eitaa logo
**بِخوان مَرا**
26 دنبال‌کننده
34 عکس
0 ویدیو
0 فایل
نترس ! هرگز نترس قایق من موجی که غرق نکند ، بالاترمان می برد . نوشته هایِ "پروانه کوچکی به دنبال نور" حرف و حدیثی اگر بود : https://harfeto.timefriend.net/17272096138945
مشاهده در ایتا
دانلود
آدمی که از نوجوانی کتاب زیاد بخواند ، یک جور بلوغ رفتاری و عاطفی زود به هنگام پیدا می‌کند. مثلا توی کتاب ایکس خوانده که وقتی شیرین به سهیل گفت : ازت خسته شدم . سهیل توی دلش چه حرفایی زده . یا وقتی سهیل به شیرین گفت : پرتوقع و عصبی است . شیرین به یاد همه گذشت ها و صبر هایش تا صبح اشک ریخته . وقتی زیاد داستان های آدم هارا بخوانی تبدیل میشوی به یک آدم پر از نشخوار فکری . اگر خودت را مدیریت نکنی از پا در می آیی. گاهی پر از احساس گناه می شوی چون درک و همدردی ات به واسطه کتاب ها بالا رفته. گاهی پر از حس توقع می شوی چون فکر میکنی همه آدم ها مثل تو احساسات طرف مقابل را می‌فهمند و باز رفتار سبک و زشتشان را ادامه می دهند . البته کتاب نخواندن درمان این مشکل نیست . چون هیچ چیز جای یک زندگی شرافتمندانه و رفتار اصیل را نمی گیرد حتی اگر تاوان آن رنج بردن باشد به دنبال درمانم ...
پرهیز از نگاه کردن به کسی که شوق دیدنش کلافه ات کرده تردید مبهمی را به یقینی روشن تبدیل می کند : "عاشق شده ای" مصطفی مستور
یا کریم اهل بیت ... یا امام حسن جان ... عجیب و غریب و یه جور خاصی دوستت دارم❤️
تلقینِ حسِ مورد سوء استفاده قرار گرفتن ، لذت زندگی کردن و زن بودن را از زن می گیرد . اجازه بدهید کمی درد دل کنم : "دارم زیر بار بعضی تلقین های اجتماعی خرد می شوم." دنیای ماشینی و دنیای مدرن که در آن کار و درس و شغل یعنی پیشرفت و موفقیت و کار های خانه یعنی کارهایی برای ادامه دادن حیات . همین چند خطی که گفتم لذت یک آشپزی ساده ، لذت پختن کیک ، درست کردن یک سالاد و تزیین سفره را از آدم می گیرد . چون مدام فکر میکنی این کار ها وقت تو را می‌گیرد و از اجتماع ، از درس ، از شغلت جا می مانی . پیشنهاد افکار سنتی برای زن ها در این شرایط چیست؟ کار نکن ، من تامین میکنم و تو در خانه بمان ، درس نخوان و لازم نیست فعلا . این پیشنهادات نه تنها کارساز نیست که هزاران کمپین حمایت از حقوق زنان را با خودش به همراه دارد! راه برای من در این شرایط اینگونه است: اینکه من نباید لذت تجربه کردن حس های زنانه ام را سرکوب کنم. آشپزی کردن، تمیز کاری کردن ، تزئینات سفره ، درست کردن مخلفات، پختن کیک و ژله و خوراکی های مختلف را نباید رفع نیاز ببینم که هرچه سریع تر آن را به پایان ببرم و مدام حس اضافه بودن به آن داشته باشم. باید آن را به عنوان یک بخش از زندگی که در جایگاه خودش ارزشمند است و می‌توان از آن لذت برد به حساب بیاورم تا اگر روزی در شلوغ ترین شرایط شغلی و درسی هم بودم ، این مسائل مرا در هم نشکند و حس بدی به من منتقل نکند که هیچ به من حس ارزشمندی بدهد.
