eitaa logo
benisiha.ir بنیسیها
229 دنبال‌کننده
1.3هزار عکس
1 ویدیو
22 فایل
کانال زندگینامه و آثار مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی، و سخنرانی‌ها، آثار و خاطرات فرزندشان: حاج‌آقا اسماعیل. صفحۀ شخصی‌ام: @dooste_ketaab. وبگاه بنیسی‌ها: benisiha.ir. کلیپ‌های سخنرانی: @Sokhan_Aava. کانال دیگر حاج‌آقا بنیسی: @ghatreghatre.
مشاهده در ایتا
دانلود
🔴 ✅ وجه اعظم 💧شعری از مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ دربارۀ شهادت ـ سلام الله تعالی علیه. ـ : ◾️شده فصل خزان، ماه محرّم ◾️نوا از نينوا آيد به گوشم ◽️زن و مرد و، بزرگ و كوچک و پير ◽️سيَه پوشيده‌‏اند از روى ماتم ◾️نواى «يا حسين!» و «واشهيدا!» ◾️شده با شيون جنّ و مَلَکْ ضَم ◽️مساجد گشته‏ است پُر از جماعت ◽️به روى باب و ديوار است پرچم ◾️گهى سينه‏ زنند و گاه زنجير ◾️به آهنگ عزا، با ذكرْ توام ◽️مگر تا شيعيانْ آگاه ‏گردند ◽️ز رمز و راز و مفهوم محرّم ◾️«بِنيسى»! درس منشور مَحبّت ◾️بياموز از حسين، آن وجه اعظم 📖 نوای نینوا، ص ۱۸ و ۱۹. 💻 مشاهده و دانلود این کتاب، از راه لینک زیر: http://benisiha.ir/297/ 🔵 کانال بِنیسی‌ها: @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۱۳۵: 🔸... باباعلى می‌‏خواست پهلوان‌‏صفدر را با كدخدا آشتى بدهد؛ اين بود كه رو به پهلوان‌‏صفدر كرد [و] گفت: «پهلوان! روز جمعه، حاج‌‏آخوندآقا صحبتى كرد كه من خيلى خوشم آمد. گفت: "هر كه بيش از ۳ روز، از كسى قهر كند و بميرد، به جهنّم خواهد رفت."» پهلوان‌‏صفدر كه متوجّه قضيّه شده بود، گفت: «بله باباعلى! حاج‌‏آخوندآقا چندى پيش در همان مِنبر و مسجد فرمود: "هر كسى بر ظالمى كمک كند، او مثل خود ظالم و ستمكار است."» 🔸پدرم رو به پهلوان‌‏صفدر كرد [و] گفت: «پهلوان! باباعلى قصد بدى ندارد. چون طبعاً انسان صلح‌‏دوستى است، می‌‏خواهد شما را با كدخدا آشتى بدهد؛ هرچندكه حق با شما است.» باباعلى خنديد [و] گفت: «بارَک‌‏الله دامادم! خوب، پدرزنت را شناختى. من دلم می‌‏خواهد همۀ افرادِ روى زمين، با هم در صلح و صفا زندگى كنند و همه، خوش باشند، خوش بگويند، خوش بشنوند؛ كين و كدورت كه دردى را دوا نمی‌‏كند.» پدرم گفت: «بله؛ در زمان حضرت ولىّ عصر ـ سلام الله عليه. ـ اين‌‏چنين خواهد شد ان‌‏شاءالله.» همگى گفتيم: «ان‌‏شاءالله.» 