♥️¦ #روایتعشق
به شدت دلباختهی شخصیت امام خمینی‹ره› و حضرت آقا ‹مدظلهالعالی› بودن .
یادمه وقتایی که با گروههای مختلف به تهران برای زیارت شهدای بهشت زهرا میرفتم پدرم میگفتن که چرا شما رو مرقد امام خمینی‹ره› نمیبرن همهی این شهدا سرباز و و رهرو مکتب امام بودن.
زیبایی دفاع مقدس و این حماسهها همه مرهون نهضت امام خمینی‹ره› بوده و هست.
و قید میکردن متاسفانه امام خمینی بین ماها خیلی غریب هستن و هنوز اونجوری که باید و شاید به درک عظمت شخصیتی امام و اون تحولی که در عالم به پا کردن نرسیدیم.
خیلی عاشق امام بودن . .🌱'
• برگیازخاطراتسردارطریقالقدسومدافعحرم
شهید علی آقازاده نژاد •
♥️¦ #روایتعشق
سفر اربعین سال ۱۳۹۷ با یکدیگر همسفر بودیم و رزق ما اینچنین بود با یک شهید به زیارت سید شهیدان برویم ؛
در مشایه نجف تا کربلا که داشتیم میرفتیم مهمان نوازی عراقیها و اینکه چطوری برای زوار امام حـسیـن‹ع› سنگ تمام میذارن میدیدیم؛
شـهـید یه حـرف دلی بیان کردن :
این عراقیها همهی زندگیشون خـرج امامشون میکنن ، طرف یه گاو داره گاوش میذاره، شاید کل زندگیش همین فلافلی که داره میده، طرف اگر هیچی هم نداشته باشه خونهش موکب کرده ولی یک سوال دارم ماهایی که ادعای هیئت داری میکنیم و ادعا داریم محب اهلییت و شیعهی امیرالمومنین‹ع› هستیم توی ایران که با همهی امکانات داریم زندگی میکنیم وقتی میرسه به خیرات دادن و هیئت گرفتن با تمام توان دست و دلباز نیستیم . .🍃'
• برگیازخاطراتشـهیدالقـدسومدافعحرم سردار علی آقازاده نژاد •
#کربلا ¦ #امام_حسین
♥️¦ #روایتعشق
「 هدیه شــهــدا برای شــهــدا 」
یادمه اسفند ماه ۱۴۰۱ وقتی پدر از سوریه برگشتن ؛ دور هم جمع بودیم پدر به ما گفتن یه شگفتانه دارن و از داخل کیفشون یک جعبه بیرون آوردن یک جعبه شیشهای بعد به ما گفتن حدس بزنین از کجا اومده ما گفتیم شاید تبرک هست و یکی یکی حدس زدیم ؛ هیچکدام درست نگفتیم.
پدر گفتن از طرف #سید_حسن_نصرالله هست که به رزمندگان جبهه مقاومت و به پدر هدیه دادند ؛ داخل جعبه یک تسبیح شاه مقصود و دو انگشتر بود✨
خیلی ذوق کردم و برایمان بسیار ارزشمند و قیمتی بود هم برای ما و هم برای پدر . .
بعد از آن پدر تسبیح و انگشتر ها را داخل جعبه گذاشتن و در انتهای کشوی وسایل و لباسهایشان مخفی کردن
بعد از شهادت که سراغ کشوی لباس های پدر رفتم دقیقا همان جایی که پدر جعبه را پوشانده بودند همچنان در همان جا بود
از شهید برای ما سه انگشتر به یادگار ماند دوتایش از طرف سید حسن نصرالله
و انگشتری که هنگام شهادت بر دستان پدر بود هدیهی حاج قاسم . .💔
- خاطرهایازشـهـیـدراهآزادیقـدسومـقـاومت
ســـردارعلیآقازادهنژاد -
🌷¦ #شهید_سید_حسن_نصرالله
8.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🦋¦ #روایتعشق
🔹 خاطره برادر شهید از حساسیت شهید طریق القدس علی آقازاده نژاد در حفظ بیتالمال . . . '
🎙️به روایت محمدرضا آقازاده ؛
جانباز ۶۰درصد و برادر شهیدان آقازاده
بیت الـزهـرا (س) مرکزی تهران
🎧¦ #نواهای_عاشورایی [ شهید در وصف شهید . . 💔] • سخن سیاسی اما پدر دخترۍ شهید القـدس علی آقازاده نژ
🖇⃟🤍¦ #روایتعشق
°• ماجرای این صوت شهید علی آقازاده نژاد •°
پاییز سال قبل و اولین سالگرد شهدای امنیت بود و ترم اول دانشگاه . .