و گفت: اگر دوزخ را به من بخشند هرگز هیچ عاشق را نسوزم از بهر آنکه عشق خود، او را صدبار سوخته است ... تذکره الاولیا عطار نیشابوری
دلم برایِ حس و حال ۱۸ سالگیم موقع خوندن شعرای فاضل نظری تنگ شده ... دیدی طرف میگه هوس شیرینی کردم هوس ترشی کردم من هوسِ مزه ی " شعرای فاضل دقیقا توی ۱۸ سالگی " رو دارم ... :)
در آغوشم بگیر و نجاتم بده قاتلی در من است، که گاه به گاه در آینه می بینمش ... فئودور داستایوفسکی
امسال فارغ التحصیل شدم و این اولین سالی است که بعد از ۱۷ سال ، روز اول مهر دیگر محصل نیستم .حسِ فراغت آمیخته با دلگرفتگی. آدم خودش را هیچوقت نمی‌تواند درست و حسابی بشناسد . وقتی دارد درس می‌خواند حالش از صبح زود بیدار شدن به هم می‌خورد و وقتی دیگر نباید به مدرسه و دانشگاه برود ( یعنی دقیقا امروزِ من) صبح ساعت ۷ بیدار می شود . پاییز را با همه نوستالوژی هایش دوست دارم. فصلی که برای عده ای با حساست و فین فین و صبح زود بیدار شدن و روز های کوتاه و عصر های دلگیر همراه است . اما... اما برای من یعنی فصل برگ های رنگ رنگی ، استراحت خورشید تابان شهرم ، هودی پوشیدن ، چای و قهوه توی هوای خیس ، نمی دانم چند نوبت باران سهم شهر کویری ام می شود با این حال پاییز در راه است با عطر نارنگی و قهوه و بوی باران. پاییز هودی پوشیده و با دماغی که نوکش سرخ شده و دستانی که سر انگشتانش قرمز است منتظر من است... سلام پاییز ! 🍂🍁 1🤍7🤍03 @bekhan_mara🦋
اژدهای کوچک گفت :《برگ ها دارن می میرن ! 》 پاندای بزرگ گفت :《 نگران نباش. طبیعت با پاییز بهمون نشون می ده رها کردن چقدر میتونه زیبا باشه...》 : پاندای بزرگ و اژدهای کوچک@bekhan_mara
فردا اولین روز کاریمه . در واقع اولین روز طرح هست . اما چون طرح مثل کارآموزی بیگاری نمی کشن و به ما حقوق و بیمه هم تعلق میگیره حس خوبیه . مرکزی که باید برم راهش از خونه دوره ولی همینقدر که نباید برم شهرستان یا روستا خداروشکر ! راستش از وقتی فهمیدم ابلاغیه ام خورده و کل امروز که داشتم کار های لازم برای شروع طرح رو میکردم ذهنم درگیر یه موضوع بود. اینکه ما زن ها حتی اگه درس هم بخونیم و بعدم موقعیت شغلی پیدا کنیم و بریم سر کار و به درآمد هم برسیم ، آخرش یه عده از خود جامعه زنان هستند که گند بزنن به حالمون با این جمله که : کار کردن زن باعث میشه مرد مسئولیت پذیریش کمتر بشه ... خدایا چرا فکر اطرافیانم اینه ؟ کم کم داره رو مغز منم میره . البته مامانم و خواهرم از خوبی های کار میگن و بهم میگن کارت تمیزه و مستقل هست و حیفه اینهمه درسی هست که خوندی و به حرف بقیه اهمیت نده. ولی بقیه، خصوصا دوستای مذهبی به شدت کار ستیزن ... خدایا کمک کن دووم بیارم و رو خودم کار کنم که به حرف بقیه اهمیت ندم ... شما هم دعام کنید 🙏 •@bekhan_mara
**بِخوان مَرا**
فردا اولین روز کاریمه . در واقع اولین روز طرح هست . اما چون طرح مثل کارآموزی بیگاری نمی کشن و به ما
امام صادق (درود خدا بر او باد ) میگه هر کاری خواستی شروع کنی و ترسیدی این آیه قرآن رو بخون : وَ قُلْ رَبِّ أَدْخِلْنِي مُدْخَلَ صِدْقٍ وَ أَخْرِجْنِي مُخْرَجَ صِدْقٍ وَ اجْعَلْ لِي مِنْ لَدُنكَ سُلْطَانًا نَصِيرًا و بگو: پروردگارا! مرا با ورودي نيكو و صادقانه وارد (كارها) كن و با خروجي نيكو بيرون آر و براي من از پيش خودت سلطه و برهاني نيرومند قرار ده . •@bekhan_mara
شاید باورتون نشه ولی یه عده از خانمای اطراف من بر این باورند که وقتی خانمی رانندگی یاد میگیره ؛ شوهرش تنبل میشه و چون دیگه اونو مثل قبل اینور و اونور نمی بره ارج و قرب زن کم میشه و به زن ظلم میشه ! حالا منی که هنوز توسعه فردی پیدا نکردم و وقتی ماشین باشه ماشین بر میدارم؛ همیشه گوشه ذهنم یه خانم تپل مپل توی خونه لم داده و پاشو انداخته روی اون پا و داره میگه : نچ نچ . تو چقدر فلک زده ای. منم با وجود اینطور افکاری از سمت خانم های دور و بر مدام بهم " حس قربانی بودن " منتقل میشه و حتی یه وقتایی از اینکه به ماشین خریدن و داشتن فک کنم منصرف میشم. فک کن ... یعنی سر رانندگی کردن هم مغزم باید درگیر باشه.چون محیط من پر از آدمای بسته است. بسته بسته بسته (به توان هزار) • @bekhan_mara