.
عنوان کتاب باهات حرف میزنه. اصلا آرامش بخشه😅
یکجوری انگار این اسبه چشماشو دوخته تو چشمات و میگه ولش کن بگیر بخواب!😂
کی فکرشو میکرد تنبلی هم مزایا داشته باشه! اصلا روایت داریم تنبلی خلاقیت میاره آدم تنبل همش دنبال راهحل آسون کردن کارای سخته و همیشه هم جیبش پر از ایدههای راحتشو و مختصرکنندهی اموره!
حالا جدای از شوخی نشر گمان یک سری کتاب داره در دستهی خرد و حکمت زندگی. خیلی جامع و روون فلسفهی زندگی رو براتون باز میکنه و مجبور به فکر میشید.
برای مخاطب عام خیلی جواب میده و برای متخصصها در امر نوشتن هم خیلی کمک کننده است برای نوشتن جستار و به نوشتههاتون غنا میده!
چهاردهاز سیوسه
#معرفی_کتاب
#چند_از_چند
#نشرگمان
#فلسفه
@berrrke
9.39M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
.
کاش من شاعر بودم شما شعرهای من رو نقد میکردین آقا😍
@berrrke
.
اولاف هـ هیگ مینویسد:
شیرین است انزوا
اگر راه بازگشت به دیگران
باز بماند همیشه
هر چه باشد، فروغ هر کسی فقط برای خودش نیست.
#فلسفهیتنهایی
@berrrke
هدایت شده از بِرکه 🍃
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🐟🍃
تا امکان زندگی در سرزمین مان ادامه یابد.
تا امکان حضور شعر در قرنمان ادامه یابد.
برای این که ستارگان و زمان ادامه یابند.
و کشتیها و دریا و حروف الفبا ادامه یابند.
تا تو زن هستی، ما خوبیم
زنانه می خواهمت.
برای این که تمدن زنانه است.
برای این که شعر زنانه است.
خوشهٔ گندم زنانه است.
شیشهٔ عطر زنانه است.
پاریس در بین شهرها زنانه است.
و بیروت با زخمهایش زنانه باقی میماند.
نزار قبانی!
#شعر
#زن
@berrrke
.
بلاخره مدام جنگ به کرمان رسید.
بسته پستی رو با فروشنده با هم باز کردیم و دوتایی مردیم از ذوق.😍
#مدام
@berrrke
@modaam_magazine
کتاب «مهمان حبیب»؛ ۳۶ روایت از حماسه سالگرد شهادت شهید حاج قاسم سلیمانی و حادثه تروریستی گلزار شهدای کرمان.
برای تهیه این کتاب عدد ۱۳ رو به شماره ۵۰۰۰۱۳۴۱۰۰۰ ارسال کنید. با ۲۵ درصد تخفیف یعنی ۱۷۶ هزار تومان و ارسال رایگان به سراسر ایران
🔻 *حضور «مهمان حبیب» در کتابفروشیها*
🔹کتاب «مهمان حبیب» به قلم جمعی از نویسندگان به تازگی توسط انتشارات سوره مهر منتشر و روانه بازار نشر شده است. این کتاب دربرگیرنده سی وشش روایت از مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی در کرمان است.
🔹«مهمان حبیب» ۳۶ روایت از مشاهدات دهها نویسنده از اتفاقات مراسم چهارمین سالگرد شهادت حاج قاسم سلیمانی است که با حضور در گلزار شهدا، منازل شهدا، بیمارستانها، مراکز انتقال خون، کوچهها و خیابانهای کرمان روایتهای دست اولی از پیش از واقعه ترورریستی و پس آن را نوشتهاند.
🔹پیش از برگزاری چهارمین سالگرد سردار سلیمانی قرار بود ویژه برنامهای با عنوان رویداد «روایتنویسی رسم وفا» با حضور دهها نویسنده در این مراسم برگزار شود اما با وقوع واقعه تروریستی در عصر ۱۳ دی رخدادها و روایتها طور دیگری رقم میخورد.
🔹ایناثر توسط حوزه هنری کرمان با همراهی احسان قائدی راهبر رویداد روایت نویسی، محمدمهدی رحیمی مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری کشور و علیرضا اسلامی مسئول دفتر فرهنگ و مطالعات پایداری حوزه هنری کرمان و جمعی از نویسندگان تهیه و تولید شده است.
.
جهان هرکجا که میخواهد برود، بگذار برود. هر فکری که دارد بگذار عملی کند.جهان را ولش کن بگذار همانطور دریده و بیمهبا برود. ولش کن پاپیش نشو. میدود میرود مثل گاوی که پرچم قرمز دیده میدود. حالیاش نیست، پایش را نگیر زمینت میزند. پشت پا میزند و پرتت میکند توی انبوه تماشاچیانی که وای گویان دورهات کردند. جهان را ولش کن.
@berrrke
بِرکه 🍃
. خانم علیعسگرنژاد توی پیج اینستا یه فراخوان ختم قرآن دادن برای آزادی فلسطین. صفحهی ۱۱۷ به من افتا
.
حلقومهایتان را از خون نوزادان پر کردید؟
شکمهاتان از دستوپای جداشدهی کودکان سیر کردید؟
بستان شد؟
وعدهی خدا حق است.
@berrrke
.
متعالم!
به تو پناه میآورم از طوفان حرص و تندی و شدت خشم و چیرگی حسد و ناتوانی صبر و کمی قناعت و ناسازگاری اخلاق و پافشاری و سماجت شهوت و عادت و خوی هواداری لجوجانه...
#صحیفهسجادیه
@berrrke
.
توی دورهی داستاننویسی یکی از اساتیدم هر هفته یک موضوع اجتماعی بهمان میداد تا ازش پیرنگ، شات تصویر و دیالوگ بنویسیم.
هر دفعه هم موضوعها دردناکتر میشد.
یک بار قرار شد از فروختن اعضای بدن بنویسم. من ذهنم خیلی فانتزیتر از این حرفها بود. فروختن مو را انتخاب کردم. دختری که به خاطر بدهی مادرش موهایش را فروخت. هر کسی چیزی نوشت.
و استاد توی نقدها میگفت زندگی از داستان جدا نیست و داستان خود زندگیست.
همان سال زنی که میشناختمش به خاطر خرج بیمارستان همسرش کلیهاش را فروخت و من در بهت فرو رفتم و این پیرنگی بود که اجرا شد.
ولی این فقط یک شات از زندگی آن زن بود. همسرش بعد از درمان تصادف کرد و این زن را با سهتا بچه تنها گذاشت.
و شاتهای زندگی این زن همچنان ادامه دارد...
حالا این زن در شات دیگری از زندگی دچار مشکل قلبی شده و هر روز باید هزینههای سرسامآور مطبهای متخصص و درمانهای مختلف را بدهد.
من همیشه به هنرجوهایم میگوییم
توی داستانهایتان دستغیب به کار نبرید.
اما میخواهم از حرف خودم کوتاه بیاییم و از شما بخواهم، خواهش کنم. بیایید دست غیب این سکانس از داستان زندگیا ین زن بشویم و مانع از سر راهش برداریم. باشد که دست گیر شب اولمان بشود.
شرمندهی شما صاحب برکهی یخزده
۵۰۴۱۷۲۱۰۷۴۸۹۰۸۷۳@berrrke