eitaa logo
چند لحظه با یک طلبه | Benisiha.ir
165 دنبال‌کننده
77 عکس
0 ویدیو
3 فایل
کانال نوشتارها، اشعار، سخنرانی‌ها و سخن‌آواهای اسماعیل داستانی بِنیسی کانال‌های دیگر بنده: ـ @benisiha_ir ـ @ghatreghatre. تارنمای مرحوم پدرم و بنده: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ بنده: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
حاج‌آقا بِنیسی۱۴۰۳.۹.۱۳ فرزندداری، ش ۱.mp3
زمان: حجم: 27.92M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۱ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۹/۱۳ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
حاج‌آقا بِنیسی۱۴۰۳.۹.۲۰ فرزندداری، ش ۲.mp3
زمان: حجم: 34.98M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۲ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۹/۲۰ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
حاج‌آقا بِنیسی۱۴۰۳.۱۰.۴ فرزندداری، ش ۳.mp3
زمان: حجم: 23.96M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۳ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۹/۲۷ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
حاج‌آقا بِنیسی۱۴۰۳.۱۰.۱۱ فرزنددادی، ش ۴.mp3
زمان: حجم: 34.49M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۴ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۱۰/۱۱ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
حاج‌آقا بِنیسی۱۴۰۳.۱۰.۱۸ فرزندداری، ش ۵.mp3
زمان: حجم: 29.95M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۵ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۱۰/۱۸ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
حاج‌آقا بِنیسی۱۴۰۳.۱۱.۲ فرزندداری، ش ۶.mp3
زمان: حجم: 25.48M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۶ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۱۱/۲ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
حاج‌آقا بِنیسیفرزنداری ش7.mp3
زمان: حجم: 29.61M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۷ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۱۱/۳۰ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
حاج‌آقا بِنیسیفرزنداری ش8.mp3
زمان: حجم: 32.07M
🔊 📃 موضوع: ، جلسۀ ۷ 🗓 سه‌شنبه؛ ۱۴۰۳/۱۲/۷ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisi
چند لحظه با یک طلبه | Benisiha.ir
🦋 ی ۷۱ 🔴 عاشقی که می‌خواست رقیب عشقی‌اش را بکشد! 🔹دیروز، یک‌شنبه، ۲۱ / ۲ / ۱۴۰۴، پس از تشییع پیکر شریف حضرت استاد محمّدحسین حشمت‌پور ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ و پیش از این که از حرم مطهّر خارج شوم، حجّت الاسلام و المسلمین شیخ علی‌ بهجت، فرزند مرحوم حضرت آیت‌الله العظمی محمّدتقی بهجت، ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ را دیدم که ماسک زده بودند. 🔸به ایشان عرض کردم: خدا پدرتان را رحمت کند. فرمودند: «ایشان که رحمت‌شده است. خدا ما را رحمت کند.» 🔹از ایشان اجازه خواستم که در خدمتشان قدم بردارم. اجازه دادند و بنده با ایشان تا کوچۀ پیش از چهارراه شهدا رفتم و در آن‌جا مسیر ایشان جدا شد. 🔸در این میان، ایشان این مطالب را فرمودند: 💠 ـ من هنگامی که کودک بودم، در درس آقای بروجردی شرکت می‌کردم و آنچه را که ایشان می‌گفت، می‌نوشتم و همان‌جا شخصی از روی نوشته‌های من می‌نوشت! 💠 ـ پس از وفات ایشان شنیدم که بعضی از علما رساله می‌نویسند. من هم از روی کودکی تصمیم گرفتم که رساله بنویسم! رساله‌ای دربارۀ نماز نوشتم که مثلاً یکی از مسائل این بود: این کار ظاهراً جایز است؛ امّا به‌تر است که ترک شود. پدرم چند تا از مسائل آن را در دست گرفته بود و گاهی می‌گفت. 💠 ـ چون سینۀ من ضعیف شده است، سال ۱۴۰۳، هم در قم کرونا گرفتم، هم در مشهد و هم در شیراز. رِندی به من گفت: «کسانی که کرونا می‌گیرند، به حرم‌های این سه شهر می‌روند و شفا می‌گیرند و شما که می‌روید، کروناهای آنان به شما منتقل می‌شود؛ چون شما پسر کسی هستید که وقتی بلا می‌دید، شکر می‌کرد!» و من گفتم: من که مثل پدرم نیستم. 💠 ـ آن‌قدر کرونا گرفته‌ام که دیگر نمی‌دانم چند سال دارم! به من گفته شد که حدود ۵ سال از آقای حشمت‌پور کوچک‌ترم. (این مطلب را به‌شوخی فرمودند. مرحوم استاد حشمت‌پور در ۷۳سالگی از دنیا رفتند.) 💠 ـ در روزهای تعطیل، من، برادرم و دو روحانی دیگر، در درسی که آقای حسن‌زادۀ آملی فقط برای ما می‌گفت، شرکت می‌کردیم. پس از مدّتی آن دو روحانی، دیگر نیامدند و برادرم دستگیر شد. من به آقای حسن‌زاده گفتم: شاید گاهی من درس شما را کامل متوجّه نشوم و در نتیجه، عمر شما تلف شود؛ پس اگر می‌خواهید، درس تعطیل شود تا این که برادرم آزاد شود. ایشان از سخن من خوششان آمد و درس ادامه یافت. شخصی به خواستگاری دختر ایشان رفت و او را دید و عاشقش شد؛ آن‌قدر که سر به بیابان می‌گذاشت؛ امّا جواب «نه» شنید. فکر می‌کرد که من می‌خواهم با آن دختر ازدواج کنم و برای همین، آن دختر با او ازدواج نمی‌کند. من ۲۰ سال برای مطالعه به مدرسۀ شهابیّه می‌رفتم؛ چون خیلی از اوقات، درِ خانۀ پدرم زده می‌شد و مردم با ایشان کار داشتند و در نتیجه، خیلی نمی‌توانستم در منزل ایشان مطالعه کنم. یک روز، آن عاشق به آن مدرسه و پیش من آمد و از من پرسید: «آیا تو می‌خواهی با آن دختر ازدواج کنی؟» گفتم: «نه؛ هرگز.» گفت: «من کاردی آماده کرده بودم که می‌خواستم با آن تو را بکشم تا رقیب عشقی نداشته باشم!» 🔹در میانۀ راه، بانویی با دو پسرش آمد و انگار درخواست کرد که ایشان برای آن دو، دعا کنند. ایشان به آن دو رو کردند و فرمودند: «پدرم می‌گفت که اگر پدر و مادر، پس از نماز برای فرزندشان در سجده دعا کنند، دعایشان به استجابت، نزدیک‌تر است. شما به پدر و مادرتان بگویید که حقّ ما را بدهید و برایمان این‌طوری دعا کنید.» ، ، ، ، ، ، @benisi