🍃مالک دل ها
کسی که با عاشقان تو دمخور میشود، خوب میفهمد که آنها هر کجا که باشند، دلشان پیش توست. ما به عاشقان تو که میرسیم، از گرو بودن دلشان میفهمیم که خودمان هر چه باشیم عاشق نیستیم. دل ما پیش همه هست، جز تو. پس هر چه از عشق بگوییم، جز لاف چیز دیگری نیست. اما آقا دربارۀ عشق، هر کدام از حرفهایمان لاف باشد، این دیگر جز حقیقت چیز دیگری نیست: ما دوست داریم عاشق تو شویم.
شبت بخیر مالک دلها!
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃رفیق شفیق
در کشاکش میان شیطان و انسان، وقتی که پای عشق تو در میان باشد، پیروزی انسان بر شیطان قطعی است. کسی که در برابر شیطان دائم شکست میخورد، در صداقت عشق به تو تردید کند. گمان میکنم دیگر تکلیف کسی که رفیق شیطان شده معلوم است.
من اگر رفیق تو نشدم؛ اما از رفاقت با شیطان هم بیزارم و چون عاشق نیستم، دائم در حال شکست خوردن از شیطانم.
رفیق همۀ عاشقهای صادق، مدد کن تا به عشق تو دست پیدا کنم.
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃معلم عاشقی
من زندگی بدون عشق تو را مرگ تدریجی میدانم. پیش از این میگفتم یا عشق یا مرگ؛ ولی دیدم همین تعیین تکلیف، با روح عاشقی نمیخواند. پس گفتم حالا که عاشق نیستم، شبیه عاشقها میشوم. عاشقها تعیین تکلیفشان را به یار میسپارند و جز التماس کار دیگری بلد نیستند. من هم از این دفعه التماست میکنم عاشقم کنی. عشق دادی سپاس میگویم و التماس میکنم که بیشتر عاشقم کنی و اگر ندادی، باز هم سپاس میگویم و التماس میکنم که عاشقم کنی.
شبت بخیر معلم عاشقی!
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃محبوب من
گفتند خلایق که تویی یوسف ثانی
چون نیک بدیدم به حقیقت به از آنی
گویی بدهم کامت و جانت بستانم
ترسم ندهی کامم و جانم بستانی
چه سخت است وصف یار را از این و آن شنیدن. برخی تو را دیدهاند و میگویند زیبایی، مثل یوسف؛ دلبر و خورشیدچهره. برخی هم میگویند حتی زیباتر از یوسفی، یوسف هم اگر تو را ببیند محو جمالت میشود.
و میگویند شنیدن کی بود مانند دیدن ولی گویی سهم من از وصال تو باید شنیدن باشد و شنیدن. من اگر به کام وصال تو نرسم و بمیرم، وصیت کردهام بر سر مزارم مصیبت فراق را بخوانند و اشک بریزند. گفتهام کسی بر سر قبرم بگوید که تو خودت را نشانم ندادی و من وفادار بر سر راهت تا آخرین نفس نشستم. خواندن این مصیبت را نه برای گلایه از تو وصیت کردهام، میخواهم همه بدانند که زندگی یعنی بر سر راه تو منتظر نشستن، چه بیایی، چه نیایی!
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃امام غریب
چشمهایت را بده به من. میخواهم لحظههای تنهایی حسین را ببینم. باورم نمیشود حسین باشد و دشمن داشته باشد و کسی به یاری اش نرود. حسین یار و یاور طلبید و کسی به یاری اش برنخاست؟ باید ببینم لحظه ای را که حسین با تن زخم دیده فریاد میکشید «هل من ناصر ینصرنی» و کسی به او جواب نمیداد. سالهاست که از غربت و تنهایی حسین شنیده ام اما باید ببینم این همه تنهایی را تا باور کنم که میشود تو باشی و یار بخواهی ولی من تنهایت بگذارم. مگر همین حالا تو ندای هل من ناصرت بلند نیست؟ چرا نمیشنوم؟ مگر نباید به یاری ات برخیزم؟ چرا نشسته ام؟ مگر دلت زخم خورده بی وفاییهای ما نیست؟ پس چرا هنوز هم لبخند میزنم؟ معلوم است باور نکرده ام تنهایی حسین را.
به فریادم برس من از عاقبتی مثل عاقبت مردم کوفه میترسم
#محرم
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃 معتکف کوی حسین
چشم هایت را بده به من می خواهم یک بار با چشم های تو ضریح شش گوشه را طواف کنم. مزار حسین چشم بر هم زدنی از فرشته ها خالی نمی شود. طواف مزار او به همراه فرشته ها لطف دیگری دارد. می خواهم دست در بال فرشته ها شش گوشه را زیارت کنم و برایشان روضه بخوانم و صدای ناله شان را بشنوم. ضجه فرشته هایی که در مصیبت حسین از خود بیخود می شوند، حکومت غم حسین در آسمان را نشانم می دهد. غم حسین بیداد کرده. زندگی در زمین و آسمان به برکت غم حسین جاری است. من در این تردید ندارم اما دوست دارم آن را ببینم. چشم هایت را دریغ نکن از من.
