⬛️ امشب در کربلا چه خبر است؟
فلما وصل الكتاب إلي عمربن سعد، أمر مناديه فنادي:
وقتي كه نامه ي ابن زياد به عمر بن سعد رسيد، جارچي خود را فرمان داد تا بانگ زند:
إنا قد أجلنا حسينا و أصحابه يومهم و ليلتهم، فشق ذلك علي الحسين عليه السلام و علي أصحابه، فقام الحسين عليه السلام في أصحابه خطيبا، فقال:
ما حسين و يارانش را امروز و امشبشان، مهلت داديم. اين سخن بر حسين عليه السلام و يارانش گران آمد، حسين عليه السلام برخاست و در ميان يارانش، سخناني ايراد كرد و گفت:
اللهم إني لاأعرف أهل بيت أبر و لاأزكي و لاأطهر من أهل بيتي، و لاأصحابا هم خير من أصحابي. و قد نزل بي ما قد ترون و أنتم في حل من بيعتي، ليست لي في أعناقكم بيعة و لا لي عليكم ذمة و هذا الليل قد غشيكم فاتخذه جملا و تفرقوا في سواده، فإن القوم إنما يطلبونني و لو ظفروا بي لذهلوا عن طلب غيري.
بار پروردگارا من خانداني نيكوكارتر، پاك تر و بي رياتر از خاندانم و ياراني نيك تر از يارانم، نمي شناسم. شما ميبينيد كه بر من چه آمده است. اينك از قيد بيعت من آزاديد مرا بر گردن شما، بيعتي و شما را بر من پيماني نيست و اكنون، شب شما را در برگرفته است از خلوت آن بهره گيريد و در سياهي شب پراكنده شويد كه اين گروه، تنها مرا ميجويند و اگر بر من چيره گردند از جستجوي ديگران دست بر ميدارند.
فقام إليه عبدالله بن مسلم بن عقيل بن أبي طالب، فقال:
«عبدالله پسر مسلم بن عقيل» برخاست و گفت:
يابن رسول الله ماذا يقول لنا الناس إن خذلنا شيخنا و كبيرنا و سيدنا و ابن سيد الأعمام و أبن نبينا سيدالأنبياء، لم نضرب معه بسيف و لم تقاتل معه برمح!؟ لا والله أو نرد موردك و تجعل أنفسنا دون نفسك و دماءنا دون دمك، فإذا نحن فعلنا ذلك فقد قضينا ما علينا و خرجنا مما لزمنا.
يابن رسول الله، ما اگر پير، بزرگ، سرور خويش، پسر عموي بزرگ خود و فرزند پيامبرمان، آن سرآمد [ صفحه ۱۴۰] پيامبران را تنها بگذاريم و در كنارش شمشيري نزنيم و به همراهش، با نيزه اي نجنگيم مردم به ما چه خواهند گفت؟ نه، به خدا ما تو را تنها نمي گذاريم تا در سرانجام تو درآييم و جان و خون خود را فداي جان و خود تو سازيم هرگاه كه چنين كرديم، آن گاه است كه رسالت خود را انجام داده و از پيماني كه برماست، سرفراز بيرون آمده ايم.
و قام إليه رجل يقال له زهير بن القين البجلي، فقال: يابن رسول الله وددت أني قتلت ثم نشرت، ثم قتلت، ثم نشرت، ثم قتلت ثم نشرت فيك و في الذين معك مأة قتلة و أن الله دفع بي عنكم أهل البيت.
مردي كه به او «زهير بن قين بجلي» گفته ميشد، به پا خاست و گفت: اي پسر رسول خدا! دوست داشتم در راه تو و آنان كه با تواند كشته ميشدم، سپس زنده ميشدم و باز كشته ميشدم و دوباره زنده ميشدم و كشته ميشدم و صدبار كشته ميشدم تا خدا به وسيله ي من از شما، اهل بيت، دفاع ميكرد.
فقال: له و لأصحابه: جزيتم خيرا. ثم أن الحسين عليه السلام أمر بحقيرة فحفرت حول عسكره شبه الخندق، و أمر فحشيت حطبا و أرسل علينا إبنه في ثلاثين فارسا و عشين راجلا ليسقوا الماء و هم علي وجل شديد.
امام حسين عليه السلام به او و يارانش گفت: خدا شما را پاداش نيك دهاد! امام حسين عليه السلام، سپس امر فرمود، كندك كوچكي شبيه خندق، در گرد سپاهش بكنند و آن را از هيزم پر كنند. و پسرش، علي را با سي سواره و بيست پياده - كه سخت، بيمناك بودند - فرستاد تا آب بياورند.
و أنشأ الحسين عليه السلام يقول:
در آن حال، امام حسين عليه السلام اين اشعار را ترنم ميكرد:
يا دهر أف لك من خليل
كم لك في الإشراق و الأصيل
من طالب و صاحب قتيل
و الدهر لايفنع بالبديل
و أنما الأمر إلي الجليل
و كل حي سالك سبيلي
- اف بر تو اي روزگار، اي يار بي وفا!
