🔴فراخوان، انقلاب، رفراندوم اینطوریه، یادگرفتید؟!😁😍🤝♥️🇮🇷✌️ شادی روح امام و شهدا صلوات❤️❤️❤️ @beneshanha

💐چهل سال گمنامی شهید ابراهیم هادی می خواست گمنام زندگی کند، اما امروز در تمام آفاق فرهنگی مجموعه انقلابی کشور اسمش پیچیده است. (مقام معظم رهبری) ابراهیم جان، چهل سال است که خواستی گمنام بمانی و حتی یک وجب از خاک زمین را اشغال نکنی، دعایت مستجاب شد، اما ... خدای تو تقدیر دیگری برایت نوشت بعد از سالها نام و یاد تو بر سر زبان ها افتاد و هزاران نفر با خواندن سرگذشت تو، عاشق زندگی و خدای تو شدند. تو گمنامی خواستی اما خدا برایت خوش نامی را انتخاب کرد... 🌷سالروز شهادت وگمنامی #شهیدابراهیم‌هادی @beneshanha

وقتی خداوند به خودش میگه لا ابالی😢 حاج آقا پناهیان🌹 @beneshanha

#پادکست 💠 از همدان تا برزیل * تولدی دیگر * ستاره ها اینگونه متولد می‌شوند... * یک قدم بر روی نفس خویش بگذار و بالا را نگر 📌برگرفته از جلسات « شبی با شهدا » #شهید #توسل #رفیق_شهید #دفاع_مقدس #شهید_صباغ_زاده ✅@Aminikhaah

4⃣7⃣ 📚مزد اخلاص. خاطرات زیبای شهید علی محمدصباغ زاده. کسی که آب دهان بر صورتش انداختند و در نتیجه آن ۱۷۰ نفر در برزیل مسلمان شدند! راوی استاد قرائتی. 🌷سالروز شهادت ✅خاطرات اثرگذار و زیبا 📖اثر گروه شهید هادی. ۱۲۰ صفحه مصور. ۲۰۰۰۰ تومان چاپ اول ۱۳۹۳ چاپ چهارم ۱۳۹۸ پالتویی @pkhadi

