🔴 #داستان_جذاب
✅ #مردی_که_نورش_را_هدیه_داد!
💠 مرحوم حجّةالحق، حضرت استاد اسدالله داستانی بنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «همیان بِنیسی یا تاریخ گویای گذشته» نوشتهاند:
🔹اوَیْس قَرَنی، اهل یمن و شتربان بود و درآمدش را صَرف خودش و مادرش میکرد.
🔹روزی از مادرش اجازه خواست که به زیارت حضرت رسول اکرم ـ صلّی الله علیه و آله و سلّم. ـ مشرّف شود. مادر او اجازه داد؛ ولی گفت: «اگر حضرت در خانه نبود، توقّف نکن و زود برگرد.»
🔹اویس راه طولانی یمن تا شهر مدینۀ منوّره را پیمود و به خانۀ آن حضرت رفت؛ امّا ایشان نبودند و اویس بازگشت!
🔹حضرت هنگامی که به خانه آمدند، پرسیدند: «آیا کسی به درِ خانۀ ما آمده است؟» عرض شد: «آری ای رسول خدا! شتربانی به نام اویس آمد، به شما سلام رساند و رفت.» حضرت فرمودند: «آری؛ این، نور اویس است که او آن را در خانۀ ما هدیّه گذاشته و رفته است!»
#اطاعت_از_والدین، #حقوق_والدین
💻 مشاهدهی داستانهای دیگر این کتاب، از راه لینک زیر در وبگاه بِنیسیها:
http://benisiha.ir/2019/05/153/
🔵 کانال بِنیسیها (عالم عارف: حضرت استاد بنیسی؛ و فرزندشان: حاجآقا بنیسی) در پیامرسانهای ایتا، اینستاگرام، روبیکا و سروش:
@benisiha_ir