eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
278 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹لبیب عارف که از عابدان بود، نقل کرده است: «در جوانی، ماری را در خانه‌ام دیدم که داشت به سوراخی فرومی‌رفت. دنباله‌ی بدنش را گرفتم و محکم کشیدم تا آن را بیرون آورم و بکُشم. 🔹مار دستم گزید و من آن را کشتم؛ آن‌گاه اثر زهرش در دستم آشکار شد و سرانجام، دستم خشک گردید. پس از مدّتی دست دیگرم و سپس پاهایم هم خشک شدند و از کار افتادند. چندان طول نکشید که چشمانم نابینا و زبانم لال شد. 🔹دیگر مانند چوب خشکی روی تخت افتاده بودم و فقط گوش‌هایم کار می‌کردند، که آن هم بلایی بود؛ چون سخنان زشت و ناگواری می‌شنیدم؛ ولی نمی‌توانستم پاسخ‏ دهم و رنج می‌بردم. 🔹چه‌بسیار اوقاتی که تشنه یا گرسنه می‌شدم و هیچ کس به من آب یا غِذا نمی‌داد و چه‌بسیار اوقاتی که سیر یا سیراب بودم و دیگران به‌زور در گلویم آب یا غذا می‌ریختند! 🔹چند سال از زندگی‌ام، به این وضع گذشت که مرگ، به‌تر از آن بود. 🔹روزی زنی از همسایه‌ها آمد و از همسرم پرسید: "حال لبیب چگونه است و با او چه می‌کنید؟" او پاسخ داد: "نه خوب می‌شود تا خودش راحت شود و نه می‌میرد تا ما راحت شویم!" و سخنان دیگری هم گفت و دریافتم که خانواده‌ام از وضع من به تنگ آمده‏‌اند و آسایش خود را در مرگ من می‌بینند. 🔹دلم بی‌نِهایت شکست و با عجز کامل در دلم با خدا مناجات کردم و نَجاتم را از او درخواست کردم. 🔹یکباره ضرباتی در همه‌ی اعضای من پدید آمد و یک لحظه، درد شدید گرفتم؛ سپس آرام شدم و خوابم برد. 🔹هنگامی که بیدار شدم، آن دستم را که پیش از اعضای دیگرم خشک شده بود، روی سینه‏‌ام دیدم و تکان دادم. دست دیگرم و پاهایم را هم حرَکت دادم. چشمانم را گشودم و دیدم که شب است. آهسته برخاستم، آرام‌آرام به حیات خانه رفتم و به آسمان نگاه کردم. چشمم به ماه و ستاره‌ها افتاد و از دیدن آن‌ها آن‌قدر خوشحال شدم که نزدیک بود روح از تنم جدا شود. 🔹بی‌اختیار به خدا گفتم: "یا قدیم‏َ الاِحسانِ! لَکَ الحَمدُ." [یعنی: ای کسی که از قدیم، نیکی می‏‌کنی! تو را سپاس.]؛ سپس سَجده کردم و شکر او را به‌جا آوردم.» ، ، 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخن‌آوا موضوع: #راه_آمرزش_گناهان @benisiha_ir
🔴 🔵 🔸آقا رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ فرمودند: «و عَلَیکَ بِقِرائَةِ القُرآنِ؛ بر تو باد به قِرائت قرآن.» برو قرآن بخوان. چرا؟ «فَاِنَّ قِرائَتَهُ کَفّارَةٌ لِلذُّنوب؛ چون خواندن قرآن کفّاره‌ی گناهان است»، باعث آمرزش گناهان است، پاک‌کننده‌ی گناهان است. 🔸وقتی شیشه‌ی ماشینت کثیف می‌شود، چه‌کار می‌کنی؟ پاک‌کننده را می‌زنی دیگر. وقتی شیشه‌ی خانه‌ات کثیف می‌شود، چه‌کار می‌کنی؟ پاک‌کننده می‌زنی دیگر. 🔸اگر می‌خواهی گناهانت پاک بشود، گناهانت پوشیده بشود، گناهانت پنهان بشود، گناهانت از حافظه‌ی عالَم محو بشود، قرآن بخوان. ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 بیتی از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت، با شرح آن به قلم فرزندشان (حاج‌آقا اسماعیل): 🔶 به دستی دل، به دستی جان، خریدارم نگاهت را 🔶 ز جان و دل گذشتن ـ وَه! ـ چه آسان است بر شیدا! 📖 امید آینده (اشعار مهدوی ایشان)، ص 17. (با دستی دل و با دست دیگر، جان [خودم را به تو می‌دهم و در برابر] نگاهت را خریدارم. به‌به! از جان و دل گذشتن [در راه معشوق]، چقدر بر عاشق، آسان است! وه: واژه‌‌ای که در هنگام تعجّب و تحسین گفته می‌شود. شیدا: عاشق.) (علیه السّلام)، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 جذّاب جلسه‌ی چهارم سخنرانی حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی درباره‌ی «علم‌جویی» در روز پنج‌شنبه، 1398/9/14: ـ علم‌جویی؛ حتّی با فرورفتن در اعماق دریاها! ـ ناآگاهی بشر از ارزش واقعی علوم الاهی ـ عالم عارفی که در سی‌وسه‌سالگی طلبه شد! ـ ؛ کار پیغمبرانه! ـ علّت ـ امیرالمؤمنین ـ علیه السّلام. ـ : «پاریس چرا؟ بیا نجف!» ـ در دنبالِ چه باشیم؟! ـ پندپذیری ـ راه به‌دست‌آوردن استاد علم و معرفت ـ کتابی دلنشین و خواندنی ـ بزرگ‌ترین ضرر برای انسان ـ بانویی که علّامه طباطبایی به دیدنش رفت! ـ عشق به تحصیل با مرگ ۵ فرزند! ـ یک ماه نخوابیدن برای علم‌جویی! ـ مأموریّت نفر اوّل آفرینش برای علم‌خواهی ـ دعاها و توسّلات علمی! ـ خبرداشتن از زمان مرگ ـ دنبال کدام باید رفت؟ ـ مناجاتی زیبا با امام حسن عسکری ـ سلام الله تعالی علیه. ـ برای همه‌ی حاجات ، ، ، ، ، ، ✅ 💻 «صوت و متن این سخنرانی» را در لینک زیر از وبگاه بِنیسی‌ها بشنوید و بخوانید: http://benisiha.ir/2019/12/355/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 یک بیت از مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸اصل هر شخص از پدر باشد 🔸حرمتش پس زیادتر باشد (ریشه‌ی هر کسی از پدر است؛ پس احترام‌گذاشتن به او باید بیش‌تر باشد. اصل: ریشه. حُرمت: احترام.) ، ، 💻 مشاهده‌ی این شعر خواندنی از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/12/352/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 📝 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در مجموعه‌‌نوشتاری با عنوان : 🌿 همیشه و حتّی در اوقات فَراغتِ چندلحظه‌ای، کتاب‌های خداپسند بخوان تا هم آرامش کامل پیدا کنی و هم با افزایش دانش و معرفتت، به کمال بیش‌تر برسی و هم مانع نفوذ شیطان در خود گردی. ، ، ، ، ، ، ، 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «پندهای دیگر حاج‌آقا بنیسی به خودش!»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/290/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! خانم خانه‌دار باش. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #برگزیده‌ ی کتاب «#خون_دلی_که_لعل_شد» به شکل #متن_PDF 🔍 موضوع: خاطرات مقام معظّم رهبری از زندان‌ها و تبعید دوران مبارزات انقلاب اسلامی. 🖊 گردآورنده: محمّدعلی آذرشب. مترجم: محمّدحسین باتمان‌غلیچ. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/07/327/ #آثار_حاج_آقا_بنیسی، #علما، #مقام_معظم_رهبری 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت 31: 🔸... باباعلى [به مادرم] گفت: «می‌دانى كه من ديشب با كاظم به این‌جا آمدم تا درباره‌ی تو با باباحسن و اسماعيل صحبت كرده و تكليفم را با آن‌ها روشن كنم؛ ولى مهدى، برادرشوهر تو، با كاظم بگومگوى زياد كردند كه آن‌قدر نمانده بود بينشان دعوا بشود. آخرسر، اسماعيل گفت: "شما بيخود و بی‌جهت براى خديجه نقشه نكشيد و به جانِ هم نيفتيد. من، خودم، هر طورى كه شده، او را به تهران می‌برم و آن‌جا در بيمارستان بسترى می‌کنم." نمی‌دانم اين حرف را به شما هم زده يا نه؛ ولى با كدام پول می‌خواهد تو را به تهران ببرد؟ تهران‌بردن تو تقريباً هزار تومان پول می‌خواهد و می‌دانم كه در كوزه و كاسه‌ی شما، از پول خبرى نيست. حالا نمی‌دانم چه بكنيم. دست‌ و بال من هم خالى است. كار و كاسبى كه نداريم. هر چه هم پول داشتيم، در عروسى كاظم خرج كرديم.» 🔸مادرم، در حالى كه سرش را پايين انداخته [بود]، هيچ حرفى نمی‌زد؛ ولى آخِرسر، تحمّل نكرد [و] گفت: «داداش! من كه خودم نمی‌خواستم مريض بشوم. خواستِ خدا بود كه این‌چنین شدم. خدا، خودش، كمکمان بكند. اگر خوب‌شدنی هستم و در اين دنيا روزهاى ديدنى دارم، خداى سبب‌ساز، از جايى كه عقلمان قد نمی‌دهد، كمكمان كند خوب بشوم و اگر هم رفتنى هستم، باز زودتر كارم را تمام كند و شماها هم از اين ناراحتى، راحت شويد و بيخود و بی‌جهت به جانِ هم نيفتيد؛ مثلاً: اگر ديشب كاظم با مهدى دعوا می‌کردند، خدا می‌دانست كه چقدر بر من بد می‌شد؛ مگر من می‌توانستم به چشمان باباحسن و يا شوهرم، اسماعيل، نگاه كنم؟ آن‌ها می‌گفتند: "برادرت براى ما قلدرى می‌کند و آمده بود به خانه‌ی ما [تا] دعوا راه اندازد." الحمد للّه كه به خير و خوبى گذشته. اسماعيل در این‌باره به من حرفى نزده.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص 43 و 44. 🖇 گذشته و ادامه‌ی این زندگینامه را با هشتک دنبال کنید. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/04/176/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 (پاسخ‌های حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی به پرسش‌ها) ❓پرسش: گاهى پسرم در بازى، با مداد يا چيز ديگر، اداى سيگاركشيدن درمی‌آورد و گاهى موهايش را شبيه فوتبالیست‌های معروف می‌کند و گاهى دستبند يا گردنبندِ كِشى می‌پوشد. با او چگونه برخورد كنم؟ 🔍 پاسخ: هر گاه كار بدى كرد، بدبودن كارش را با آرامى و مهرْبانى، به او يادآورى كنيد و با تشويق و نوازش، او را در ترک آن يارى كنيد و برايش الگوهاى خوب پيدا نماييد و گاهی پیش او از آنان ستايش كنيد تا همانند آنان شود. ، ، ، ، ، ، 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های اخلاقی و اجتماعی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/07/55/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷! عقلت را با گناه، ضعیف نکن. 📖 پند پیران بر پوران (پندنامه‌ی ایشان به فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل). ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 #ابیات_زیبا (به گزینش حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی) 🌹سفر، آن نیست که از مصر به بَغداد رَوی 🌹رفتن از جان سوی جانان، سفر مردان است 📝 از: #فیض_کاشانی. #خداگرایی، #سفر، #سیروسلوک، #مسافرت 💻 مشاهده‌ی این مطلب و «ابیات زیبا»ی دیگر، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2017/05/14/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ با دو پسرشان، حاج‌آقا اسماعیل و حاج‌آقا حبیب (در وسط تصویر)، در سال 1381. 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : ✅ 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸خواهرم نقل کردند: «روزی فرزندم که در سنّ کودکی بود، درباره‌ی مسأله‌ای با پدرمان صحبت کرده و از ایشان خواسته بود که آن را به هیچ کس نگویند. ما بارها از ایشان درخواست کردیم که آن را بیان کنند؛ امّا ایشان تا پایان عمر نگفتند و رازداری کردند.» ، ، ، 💻 مشاهده‌ی «خاطرات و نکاتی خواندنی درباره‌ی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/289/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔴 ! 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشته‌اند: 🔹معَلَّی بن خُنَیس که از شاگردان امام ششم ـ سلام الله تعالی علیه. ـ بود، نقل کرده است که یک شب باران زیادی بارید و هوا تاریک بود. امام صادق ـ علیه السّلام. ـ را دیدم که از خانه‌اش بیرون آمد و آهسته به سوی ظُلّه‌ی بنی‌ساعده [= مکانی که فقرا در آن‌جا زندگی می‌کردند] راه افتاد. 🔹من هم پشت‌سر ایشان راه افتادم. در میانه‌ی راه متوجّه شدم که چیزی از دست حضرت به زمین ریخت و ایشان مشغول جمع‌کردن آن‌ها شد؛ در حالی که می‌فرمود: «بِاسمِ اللهِ. اَللّهُمَّ!‏ رُدَّ عَلَینا [= به نام خدا. خدایا!‏ [آنچه را که ریخته شد،] به ما برگردان.]» 🔹جلو رفتم و خودم را معرّفی کردم. حضرت فرمود: «معلّی! به زمین دست بکش و آنچه را که پیدا می‌کنی، به من بده.» من چند تا نان پیدا کردم و به ایشان دادم. حضرت آن‌ها را در کیسه‌ای گذاشت، کیسه را برداشت و دوباره راه افتاد. 🔹گفتم: «فِدایت شَوم!‏ اجازه بده که من کیسه را حمل کنم.» ایشان فرمود: «نه؛ من به حمل آن از تو سزاوارترم؛ ولی اگر می‌خواهی، همراهم بیا.» 🔹رفتیم تا این که به ظلّه رسیدیم. دیدم که عدّه‌ای از فقرا در آ‌‌ن‌جا خوابیده‌اند و حضرت در زیر سر یا زیر روانداز هر کدام، یک یا دو نان گذاشت. 