۲۲ بهمن امسال چهلمین سالگرد شهادت ابراهیم هادی عزیز هدیه به روح پاکش ۳ صلوات🌷 اوین با ابراهیم فامیل بودم و از کودکی باهم رفیق بودیم. همین ها باعث شد که در نوجوانی و جوانی، شب و روز با هم باشیم. شخصیت ابراهیم به گونه‌ای بود که هر کس یک بار با او هم صحبت می شد، عاشق مرام و رفتارش میشد. اما یکی از کسانی که ابراهیم را می‌شناخت و او را دوست داشت، شهید مظلوم و بزرگوار سید اسدالله لاجوردی بود. ابراهیم مقطع کوتاهی در اوایل انقلاب در زندان فعالیت داشت. در آن زمان، بنده نیز در زندان قصر و سپس زندان اوین مسئولیت داشتم. در آنجا با شهیدان اصغر وصالی و کچویی و لاجوردی آشنا شدیم. جنگ تازه آغاز شده بود. ما هم راهی غرب کشور شدیم. یک شب ابراهیم به سراغ من آمد و گفت: یکی دوتا از دلاور مردان سپاه، بازداشت شده و در زندان اوین هستند. میشه برای آنها کاری کرد؟ گفتم: توکل به خدا، باید بریم سراغ آقا سید اسدالله لاجوردی. در مرخصی با ابراهیم راهی زندان شدیم. شهیدان کچویی و لاجوردی که ما را از قبل می شناختند و می دانستند از جبهه آمده ایم، حسابی تحویلمان گرفتند. ناهار را در خدمت این بزرگواران بودیم. بعد از ناهار ابراهیم اشاره کرد که بگو، من هم به آقای لاجوردی گفتم: راستش، یکی دو تا از دوستان ما که در جبهه های جنگ به وجود آنها نیاز داریم اکنون در اینجا زندانی هستند. ابراهیم ادامه داد: یکی از اونها دوست بنده است، این بنده خدا با یکی از فاسدترین افراد محل درگیر شده و در این درگیری این فرد فاسد به هلاکت رسیده. دوستم الان در زندان است. نفر دوم نیز در درگیری های کردستان کار اشتباهی انجام داده و بازداشت شده ولی عمدی در کار نبوده، اگر امکان داره ضمانت ما را قبول کنید و این دو نفر را به ما تحویل دهید تا در جبهه از آنها استفاده کنیم و بعد از پایان کار جنگ، آنها را به شما تحویل می دهیم. منتظر عکس العمل آقای لاجوردی بودم. ایشان نگاهی به ما کرد و گفت: چرا زودتر نگفتی تا اونها رو بیاورم و با هم ناهار بخوریم. من نمی دونستم چند دلاور که در جبهه بهشون احتیاج دارید اینجا در زندان هستند. ایشان دستور داد و آن دو نفر را آوردند. ابراهیم خیلی خوشحال شد و به استقبال این دو نفر رفت. کمی با آنها صحبت کردیم. آقای لاجوردی پرونده آنها را بررسی کرد وکارهای اداری را پیگیری کرد. بعد نفر اول را تحویل من و ابراهیم داد. ایشان ترک موتور ما نشست و با هم برگشتیم. نفر دوم هم روز بعد، پس از انجام کارهای اداری به ما تحویل داده شد. فردای آن روز، چهار نفری راهی جبهه های غرب شدیم‌. من به سرپل ذهاب و ابراهیم و آن دو نفر به گیلان غرب رفتند. اما این دو نفر که معلوم نبود سرنوشت شان در زندان چه خواهد شد، به واسطه ابراهیم سرنوشت عجیبی پیدا کردند! نفر اول که با یک مفسد درگیر شده و او را کشته بود، در همان سال اول جنگ، یک پایش را تقدیم اسلام نمود. او هیچ گاه از ابراهیم جدا نشد و بعد از شهادت ابراهیم، هیچ کس او را خندان ندید. تا اینکه شش ماه پس از شهادت ابراهیم، با یک پای مصنوعی در عملیات آزادی یکی از ارتفاعات شرکت کرد و در حالی که مسئولیت یک یگان را به عهده داشت به شهادت رسید. نفر دوم نیز تا پایان جنگ در جبهه ها حضور داشت و از سرداران بزرگ جنگ شد. بعدها پرونده او بررسی و تبرئه شد. اما جالب بود که سالها بعد، از طرف زندان اوین به دنبال نفر اول آمدند تا او را به زندان برگردانند و پرونده اش را بررسی کنند، اما با خبر شهادت او روبرو شدند! 📙برگرفته از کتاب سلام بر ابراهیم. دوره دو جلدی با دوازده داستان اضافه شده. ❤️رونمایی ۲۲ بهمن. یادواره شهید ابراهیم هادی @beneshanha https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

منتظر شفاعت ابراهیم هستیم... @beneshanha چهل سال گمنامی 📚همراه باشید با ما در تنها کانال رسمی گروه و انتشارات شهید هادی در ایتا👇 https://eitaa.com/joinchat/2843344995C4bdc20cf63

🎥 «نه! علی تنها نمانده در میان، نه! ندارم من مرام کوفیان، نه مرام کوفه در ما مانده است،نه علی در صحنه تنها مانده است» 🔹 شعر خوانی جالب یک خانم پیش از راهپیمایی ۲۲ بهمن در ساری 👌 بسیار بسیار عالیه ✅ @beneshanha 🌹 یازهرا🌹

براندازهای عزیز این تصاویر رو ببینید تا معنی "سیل جمعیت " رو درک کنید 😂 ✅ @beneshanha 🌹یازهرا🌹