🔸پهلوان‌‏صفدر می‌‏خواست هرچه‌‏زودتر برود. نمی‌‏دانم براى چه كارى آمده بود. نيم‌‏خيز شد. باباعلى متوجّه شد [و] گفت: «پهلوان! كجا به اين زودى؟» پهلوان گفت: «كار دارم. می‌‏خواهم بروم كارهاى روز يک‌‏شنبه را ريست‌‏وراست كنم. شما هم در فكر ناهار آن روز باشيد.» باباعلى گفت: «چَشم؛ ولى پهلوان! خواهش می‌‏كنم بيا با كدخدا آشتى كن؛ بعد، هر كجا خواستى بروى، برو.» پهلوان، سر پا ايستاد [و] گفت: «كدخدا تنها به من بدى نكرده، كه من ناديده گرفته و آشتى كنم. او به اكثر مردم اين دِه ستم كرده است. حاج‌‏آخوندآقا می‌‏فرمود: "هر روز چندين نفر پيش من می‌‏آيند و از كدخدا و پسرانش شكايت می‌‏كنند." حالا همه، او را ببخشند و من هم ببخشم.» 🔸باباعلى گفت: «پهلوان! ريشِ سفيد من را ناديده مگير و حرف مرا به زمين مينداز.» پهلوان گفت: «من بيش‌‏تر از اين معطّل نمی‌‏شوم. می‌‏روم هر دستورى كه حاج‌‏آخوندآقا به من بدهد، می‌‏پذيرم.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۱۶۸ ـ ۱۷۰. @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «پند پیران بر پوران» (پندنامۀ ایشان به فرزندشان): 🌷 ! باحيا باش؛ ولى شرم دروغين نداشته باش. 💻 مشاهدۀ مطالب دیگر این کتاب: http://benisiha.ir/235/ @benisiha_ir
🔴 🍀 به یاد امام زمان مهرْبانمان ـ عجّل الله تعالی فرجه الشّریف. ـ زَمزَمه کنیم: اللّهمّ! کن لولیّک الحجّة بن الحسن... . 💠 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ خطاب به آن حضرت: 🔶 آسمان را من به به یاد تو تماشا می‌کنم 🔶 نیمه‌شب، وصل تو را از حق تقاضا می‌کنم 📖 امید آینده، ص ۱۸۷. 💻 مشاهدۀ ابیات مهدوی دیگری از ایشان: http://benisiha.ir/353/ (علیه السّلام) @benisiha_ir
🔴 ✅ خاک پاک کربلا 💧شعری از مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ‌ دربارۀ محرّم و شهادت ـ سلام الله تعالی علیه. ـ : ◾️شیعیان! بر خاک پاک کربلا آید حسین ◾️بر زمین نینوا بهر نوا آید حسین ◽️آورَد همراه خودْ هفتاد و دو ذبح عظیم ◽️تا کند بر عهد خود یک‏جا وفا، آید حسین ◾️العَجَب! در قلب او صبر و تحمّل را ببین! ◾️بر زمین پُربلا بهر خدا آید حسین ◽️آید و قربان‏ کند آن ماهِ چندین‌ماهه را ◽️با علىّ اکبرش، آن دلربا، آید حسین ◾️همره یک آسمان از عشق و ایمان، بی‌هراس ◾️بهر جان‌دادن به یار آشنا آید حسین ◽️اى امید شیعیان! یک دَم، نظر بر من بکن ◽️بر سر قبرت «بِنیسىّ» گدا آید حسین! 📖 نوای نینوا، ص ۲۲ و ۲۳. 💻 مشاهده و دانلود این کتاب، از راه لینک زیر: http://benisiha.ir/297/ ، ، @benisiha_ir