آرامش و امنیت دانشگاهمون مرهون شهدایی میدونستم که امسال اولین سالگردشون بود و وجدانم اجازه نمیداد که برای این شهدا در فضای دانشگاه کنشگری انجام ندم ،
میخواستیم کار متفاوت و تلنگر آمیزی باشه که پاسخ به فضای غبارآلود فتنه سال قبل بده .
مونده بودم که محتوا و قالب فعالیتمون دقیق چطور باشه . .
آن زمان پدر ماموریت سوریه بودن و من ایران .
و چون به شدت سرشون شلوغ بود و میدونستم بخاطر حجم کاریشون خیلی درگیر هستن انتظارش نداشتم انقد باظرافت همه ابعاد برام توضیح بدن و کمکم کنن که حتی در ویس هم خستگی پدر از صداشون کاملا آشکار هست .
وقتی ویس پدر دیدم خیلی ذوق کردم.
پدر برای قالب طرحمون پیشنهاد داده بودن یک سری سوال طراحی کنیم با محوریت جمله تاریخی «بِأَیِّ ذنبٍ قُتِلَت ؟!» به کدامین گناه کشته شدند💔 . . . '
✍🏻به روایت دختر شهید !
♥️¦ #روایتعشق
دیماه سال گذشته که همراه بابا سوریه بودیم ؛ یک شب سر سفره شام دورهم جمع بودیم
بحث شهادت سید رضی پیش اومد و این که چقد از شهادت ایشان متأثر و ناراحت شده بودیم .
و بابا برایمان روایت میکردن
از ناجوانمردی صهیونیست
و اینکه جزو اولین نفراتی بودند که به محل شهادت سید رسیدند و بالای سر شهید رفتند
بعد از صحبتهامون از بابا پرسیدم :
روز به روز داریم شهید میدهیم
حالا هم سید رضی شهید شدند
به نظرتون یعنی شهید بعدی دیگه کیه . . ؟!
همان طور که یک زانو نشسته بودن و زانوی دیگرشون زیر چانهشان بودن
بابا آرام سرش را پایین انداخت
و لبخند عجیب و پر معنایی بر چهرهشان نقش بست ؛
آن روز پاسخ سوالم را نداد اما ۳۰ دیماه پاسخ سوالم را دریافت کردم و پدر مظلوم و گمنامم با همکارانشان شهید بعدی محور مقاومت بودند . .
✍🏻¦ بهروایــتِ :
دخترانشهیدالقدسعلیآقازادهنژاد
🖇¦ #سوریه
بیت الـزهـرا (س) مرکزی تهران
◞#پدر_دختری 💕◜ • خاطرهای از ارادت و توسلِ شهید مدافع حرم علی آقازاده نژاد به حضرت ابوالفضل ‹علیه ا
♥️¦ #روایتعشق
در میان اهلِ نــور
به حضرت عباس ‹ع› ارادت خاصی داشتند و ایشان را باب الحوائج میدانستن .
و انگار میان پدر و حضرت عباس ‹ع› یک رابطهۍ معنوی عجیب و سِرّ و رازی نهفته بود . .
یادمه زمستان دو سال قبل که پدر در سوریه مأموریت بودن همزمان با خواهرم سفر راهیان نور رفته بودیم و همان ابتداۍ سفر از مسئول کاروانمون سین برنامههای سفر پرسیدم و متوجه شدم کانال کمیل در سین مناطق نیست خیلی ناراحت شدم و دلم شکست
چون به شهید ابراهیم هادی به طور ویژهای ارادت داشتم و دارم و کانال کمیل هم محل شهادت این شهید و به نظرم قلب راهیان نور بود
همان موقع به پدرم داخل ایتا پیام دادم و گفتم که خیلی دوست دارم کانال کمیل برم اما مسئولینمون گفتن چون از قبل هماهنگ نشده و در سین برنامهها نیست و همچنین بخاطر بارندگی هواۍ خوزستان اصلا امکانش نیست بریم . .
