد از چین به ایران برسد و حدود شش ماه طول کشید تا ترخیص شود. سال 95 ما شروع کردیم به بهینهسازی دستگاه، قطعات را از حالت تابلو درآوردیم و روی رک نصب کردیم. سیمکشیها بهتر شد و شروع کردیم به بهینهسازی بردها، مدام بومیسازی ما بیشتر شد. از همان اواسط 95 سراغ اداره تجهیزات رفتیم. گفتیم ما دستگاه را ساختیم و الآن مجوز میخواهیم. آن زمان همهچیز آن بومی نبود. به شکلی بود که ما از قطعات قبلی استفاده کرده بودیم ولی بهمرور همه را بومی کردیم و حتی بعضیها را بهتر کردیم و چند پله ارتقا دادیم. رفتیم سراغ اداره تجهیزات پزشکی که آگاهی از این دستگاه نداشت و نمیدانست چطور باید مجوز بدهد. طبیعی هم بود و حرفی نداشتیم. ما با این فرض که در هرجای دنیا سازندهای بخواهد این دستگاه را بسازد چگونه این را ارزیابی میکند و به آن مجوز میدهد. رفتیم و استانداردهای بینالمللی آن را درآوردیم. استاندارد آی ای سی 60601-1 یا 60601-2 و...
ادامه دارد...
@behyaarstf_ir