🔴 مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ به ، قسمت ۱۳۶: 🔸... پهلوان[صفدر] گفت: «... [دربارۀ آشتی‌ با کدخدا،] هر دستورى كه حاج‌‏آخوندآقا به من بدهد، می‌‏پذيرم.» 🔸خواست كه حرَكت كند [و برود]، باباعلى گفت: «من صلاح بر اين می‌‏دانم كه الان همگى پا شده، به خانۀ حاج‌‏آخوندآقا برويم و ايشان را هم در جريان بگذاريم. هر چه باشد، او از ما عالم‌‏تر است و صلاح و مصلحت را به‌‏تر از ما می‌‏داند.» پدرم گفت: «حرف خوبى است. من حاضرم خدمت حاج‌‏آخوندآقا برويم.» باباعلى ديگر معطّل نكرد [و] گفت: «ياالله! همگى پا شويد؛ برويم آن‌‏جا.» كدخدا شايد نمی‌‏خواست [به] خانه و خدمت حاج‌‏آخوندآقا برود؛ ولى چاره‌‏اى نداشت و جاى اعتراض نبود. 🔸همگى پا شده، كفش‌‏هايمان را پوشيده، به طرف خانۀ حاج‌‏آخوندآقا راه افتاديم. 🔸در راه، چندين نفر را ديديم كه بهت‌‏زده به جمع ما نگاه می‌‏كردند: يعنى چه؟ همه، ضدّ هم! پهلوان‌‏صفدر، كدخدا، باباعلى، پدرم و من، دسته‌‏جمعى می‌‏رويم؟؛ اين بود كه در كوچۀ پايين، رشيدداداش، چوپان دِهِمان، يواشكى از من پرسيد: «شيرخدا! دسته‌‏جمعى كجا می‌‏رويد؟» گفتم: خانۀ حاج‌‏آخوندآقا. خيلى تعجّب كرد: كدخدا خدمت حاج‌‏آخوندآقا؟!؛ ولى چيزى نگفت. 🔸ما به كوچۀ «مُلّالار»، همان كوچه‌‏اى كه حاج‌‏آخوندآقا خانه داشت، رَسيديم. سر كوچه، پسرعمويم، عبدالله، بازى می‌‏كرد. پدرم به عبدالله گفت: «عبدالله! برو خانۀ باباحسن؛ بگو ما رفتيم خانۀ حاج‌‏آخوندآقا. ايشان هم تشريف بياورند.» عبدالله ۲ سال از من كوچک‌‏تر بود؛ به طرف خانۀ بابا دويد. 🔸وقتى ما به درِ خانۀ حاج‌‏آخوندآقا رسيديم، «آبا»، زن حاج‌‏آخوندآقا، دَمِ درِ خانه‌‏شان را جارو می‌‏كرد. باباعلى به آبا گفت: «خانم! ببخشيد. آقا خانه است؟» مقصودش حاج‌‏آخوندآقا بود. آبا دست به كمر گرفت [و] گفت: «آرى. مشغول مطالعه است.» ... 📖 شیرخدای آذربایجان، ص ۱۷۰ و ۱۷۱. @benisiha_ir
🔴 یک پرسش مرحوم حضرت استاد اسدالله داستانی بِنیسی ـ رضوان الله تعالی علیه. ـ در کتاب «یکصد سؤال» از خوانندگان برای برانگیختن اندیشۀ آنان: ❓آب و هوا از چه چیز پدید می‌آیند؟ ، @benisiha_ir
🔴 🖊 حاج‌آقا اسماعیل داستانی بِنیسی ☀️ حضرت امام جعفر صادق ـ سلام الله تعالی علیه. ـ فرمودند: 🔹«مَن اَنشَدَ فِی الحُسَينِ شِعرًا فبَكیٰ و اَبكیٰ واحِدًا کُتِبَت لَهُمَا الجَنَّةُ؛ 🔸کسی که دربارۀ (امام) حسین (علیه السّلام) شعری بخواند و (بر اثر آن شعر) گریه کند و یک نفر را بگریاند، برای آنان بهشت نوشته می‌شود.»؛ یعنی: هر دو، سرانجام، بهشتی می‌شوند. 📖 کامل‌الزّیارات، ص ۱۰۴، ش ۱. 📎 پس قدر مِنبری‌ها و روضه‌خوانان را بدانیم، به آنان توجّه و ارادت ویژه داشته باشیم، از ایشان تشکّر کنیم و به آنان احترام بیش‌تر بگذاریم؛ چون هم خودشان بهشتی هستند و هم ما، عزیزان ما و... را بهشتی می‌کنند و ما و آنان را به برترین نعمت‌ها که بهشت است، می‌رَسانند. ، ، 🔗 عضویّت کانال 🌷