🔴 #داستان_جذاب
✅ #بانویی_از_جنس_جن! (بخش 2)
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹... رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله. ـ ... فرمود: "ای عفراء! در این سفر چه دیدی؟" گفت: "ابلیس را دیدم که در دریای سبز روی سنگ سفیدی نشسته و دستهایش را به سوی آسمان بلند کرده بود و میگفت: پروردگارا! هنگامی که به سوگندت عمل کنی و مرا وارد دوزخ نمایی، تو را به حقّ محمّد و علی و فاطمه و حسن و حسین سوگند میدهم تا مرا از جهنّم آزاد کنی و با آنان محشور فرمایی! به او گفتم: ... این نامهایی که خدا را با آنها میخوانی، چیستند؟ گفت: پیش از که خداوند والا انسانی را بیافریند، این نامها بر روی ساق عرش نوشته شده بودند؛ پس فهمیدم که آنان گرامیترین آفریدگان خدا در نزد او هستند و برای همین، از او به حقّ آنان درخواست میکنم."
🔹رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله. ـ فرمود: "اگر اهل زمین خدا را به این نامها سوگند دهند، قطعاً دعایشان مستجاب خواهد شد."»
🔹 … حضرت امام جعفر صادق ـ سلام الله تعالی علیه. ـ در ادامه فرمودند: «در روز قیامت، این نامها از یاد او میرود.» راوی پرسید: «چگونه؟» حضرت پرسیدند: «نام تو چیست؟» راوی گفته: «هرچه فکر کردم، نامم یادم نیامد.» حضرت فرمودند: «خداوند، نامهای پنج تن پاک را اینچنین از سینۀ او محو خواهد کرد.»
#ابلیس، #استجابت_دعا، #شیطان
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir
حضرت استاد بنیسی و فرزندشان | Benisiha.ir
🔊 #سخنآوا موضوع: #چرایی_مستجابالدّعوهبودن_یک_حمّال @benisiha_ir
🔴 #متن_سخنآوا
🔵 #چرایی_مستجابالدّعوهبودن_یک_حمّال
🔸یک حمّالی، یعنی: کسی که کارش حمل بار بوده ـ خدا همهشان را حفظ کند. ـ داشت راه میرفت. دید یک جایی مردم دهانها وامانده. چه خبر است؟ دید نگاهها بالا است. نگاه کرد بالا. دید یک بچهای از آن طبقۀ مثلاًچندم دارد میافتد.
🔸گفت: «خدایا! این بچه را نگه دار.» بچه بین زمین و آسمان ایستاد، توقّف کرد؛ بعد، آرامآرام آرامآرام، انگار روی پر قو دارند میآوردندش! آمد، آمد، آمد، در دست این باربردار، این حمّال، قرار گرفت!
🔸مردم دوْرش جمع شدند. گفتند: «از اولیاءاللّهی تو؟ صاحب مقامات ملکوتی [هستی]؟» گفت: «نه بابا! این خبرها نیست.» گفتند: «آخر چهجوری شد؟ تو، به خدا گفتی: ‹خدایا! این را نگه دار.›؛ وگرنه، با این سرعت، هر کسی میآمد پایین، دیگر مخ میترکید. به دعای تو ایستاد؛ بعد هم آرامآرام آمد تا در آغوش تو قرار گرفت. معلوم است که از غیب، آن بچه حفظ شده.» گفت: «من یک عمر، هر چه خدا گفت، گفتم چشم. یک بار هم من از خدا چیزی خواستم، خدا گفت چشم.»
#استجابت_دعا، #اطاعت_از_خدا، #بندگی، #دعا
@benisiha_ir