🔹در راهِ برگشت گفتم: «آنان از شیعیان شما هستند؟» فرمود: «اگر از شیعیان ما بودند، ما باید نمک آنان را هم می‌دادیم. خداوند برای هر چیزی سرپرست و خزانه‌داری گذاشته است؛ امّا خودش سرپرست و خزانه‌دار صدقه است. من می‌دیدم که پدرم وقتی به گدا چیزی می‌داد، آن را از او می‌گرفت، می‌بوسید، می‌بویید و به او برمی‌گرداند؛ چون صدقه، پیش از آن که به دست گدا برسد، به دست خداوند والا می‌رسد و پدرم می‌فرمود: "دوست دارم چیزی را که به دست خدا رسیده، ببوسم و ببویم. قطعاً صدقه‌دادن در شب، خشم خدا را خاموش و گناهان بزرگ را نابود و حساب روز قیامت را آسان می‌سازد و صدقه‌دادن در روز، بر مال و عمر انسان می‌افزاید."» ، ، ، ، ، 💻 مشاهده‌ی داستان‌های دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/153/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
🔊 #سخن‌آوا موضوع: #راه_آرامش @benisiha_ir
🔴 🔵 🔸انس با قرآن کریم، انسان را آرامش می‌دهد. قرآن، آرام می‌کند. اگر می‌خواهی زندگی آرامی داشته باشی، تا می‌شود، باید با قرآن انس بگیری؛ مخصوصاً قِرائت قرآن، فهم قرآن، عمل به قرآن. در یک کلمه: انس با قرآن کریم، انسان را آرامش می‌دهد. 🔸خیلی‌ها امروز دنبال آرامشند؛ از راه‌هایی که یا به آرامش نمی‌رساند انسان را یا اگر برساند، زودگذر است. یک لحظه، دو لحظه، دو ساعت، آرام می‌شود؛ دوباره همان آش و همان کاسه است؛ مثل مسکّن. شما قرص مسکّن که بخوری، دردت یک ساعت، دو ساعت، شش ساعت، هشت ساعت، آرام می‌شود. دوباره درد می‌آید سراغت؛ چون کار ریشه‌ای نکردی. درد هست؛ الّا این که احساسش نمی‌کنی. قرص مسکّن خوردی؛ یعنی: قرصی که آرامش می‌دهد برای چند ساعتْ حدّاکثر؛ امّا یک وقت نه؛ رفتی ریشه‌ی بیماری را زدی، بیماری را درمان کردی. قرآن بیماری را درمان می‌کند. ، @benisiha_ir
🔴 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🌷 ! از تَطَوُّر، تَطَیُّر و تکبّر، دور باش. 🔍 تطوّر: حال‌به‌حال‌شدن، جوربه‌جورشدن، گونه‌گونه‌شدن. تطیّر: فال بد زدن، به فال بد گرفتن. 📖 حرف‌های طِلایی (پندنامه‌ی ایشان به تنهادخترشان). ، ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 ی کتاب «» به شکل 🔍 موضوع: زندگانی پاسدار شهید محمّد نیک‌بین. رحمة الله تعالی علیه. 🖊 نویسنده: محسن بغلانی. 🖋 برگزیده‌نویسی: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی. 📖 فایل PDF این برگزیده‌ی دلنشین را در این نشانی ببینید: http://benisiha.ir/2019/08/332/ ، 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در سفر حج در اسفند سال 1378 در پایین کوه اُحُد. 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : ✅ 🖋 به قلم فرزندشان، حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی: 🔸ایشان فرزندانشان را خیلی دوست داشتند و برای همین در تربیت معنوی آنان، خیلی تلاش می‌کردند تا آن‌جا که یک کتاب سرشار از جملات زیبای پندآمیز به نام «پند پیران بر پوران» را خطاب به پسرشان، حاج‌آقا اسماعیل، و کتاب دیگری مانند آن به نام «حرف‌های طِلایی» را خطاب به تنهادخترشان نوشتند و دنیایی از معارف را که در طول عمر شریفشان، از آیات کریمه و احادیث شریفه به دست آورده بودند، از این راه به فرزندانشان هدیّه دادند. 🔸علاوه بر این‌ها درباره‌ی هر یک از اعضای خانواده‌شان یا خطاب به آنان، یک یا چند شعر یا بیت سرودند و به یادگار گذاشتند. ، ، ، ، 💻 مشاهده‌ی «خاطرات و نکاتی خواندنی درباره‌ی حضرت استاد بِنیسی»، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسی‌ها: http://benisiha.ir/2019/05/289/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاج‌آقا بنیسی) در پیام‌رسان‌های ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش: @benisiha_ir