eitaa logo
بِرکه 🍃
301 دنبال‌کننده
263 عکس
22 ویدیو
1 فایل
خانم ف.میم روایت های ساده از زندگی یک مامان، معمار، داستان نویس.🍂 اینجا می‌توانیم گپ بزنیم https://eitaa.com/Fmazhari
مشاهده در ایتا
دانلود
. کسی این روزا اشتراک نوار خریده؟ دوتا تبلیغ گذاشته اون یکسال ۶۰ درصد رو من خریدم سه روز کد نفرستاده برام!😳 پشتیبانی‌اش هم جواب نمیده. امروز کارم لنگ‌بود یک ماهه ۳۰درصد رو خریدم تخفیف اعمال نشد😳😳 می‌زنه ۴۲ تومن توی درگاه پرداخت همون ۶۰ تومن رو میگیره! یا خداوندگار 👩‍🦽👩‍🦯 حالم حال کسی که بدجوری سرش کلاه رفته😕 یه دونه باشی دختر پاییز👩‍🦽 .
. اوریانا فالاچی را با کتاب "نامه‌به کودکی که هرگز زاده نشد"؛ شناختم. بعدتر که این کتابش را در یکی از کتاب‌فروشی نوردی‌هایم، پیدا کردم، چشمم را گرفت و برایم مهم شد که خانم فالاچی چه صحبتی می‌تواند با امام‌خمینی داشته باشد؟! کتاب را خریدم و خیلی خیلی برایم جالب بود. لحن و نحوه سوال‌هایی که از امام می‌پرسد با سوال‌هایی که از شارون یا قزافی می‌پرسد کاملا متفاوت است. حتی سوال‌های شاه! اصلا انگار ابهت امام گرفته‌باشدش یک طور خیلی محترمانه و سنگین‌رنگین سوال می‌کند! و جواب های عالی امام،خواندنیست! لحنش با محمدرضا شاه خنده دار است. با شارون و قزاقی شمشیر را از رو بسته. من همه‌اش فکر می‌کردم الان است که شارون هفت‌تیر بگذارد توی دهان فالاچی و مغزش را بپوکاند بس‌که جلویش پر شروشور و مدعی حرف می‌زد! در کل کتاب جالب و خواندنی است که اطلاعات تاریخی و شناخت جمع ‌جوری از شخصیت‌های مهم به ما می‌دهد. @berrrke
🔸إِلٰهِى هَبْ لِى قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ. ▫️خدایا! به من قلبی بده که سوار بر مرکب شوقش، به تو نزدیک و نزدیک‌تر بشه... | @mabnaschoole |
18.88M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
بالاخره رسیدیم به ساعت شروع ثبت‌نام هفته صفر نویسندگی خلاق✨ 🔸یک هفته "تجربه رایگان" یادگیری نویسندگی با تدریس: ✨ استاد جوان آراسته 🔹ویژه افرادی که به نویسندگی علاقه دارن اما به صورت جدی اون رو شروع نکردن. 🔻لینک ثبت‌نام رایگان: 🔗https://formafzar.com/form/wuue6 | @mabnaschoole |
.🍃 اللَّهُمَّ إِنْ لَمْ تَکُنْ غَفَرْتَ لَنَا فِیمَا مَضَی مِنْ شَعْبَانَ فَاغْفِرْ لَنَا فِیمَا بَقِیَ مِنْهُ خداوندا اگر در روزهای گذشته شعبان ما را نیامرزیدی، پس در روزهای باقیمانده بیامرز.🤲 @berrrke
. ادبیات به دیده من پدیده‌ای بداهه، یکپارچه و هماهنگ است. چیزی واجد شوری طبیعی و راستین. نوشتن رمان برای من شبیه بالا رفتن از کوهی با شیب تند است، با کوشش و تقلا از صخره بالا‌کشیدن و پس از آزمونی سخت و طولانی، به قله رسیدن. یا بر محدودیت‌های خود غلبه می‌کنید یا نمی‌کنید. یا این یا آن. این تصویر را حین نوشتن مدام پیش چشم دارم. از کتاب "از دو که حرف می‌زنم از چه حرف می‌زنم" @berrrke