و پدرم در یک پیام پاسخ دادن :
از حضرت ابوالفضل علیه السلام طلب کن ان شاءالله نصیبتون میشه
پیام پدر خیلی برام تسلی بخش بود
فرداۍ آن روز منطقهۍ فکه رفتیم بعد از زیارت منطقهۍ فکه داخل اتوبوس هاۍ راهیان نور نشستیم که برای شب به محل اسکان بریم همینطور کہ سرم روی شیشه اتوبوس گذاشته بودم و در حال اشک ریختن بودم یاد پیام پدر افتادم و در اوج ناامیدی به حضرت ابوالفضل ‹علیه السلام› توسل کردم و از صمیم قلبم از ایشان طلب کردم
و گفتم چی میشه حداقل از جلوی کانال کمیل رد بشیم و همینطور که پیام پدر در ذهنم تکرار میشد و اشک از چشمانم سرازیر میشد ؛
در اوج ناباوری چشمانم با تابلوۍ کانال کمیل روبهرو شد و همانجا اتوبوسمون توقف کرد .
برایم رزق قشنگی بود
با اینکه کلا در سین برنامههای سفر، کانال کمیل نبود اما حضرت ابوالفضل ‹ع› برایمان جور کردن . .
و اینکه میگویند محب همیشه شبیه محبوب میشود ، پدر در عمل و رفتار محب علمدار کربلا بودند
و همچنین زندگی و حتی شهادتشان شبیه حضرت عباس ‹ع› بود
دستی بریده و جدا شده از پیکر پدر
همین نشانهای از عشق و وفادارۍ به الگویشان حضرت عباس ‹ع› بود . .
✍🏻¦ بہ روایت فرزند شهید القــدس و مدافع حرم سـردار علی آقازاده نژاد !
#میلاد_حضرت_عباس ¦ #ماه_شعبان
♥️¦ #روایتعشق
یکی از تفریحاتِ با صـفایمان با پدر رفتن به زیارت شهدا بود 🌱،
در این سالهاۍ آخر هرگاه که تهران میرفتیم بهشت حضرت زهرا ‹س› از به یـاد ماندنی ترین قسمت های سفرمان بود و پدر بسیار دلنشین شهدا را برایمان روایت گری میکردن معمولا از قطعه شهید چمران شروع میکردیم به زیارت شهدا تا قطعه شهید آوینی و قطعه ۵۰ . .
این تصویر هم مربوط به حوالۍ ۷ سال قبل است عید نوروز بود که سفرمان را با زیارت شهدای بهشت حضرت زهرا ‹س› آغاز کردیم🌸🌿 ،
یادمه قطعه شهید چمران رفته بودیم و در نزدیک آنجا تراکم جمعیتۍ در مزار شهید علی خلیلی بود وقتی خلوت شد به پیشنهاد پدر بہ مزار شهید خلیلی رفتیم و اولین مرتبهای بود که با این شهید آشنا شدم و زیارتشان روزیم شد از زیبایی جورچین الهی کہ آن روز سالگرد شهادت شهید خلیلی هم بود💔 .
- به روایت دختر شهید !
• تصویری از شهید القدس و مدافع حرم سردار علی آقازاده نژاد به همراه دخترانشان "
♥️¦ #روایتعشق
◞بــســـیــج خــــواهــران 🌸🌿◜
هروقت از برادر علی در مورد فرزندان سوال میکردیم و احوال پرسی میکردیم .
ایشان میفرمودند : بـسـیـج خـواهـران خوبند و به فعالیت خود مشغولند .
چون این شهید دارای سه فرزند دختر بودند ، همیشه از عبارت بـسـیـج خــواهـران استفاده میکردند .
✍🏻¦ بہ روایـت یکی از دوستانِ شهید مدافع حرم سردار علی آقازاده نژاد !
♥️¦ #روایتعشق
الـگـو های پدر شهدا بودند
همیشہ به شهدا غبطه میخوردن
اما حسرتۍ که داشتن نوعش متفاوت بود
حسرتۍ که باعث حرکت و عمل بود و پدر را به رفقاۍ شهیدش رساند🕊'
✍🏻¦ به روایت فرزند شهید طریق القدس و مدافع حرم سـردار علی آقازاده نژاد !