شبت بخیر معتکف کوی حسین
#محرم
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃مرد عاشورایی
چشم هایت را بده به من. بگذار من هم طعم خوب دیدن را بچشم. کسی اگر کربلا را خوب ببیند، دنیا برای او می شود کربلا و اگر عاشورا را خوب تماشا کند، لحظه هایش همه می شود عاشورا. من به کربلا شدن دنیا و به عاشورا شدن لحظه هایم سخت محتاجم. کربلا راز زندگی است. یک وجب از زمین اگر برایم کربلا نباشد، پایم به آنجا که برسد، می میرم و اگر لحظه ای را بدون حس عاشورا طی کنم، لحظهٔ بعد، مرگم رقم می خورد.
چشم هایت را به من بده تا زندگی با من قهر نکند.
#محرم
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃امام صبورم
کسی به من گفت: «تو مایۀ خجالتم هستی». همۀ وجودم شکست. در دلم طوفان غم به پا شد. کاری ندارم که درست گفت یا اشتباه؛ اما تصور این که شاید مایۀ خجالتش باشم، آرام و قرار را از کفَم ربود.
حتماً از مهربانی توست که تا کنون به من نگفتهای که مایۀ خجالت هستم. او امامم نبود و این را گفت و این گونه تکه تکهام کرد، تو اگر به من بگویی، هیچ چیز نمیماند از من.
من تلاش میکنم، دست و پا میزنم، زمین و زمان را به هم میزنم تا یک روز خیالم راحت شود که مایۀ خجالتت نیستم، ولی التماس میکنم تا آن روز حتی به اشاره هم نگو به من که مایۀ خجالتت هستم. روزی اگر این جمله را از تو بشنوم، حتی اگر بعدها مایۀ افتخارت شوم، دیگر زندگی برایم طعمی نخواهد داشت. به گمانم شیرینی بهشت هم نمیتواند تلخی این جمله را از کامم بزداید. ممنونم از لحظه لحظه صبوریات.
صبحت بخیر امام صبورم!
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃چاره بیچاره ها
وقتی وارد میدان مبارزه با نفس شدم، فهمیدم که این دشمنترین، به این راحتی از نفَس نمیافتد. خودم را که نگاه کردم، دیدم کمی که با نفس دست و پنجه نرم میکنم، خیلی زود از نفَس میافتم. برای همین هم بود که زود به این نتیجه رسیدم: جنگیدن با نفس کار من بیچاره نیست.
مبارزه را رها کردم و با نفسم دوست شدم؛ ولی باز هم زندگی به کامم نشد که نشد. حالا تو را پیدا کردهام و فهمیدهام بدون تو مبارزه با نفس، جز دست و پا زدنهای بیهوده، هیچ چیز دیگری نیست. چقدر خوبی که مرا در میانۀ این میدان پر هیاهو، تنها رها نمیکنی. با تو که باشم، احساس قوت میکنم و بی تو بیچارۀ ضعیفی هستم که جز قبول شکست، راه دیگری ندارم. ممنونم که هستی!
رور بخیر چارۀ بیچارهها!
#روز_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃 مهربان من
در مسیر پیاده روی شتری دیدم که حالم را دگرگون کرد. روی آن نوشته بودند: وقف حسین.
خوش به حالش که او را وقف امامش کرده اند. همین روزها هم نوبت فدا شدنش می رسد، فدای حسین برای زائران حسین.
کاش یک روز تو هم روی پیشانی ام بنویسی: وقف امام.
آقا! همهٔ آرزویم این است هر چه دارم را وقف تو کنم، مال، جان و آبرویم را.
مرا وقف خودت کن
صبح بخیر مهربان من!
#صبح_بخیر
#اربعین
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃 شیرینی زندگی
عاشقان صادق تو در لحظه لحظهٔ جمعه انتظار را چنان معنا می کنند که اگر کسی هم نشین آنها شود، بی قراری را با همه وجود می چشد. جمعه برای ما روز خوشگذرانی است. هم نشینی با عاشقان تو، این روز را برایمان تلخ مي کند. برای همین هم در این روز از عاشقان تو فرار می کنیم. کاش به ما می فهماندی تلخی بی قراری جمعه ها راز شیرین شدن زندگی است.
صبح بخیر شیرینی زندگی!
#صبح_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی
🍃چارهٔ بیچارهها
کمی از دغدغههایت برایم بگو و بگو در طول شبانه روز به چه چیزهایی فکر میکنی؟ میخواهم تلاش کنم ذهنم را به همان چیزی که تو فکر میکنی مشغول کنم.
آقا! از فکرهای بیهوده خستهام. این فکرها چقدر عالمم را تنگ و کوچک کردهاند. در زندان این عالم، نفس کم آوردهام، کمکم کن و من بیچاره را آزاد از کن از این زندان.
صبحت بخیر چارهٔ بیچارهها!
#صبحت_بخیر
#بهانه_بودن
#محسن_عباسی_ولدی