eitaa logo
استاد بنیسی و فرزندشان Benisiha.ir
271 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
24 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها و آثار فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل داستانی بنیسی کانال‌ سخنرانی‌ها و کلیپ‌هایم: @benisi. کانال دیگرم: @ghatreghatre. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. صفحۀ شخصی‌‌ام: @dooste_ketaab.
مشاهده در ایتا
دانلود
ی تماشایی از حا‌ج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی در «روز پدر»ِ سالِ گذشته بر سر مزار «پدر» بزرگوارشان، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی،‌ و پدر و مادر ایشان. رضوان الله تعالی علیهم. نشانی مزار شریف ایشان: شهر مقدّس قم، گلزار شهدا، درِ ورودی از خیابان کوثر، ردیف سوم، حدوداً قبر وسط. گاهی از این مزار، بوی خوشی به مشام رسیده که بوی گلاب، عِطر و موادّ خوشبوی دنیوی نبوده است! @benisiha_ir
پخش زنده
فعلا قابلیت پخش زنده در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔴 📹 🎤 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی 🔎 ، جلسه‌ی ۵ 🗓 پنج‌شنبه‌، ۱۴۰۰/۱۱/۲۸، ساعت ۲۱:۳۰ 🚪هیأت پیام‌آوران عاشورا @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ درباره‌ی آن حضرت: 🔶 او بوَد ناظر و، و ما منظوریم 🔶 دلِ غَفلت‌زده! هشیار کجاست؟ (ناظر: نظرکننده، بیننده. منظور: درنظرگرفته‌شده، موردنظر. هشیار: هوشیار.) 📖 امید آینده، ص ۴۴. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 عالم عارف، حجّةالحق، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، در کودکی در سفر به مشهد مقدّس که در کَنار مادرش ایستاده است، همراه با تصویر ـ پدر بزرگوارشان، حاج اسماعیل‌آقا ـ تنهابرادرشان که اکنون بیمار است (لطفاً برای شِفایش دعا کنید) ـ و خواهرانش @benisiha_ir
🔴 درباره‌ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ : 🔸نمازشان در ظاهر، ساده و معمولی بود؛ امّا خودشان فرمودند: «من در نماز به معراج رفته‏‌ام!» 🔸در بیرون از خانه، امامت جماعت نداشتند و معمولاً در خانه نماز می‌خواندند و اعضای خانواده‌شان در غیر نماز صبح، به ایشان اقتدا می‌کردند. 💻 مشاهده‌ی خاطرات و نکات خواندنی دیگر درباره‌ی ایشان: http://benisiha.ir/289/ ، ، @benisiha_ir
محتوای کانال بِنیسی‌ها در ایتا و اینستاگرام: 💠 مطالب مرتبط با عالم عارف گمنام، مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی: تصاویر،‌ زندگینامه، سیره‌ی اخلاقی و عرفانی، کرامات، دستورالعمل‌های معنوی کوتاه، اشعار توحیدی و ولایی و کاربردی، و آثار دیگر ایشان. 💠 مطالب مرتبط با فرزندشان: پاسخ به پرسش‌ها، سخنرانی‌ها (به شکل متن و کلیپ‌های صوتی و نوشتاری) و آثارش. 🔵 با عضوشدن در این کانال، هر روز، روحتان را با معارف معنوی، شاداب کنید: @benisiha_ir
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به خود درباره‌ی آن حضرت: 🔶 «داستانی»! همه‌چیزم «مهدی» است 🔶 گو که آن حجّت دادار کجاست؟ (دادار: از نام‌های خداوند والا ـ جلّ جلاله. ـ به معنای آفریننده و بخشاینده.) 📖 امید آینده، ص ۴۴. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 ی مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۵۵: 🔸... كمى به غروب مانده بود كه درِ حياطمان زده شد. من پشتِ در رفتم. ديدم پهلوان‌‏صَفدَر كه يک مرد بلندقد و چهارشانه بود و چشمان درشتى داشت، پشتِ در ايستاده و يک دستمالِ بسته در دستش بود. گفت: «يا اللّه! پدرت خانه است؟» گفتم: «نه. بفرماييد.» گفت: «نه؛ كار دارم؛ مى‏خواهم بروم. اين دستمال را به پدرت بده و بگو عموصفدر آورد.» گفتم: «چَشم.» 🔸وقتى كه دستمالِ بسته را به من مى‏داد، گفت: «تو پسر اسماعيل هستى؟» گفتم: «بلى.» گفت: «شيرخدا تويى؟» گفتم: «بلى.»؛ آن‌‏گاه يک نگاهى به سرتاپاى من انداخت و گفت: «تو با عَبدُل، پسر كدخدا، كشتى گرفته، او را به زمين زده‏اى؟» من با شرمندگى، سرم را پايين انداخته، گفتم: «بله آقا!» گفت: «تو پهلوانى؛ سرت را چرا پايين انداختى؟ يک پهلوان كه سرش را پايين نمی‌‏اندازد.» 🔸من اوّلين بار از زبان پهلوان‌‏صفدر كه به من «پهلوان» مى‏گفت، شنيدم. گفتم: «خواهش مى‏كنم عموصفدر! پهلوان، شماييد. من كه». او نگذاشت حرفم را ادامه دهم. گفت: «شيرخدا! فردا از پدرت اجازه بگير؛ بيا خانه‌ی ما؛ من در مدّتِ خیلی‌کم، تمام فنون پهلوانى را به تو ياد می‌دهم تو را جانشين خودم می‌کنم!» خواستم حرفى بزنم، گفت: «حتماً از فردا بيا. شيرخدا! به يارى خدا من از تو شيرى بسازم كه صداى نعره‌ات به همه‌جای دنيا برسد!» 🔸ديگر راه افتاد و رفت. ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۶۸ و ۶۹. @benisiha_ir
🔴 ❓پرسش: گاهی با خودم حرف می‌زنم و می‌گویم که من اگر دختر بودم، فلان کار را انجام می‌دادم. آیا این، ناشکری است؟ 🔍 پاسخ حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی: آری؛ این، ناشکری است. ‌ اگر خداوند حکیم مهرْبان ـ جلّ جلاله. ـ شما را جنس مذکّر آفریده است، برای این بوده است که شما عِلاوه بر انجام‌دادن وظایف مشترک جنس مذکّر و جنس مؤنّث، با انجام‌دادن وظایف ویژه‌ی جنس مذکّر، سیروسلوک کنید و از این راه به او نزدیک و نزدیک‌تر شوید و به خوشبختی کامل برسید. 💻 مشاهده‌ی «پرسش‌ها و پاسخ‌های اخلاقی» دیگر: http://benisiha.ir/55/ ، ، @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ درباره‌ی انتظار برای آن حضرت: 🔶 غمی شیرین، دلم را می‌نوازد 🔶 که آن غم، حال زار انتظار است 📖 امید آینده، ص ۴۶. 💻 مشاهده‌ی ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام)،‌ ، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامه‌‌ی ایشان به پسرشان): 🌷 ! عیب‌های خودت را بدان و عیب‌های دیگران را نگو. 💻 مشاهده‌ی مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ ، @benisiha_ir