چه بسيار خواهان و دوستدارانت را، شب و روز ميكشي و هرگز به اين خون خواري پايان نمي دهي.
- كارها همگي، تنها به دست خدا است.
هر زنده اي، چون من، به سوي مرگ ميرود.
ثم قال لأصحابه: قوموا فاشربوا الماء يكن آخر زادكم و توضوءوا و اغتسلوا و اغسلوا ثيابكم لتكون أكفانكم....
امام حسين عليه السلام سپس به يارانش گفت: برخيزيد و از اين آب (آبي كه در آن شب، برخي از ياران به فرماندهي علي اكبر از فرات آورده بودند) بخوريد تا آخرين توشه و بهره ي شما از اين جهان باشد و وضو سازيد و غسل كنيد و لباس هايتان را بشوييد كه كفنهاي شما خواهد بود.
مقتل الحسين عليه السلام به روايت شيخ صدوق (قدس سره)
💠 @berizir
7.48M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#حدود ساعت سه #شعر زیبای شاعر آیینی کشور حمیدرضا برقعی درباره وجود مقدس آقا امام حسین علیه السلام #بسیار زیبا و با محتوا حتما دانلود نمایید . #محرم #عاشورا #لبیک یا حسین (ع) #ما ترکناک یابن الحسین (ع) یا سید خامنه ای
و در بابِ امشب میفرمایند که:
یک وقت نگی
" امشب حال ندارم؛ هیأت نمیرم! "
برو هيأت البته اگر وظیفه واجبتری به گردنت نبود.
بعد اگه گریهات نگرفت و حسوحال نداشتی،
سرتو بذار به دیوار وبگو:
" حسین(ع) من همینقدر زورَم رسید؛
جسمم رو آوردم؛
اگه خواستی دلم رو تو بیار ...! "
#استادپناهیان...
#شایداندکیتلنگر...
#شامغریبان...
🔷بریز کهن🔷
❌❌❌ #حادثه_خبر_نمیکند
👈دقیقا سال گذشته در همین ایام بود که به علت افتادن تیر چراغ برق بر روی یکی از عزاداران حسینی در شهر لار یک عزیزِ لارستانی را از دست دادیم و یک خانواده بزرگ داغدار شدند
👌تعدادی تیر برق هم در همین چند وقت پیش در بریز افتادند اما خوشبختانه تلفات جانی و مالی نداشتند
❌❌❌به مسولین عزیز هشدار میدهیم که ما بارها و بارها به شما عزیزان اطلاع رسانی کردیم که اوضاع وخیم تیرهای چراغ برقِ فرسوده و پوسیده ی قدیمی را سامان دهید اما اقدامی از جانب شما صورت نگرفته است.
❌❌❌این نامه نامه ی نهایی است چرا که اهالی محترم بشدت معترض و نگران هستند که خدایی نکرده از افتادنِ این تیرهای چراغ برق پیشیمانی به بار بیاید که جبران ناپذیر باشد
✅تقاضای رسیدگیِ فوری از مسولین داریم
💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡
عواقب حادثه ی احتمالی بر عهده ی مسولین ذی ربط میباشد
💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡💡
@berizir
💠 بریز کهن 💠
🔶 پیشنهاد به مسئولین بریز
✅ با توجه به ظرفیت فرهنگی و معنوی امامزاده میراحمد علیه السلام پیشنهاد می شود که با در جریان قرار دادن مسئولین آموزش و پرورش لارستان و اعلام آمادگی برای برگزاری برخی مسابقات شهرستان مثل مسابقات قرآنی .... در راستای پیشرفت فرهنگی روستا قدمی بردارید
🔶 قطعا می شود از محیط معنوی امامزاده به نحو احسن استفاده نموده و با برگزاری مسابقات شهرستانی هم به نوعی جذب زائر و معرفی امامزاده صورت بپذیرد و هم ظرفیت بریز را به مسئولین شهرستان معرفی نماییم .
@berizir
🔷بریز کهن🔷
✅دانش آموز موفق بریزی
💐خواهربسیجی زهرا عزیزی موفقیت شمارا در آزمون سراسری کشور با رتبه 3,000و پذیرش شما در دانشگاه فرهنگیان شیراز را به شما و خانواده ارجمندتان تبریک گفته و موفقیت های روزافزون را در زندگیتان آرزومندیم
🏵بریزی های پر افتخار🏵
#تغییر_مدیریت
#انگیزه
#جهت
#امید
@berizir
🔷بریز کهن🔷
✅دانش آموز موفق بریزی
💐💐💐آقای رضا مرادی زاده بریزی قبولی شما در کنکور سراسری کشور با کسب رتبه 7,000 و قبولی در دانشگاه دولتی برق لارستان را به شما و خانواده ی محترمتان تبریک عرض مینماییم
با آرزوی ترقی شما در مقاطع دیگر و شادی مردم بریز
🏵بریزی های پر افتخار🏵
#پشت_کار
#انگیزه
#امید
#باور
#هدف
@berizir