. "دلم تنگه" دو‌سه روز بود که مدام توی ذهنم چرخ می‌خورد دلم تنگه، دلم تنگه. ولی نمی‌فهمیدم تنگ چی؟ تنگ کجا؟ یا کی؟ خیلی حس عجیب غریبی که آدم دلش بهانه بگیرد، دلتنگ باشد ولی نفهمد این حس از کجا آب‌ می‌خورد. صدتا پیشنهاد به خودم دادم ولی فایده نداشت. بعد افطار پیام دادم به خواهرم‌:" بیا منو وردار ببر بیرون، یه آفوگاتو برام بخر تا خفه نشدم!" رفتیم به جای آفوگاتو یک لیوان یخ‌دربهشت که تهش مزه‌ی قهوه فوری‌های دوزاری می‌داد بهمان انداختند ما هم هی خوردیم و هی تو ماشین غر زدیم ولی حالمان نگذاشت برویم اعتراض کنیم. که این چه کوفتی بود؟ مزه شیرخشک با تعم بله تعم با ت دونقطه قهوه هم نمی‌داد. همین‌جور داشتیم به غر زدن ادامه‌ می‌دادیم و هی فکر می‌کردیم که من مثلا می‌توانم توی این ته سالی این دو سه روز مانده به همه چیز، دل تنگ چی شده باشم، کلاچ در رفت و ماشین خاموش کرد. کجا؟ سر چهارراه عباسپور. ۲۰۰ متر مانده به گمنام شهدا. تا خواهرم داشت دوباره کلاچ می‌گرفت و استرات می‌زد و برف‌پاکن ها را که با ضرب دستش روشن شده بود را خاموش می‌کرد.(نفسم برید از این جمله طولانی) وقتی ماشین‌ها داشتند بوق و چراغ می‌دادند و خواهرم نمی‌توانست خنده‌اش را جمع کند چه برسد به ماشین! یکهو چشمم افتاد به توده‌ی چراغ‌های سبز گمنام شهدا! بعد یهو دل‌تنگی‌ام از ته حلقم به شکل جیغ بیرون جهید:" نپیچ مستقیم برو گمنام‌شهدا " و بعدش که پا گذاشتم توی محوطه فهمیدم دلم تنگ کی بود. خودش بود ، پسر بزرگم. @berrrke
. جانا دلم ربوده‌ایی فریبانه به انتظار تو غریبانه نشسته‌ام ببینم آن دو چشم مست و دلبرانه...! @berrrke
. یکی از شکرهای ثابتم فرصت درک منبر شیخ حسین در شب‌های احیاست.... آن‌جایی که برای آن‌هایی دعا می‌کند که این مجالس را که هیچ، خود خدا را هم قبول ندارند... آن‌جایی که برای بیماران پروانه‌ای دعا می‌کند.... آن‌جایی که برای دختران و زنانی دعا می‌کند که روزگاری عزیز پدر و مادر بودند و حالا گرفتار فساد شدند و حالا خسته و داغون در خانه‌ها خوابند... دست‌هایش را بالا می‌آورد و می‌گوید : خدایا دریابشون و با احیای این مردم شریکشون کن... آن‌جایی که برای معتادها و کارتن‌خواب‌ها دودستش را بالا می‌برد و خدا را صدا می‌زند که این‌ها گول رفیق خوردند یا خودشان، خودشان را نگه نداشتند.... آ‌ن‌جایی که برای مرده‌های بی‌وارث و کسانی که نرسیدند توبه کنند؛ دعای جانانه می‌کند... آن‌جایی که می‌گوید: اگه مسوولی خطا کرد به پای دین و اسلام نیست... دین؛ قرآن و اهل بیت است، نه خطای مسوول... آهای مردم! آشیخ حسین انصاریان عمرت دراز و دعاهایت مستجاب.... ✍ امیراسماعیلی
. عیدتون مبارک🌸 @berrrke