.
به قدرت میتونم بگم این ماه رمضون
سختترین ماهرمضون عمرم بود تا جایی که یادم میاد البته شایدم نباشه.
حالا! هرچی! واقعا تاحالا نشده یکی از بچههام روزه باشه یکی نباشه یکی هم زبون بسته نینی باشه.
اول ماه رمضون این مفاتیح صورتی گوگولیم رو آوردم کنار جانماز که دعاهای مخصوص ماه رو بخونم روزه که نمیگیرم حداقل با دعا خودم رو تو فاز نگهدارم. روز اول محمدهادی از دستم کشید پرتش کرد. بعد دوباره ورداشت چند صفحه تورق کرد مقادیری مچاله کرد و باز پرت کرد. و به عنوان پله ازش استفاده کرد تا خودشو بالا بکشه. چسبید به چادرنمازم و هی کشید. داشتم سورهی فتح رو برای نماز روز اول ماه از روی مبایل میخوندم. باز چادرم رو کشید جیغ زد. همچنان که جیغ میزد گوشی هم زرت و زرت زنگ میخورد. یکی نیست بگه چرا حالا پروازش نکردی!؟ نکرده بودم.
خم شدم هادی رو زدم بربغل و به هر ضرب و زوری بود تا ته سورهی فتح رو خوندم. و بچه بغل نماز رو تموم کردم. بعد زیپ مفاتیح رو بستم گذاشتمش سر طاقچه. هنوز خدا قسمت نکرده زیپش رو باز کنم.
راستی امروز چندمه ماه؟!
#رمضانکریمبااعمالشاقه
#ماه_رمضان
@berrrke
۲۰ اسفند