اوركت را انداخته بودم روي شانه ام. مي خواستم به ملاقات يكي از روحانيون بروم كه دست هايم را دراز كردم توي آستين هاي اوركت و آن را منظم كردم. محمد حسين كه داشت كنارم راه مي رفت و حركات من را مي ديد،
گفت: برگرديم. اين كارت خالصانه نيست وقتي نماز مي خواندي اوركت روي شانه ات بود اما حالا كه مي خواهي بروي ملاقات، آن را درست مي پوشي و مرتب مي كني.»
#شهید_محمد_حسین_یوسف_الهی
#یادشهداراگرامی_بداریم
https://eitaa.com/beitolhoffaz
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