هر هفته قبل از رسیدن روز جمعه
بیتالمال را بین مسلمین تقسیم میکرد.
وقتی روز جمعه میرسید؛
محلِ نگهداری اموال را جارو میزد،
و میشُست،
و بعد دو رکعت نماز میخواند؛
و خطاب به آن محل میفرمود:
در قیامت شهادت بده؛
که من هیچ مالی از مسلمانان را
در تو نگه نداشتم...
#عدلموثقعلیعلیهالسلام
| ترجمه الغارات ص۲۷۳
╭┅───────┅╮
@beit_abbas
╰┅───────┅╯
"میثم تمار" طبق عادت هر روز،
تشت خرما را بر سر گذاشت و راهی بازار شد.
در راه به امیرالمومنینعلیه السلام برخورد.
حضرت مشاهده کرد که خرماها
در دو دسته جداگانه مقابل هم قرار گرفتهاند.
دلیلش را از میثم تمار پرسید؛
عرض کرد: یا امیرالمومنین؛
خرمای مرغوب قیمت بیشتری دارد،
آنها را از خرمای نامرغوب جدا کرده ام
تا به افراد کم بضاعت با قیمت کمتر بفروشم!
حضرت برآشفت! فرمود:
وای بر من!
که یارانی همچون میثم تمار دارم!
میثم دست و پایش را باخت
و به دامان حضرت افتاد و گفت:
مولای من، مگر چه اشتباهی کرده ام؟!
فرمود: چه اشتباهی بزرگتر از این
که با چنین کاری، فاصلهی طبقاتی
در جامعهی مسلمین ایجاد میکنی؛
و عملاً طبقه فقیر و طبقه غنی میسازی،
و جامعه را به فقیر و غنی تقسیم میکنی!
بعد حضرت با دستان مبارک خود
خرماها را با هم مخلوط کرد
و فرمود: اینگونه طبقهی ضعیف هم
خرمای مرغوب میخورند!
حالا به بازار برو و بدان که
این کار زیبندهی علی و یاران علی نیست.
#عدلموثقعلیعلیهالسلام