eitaa logo
به رنگ خدا
230 دنبال‌کننده
21.1هزار عکس
22.2هزار ویدیو
325 فایل
رنگ خداست ( که به ما رنگ ایمان و سیرت توحید بخشیده ) و چه رنگی بهتر از رنگ ایمان به خدا ، و ما او را پرستش می کنیم ( بقره ۱۳۸ ) وقتی همه چیز برای رضای خدا باشد . ارتباط با ما = @atanaki لینک کانال : https://eitaa.com/berangekoda
مشاهده در ایتا
دانلود
گویند مردی وارد مسجدی شد تا کمی استراحت کند... کفشهایش را گذاشت زیر سرش و خوابید. 🔹طولی نکشید که دو نفر وارد مسجد شدند. یکی از اون دو نفر گفت: طلاها را بزاریم پشت منبر ، اون یکی گفت: نه ! اون مرد بیداره وقتی ما بریم طلاها رو بر میداره. 🔹گفتند: امتحانش میکنیم کفشایش را از زیر سرش برمیداریم اگه بیدار باشه معلوم میشه. مرد که حرفای اونا رو شنیده بود، خودشو بخواب زد. اونها کفشایش را برداشتن و مرد هیچ واکنشی نشون نداد. گفتند پس خوابه طلاها رو بزاریم پشت منبر...! 🔹بعد از رفتن آن دو مرد، مرد خوش باور بلند شد و رفت که جعبه طلای اون دو رو بردارد اما اثری ازطلا نبود و متوجه شد که همه این حرفا برای این بوده که در عین بیداری کفشهایش را بدزدند...! ✔️و اين گونه است که انسان خیلی وقت‌ها در طول زندگی همه چیز خود را خودخواسته از دست می‌دهد از جمله زمان و فرصت‌ها.چرا که نگاه و توجهش به جایی است که نباید باشد. @berangekoda
🍃🌸🍃 📝 💠 رضایت موجب دیدار امام زمان علیه السلام شد 💠 💎 جناب شیخ محمد علی ترمذی در ابتدای جوانی با دو نفر از دوستان اهل علمشان قرار میگذارند که برای تحصیل علم به شهر دیگری روند، شیخ برای گرفتن اجازه نزد مادر میرود اما ایشان رضایت نمیدهند. شیخ از رفتن منصرف میشود ولی حسرت آموختن علم در قلبش باقی است تا اینکه روزی در قبرستان نشسته بود و به دوستانش فکر میکرد ... ناگاه پیرمردی نورانی نزدش می آید و میپرسد چرا ناراحتی؟ شیخ شرح حال خود را میگوید. پیرمرد میگوید: میخواهی من هر روز به تو درس دهم؟ 💎 شیخ استقبال میکند و دو سال از محضر ایشان استفاده میکند و متوجه میشود که این پیرمرد جناب میباشد. روزی جناب خضر به شیخ میگوید: حالا که را بر میل خود ترجیح دادی تو را به جایی میبرم که برایت موجب سعادت است ... 🍃با هم حرکت میکنند و بعد از چند لحظه به مکانی سرسبز میرسند که تختی در کنار چشمه ای واقع بود و حضرت صاحب الامر بر آن نشسته بودند ... از شیخ محمد علی پرسیدند: 💎 چطور این مقام را بدست آوردی که حضرت خضر تو را درس داده و به زیارت آقا ولیعصر ارواحنافداه مشرف شدی؟ شیخ گفت: آنچه پیدا کردم در اثر دعای مادر و رضایت او بود. 📚 شیفتگان حضرت مهدی علیه السلام ✍یکی از راههای نزدیک شدن به وجود مقدس امام زمان علیه السلام عمل کردن به این دستور الهی است یعنی: 🍃احسان به والدین🍃 ┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄ @berangekoda
🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾🌾 🔆سُهروردی و آزمایش (امتحان مرید) 💥مریدان شهاب‌الدین سهروردی به رتبه و قرب شیخ بهاءالدین زکریا رشک بردند و به همدیگر گفتند: «ما مدّتی است در خدمت شیخ هستیم، ولی به ما این‌گونه التفات ننموده است.» 💥این مرد هندی فقط 17 روز بیش نیست به اینجا آمده و به زودی جانشین استاد خواهد شد!! همین‌که سهروردی از این سخن آگاهی پیدا کرد همه‌ی مریدان خود را جمع کرد و دستور داد که گیاه جمع کنند و بیاورند. همه رفتند و گیاه سبز و تر و خوب آوردند به غیر از بهاءالدین که کاه خشک بار کرده، همه دوستان او را مسخره کردند. 💥استاد سؤال کرد: «تو چرا مثل دیگران گیاه سبز نیاوردی؟» 💥 جواب داد: «هر چه گیاه سبز دیدم جمله در ذکر خدا مشغول یافتم؛ این کاه خشک را که از ذکر الهی فارغ شده بود و لیاقت پیدا کرده بود آوردم.» استاد از این جواب خوشحال شد و به دیگر مریدان گفت: «شما به مثل هیزم تر هستید و او به مثل هیزم خشک. هیزم تر آتش دیر گیرد ولی هیزم خشک زود آتش می‌گیرد.» 📚خزینه الاصفیاء، ص 21، داستان عارفان، ص 78 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° 💦 یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی عَلَى دِینِکَ 💦 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 @berangekoda
🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋🍃🦋 🔆توسل مبروص 💥هنگامی‌که امام رضا علیه‌السلام از مدینه به‌طرف خراسان عزیمت نمود، به سمت شهر بغداد حرکت کرد. (وقتی به آنجا رسید)، مردی حمامی، به نام رجب از شیعیان امام رضا علیه‌السلام چون شنید، امام به‌طرف بغداد می‌آید تا سه فرسخی به استقبال او رفت و امام را به خانه‌ی خود برد. چند روزی که امام در بغداد بودند، روزی به حمامی فرمودند: 💥امشب می‌خواهم به حمام بروم، آن را آماده کن. او حمام را پاکیزه و نظافت کرد در نزدیکی حمام، مردی بود که مرض برص (پیسی) تمام اعضای او را گرفته و کمتر از خانه بیرون می‌آمد، وقتی شنید امام امشب به حمام می‌آیند، نزد «گلخن تاب» آمد و پنجاه درهم به او داد تا در گوشه‌ای از حمام مخفی شود و وقتی امام وارد شوند، خدمت او برسد و با توسل شفایش را از او بگیرد. 💥وقتی امام در حمام تشریف داشتند، مرد مبروص خدمت امام رسید و عرض کرد: «فرزند امیرالمؤمنین! شما منبع کرامات هستید، نظری به حال من بفرمائید.» 💥حمامی می‌خواست او را بیرون کند که امام مانع شد. پس امام از جا برخاست، ظرفی پر از آب کرده و سوره‌ی فاتحه (حمد) بر آن خواند و آب را بر سر او ریخت، بلافاصله آن مرض از او دفع شد و بدن او سرخ و سفید گشت. 💥بعد امام به حمامی فرمودند: «او را بیرون از حمام ببر و لباس‌های من را به او بپوشان و او را نگه‌دار تا از حمام خارج شوم.» 💥چون امام از حمام خارج شد، آن مرد به دست و پای حضرت افتاد؛ و چون نزدیکان آن مرد باخبر شدند، نزدیک پانصد نفر به آیین تشیّع گرویدند (و شیعه شدند). 📚(جغرافیای تاریخی هجرت امام رضا، ص 29-تحف الرضویه شیخ عباس قمی 📝از انچه بر دیگران گذشت‌‌، درست زیستن را بیاموزیم°';🕯;'`° 💦 یَا الله یَا رَحْمَانُ یَا رَحیمُ یَا💦 💦مُقَلِّبَ الْقُلُوبِ ثَبِّتْ قَلْبِی💦 💦عَلَى دِینِکَ 💦 🤲 اَللّهُمَّ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج 🤲 @berangekoda