هدایت شده از [ هُرنو ]
داشتم برای این کتابِ دوستداشتنی یادداشتی مینوشتم که دوباره خوردم به این قسمتش :)
📚#پرنده_به_پرنده
#مخهای_بزرگ_تاببرداشته!
@hornou هُرنو | روزنِ نورگیرِ سقف
📽
"Outfit"
فیلمی که همهی امکانات یک داستان کوتاه را دارد.
برش مکان فوق العاده کوتاه.
برش زمان کاملا مهار شده.
برش شخصیت. دراماتیک، تعلیق و هر آنچه که یک داستان کوتاه نیاز دارد.
#پیشنهاد_فیلم
@berrrke
.
وقتی یک پروژه را تماممیکنم یا کلمه پایان را میزنم پایین متنهایم. از اتاق میپرم بیرون. دستهایم را بههم میکوبم و داد میزنم آااای پسرا بازی چی تو دستو بالتون دارین؟
#نویسندگی
#خنککنندهمغز
.
توی برنامه جمع بندی آخر سالم نوشتم، تمام کردن دو کتاب سواد روایت و سمفونی مردگان.
چه موقعیتی بهتر از مارتن حلقه کتاب؟!
امشب از ساعت ۱۰ تا ۱ بامداد توی لینک اسکای روم جمع میشویم و هرکسی کنج کتابخوانی خودش مینشیند کتاب دلخواهش را میخواند.
#ماراتن_کتاب_مبنا
@berrrke
.
دارم سعی میکنم کتابخونه پسرا رو خونهتکونی کنم.😵💫
گفتم اونا که نمیخواین رو جدا کنید بدیم کتابخونه!
اینا میمونن 😐
چهارتا فرانکلین رو اجازه دادن اهدا کنیم 👩🦽👩🦽
#کتابتکونی
#کتاب_نوجوان
@berrrke
هدایت شده از چیمه🌙
.
حاجیجون، دمدماى سال تحویل رسیدیم کنارت. من و بچهها از ذوق دیدنت ضربان قلبمون دوبلهسوبله میزد. خُب حق بده بهمون اولین بارمون بود. وایسادیم توی صف آدمایی که دُچارت شدن. سبزه و تخممرغ رنگی برات آوردیم. رفیقفابم فاطمه مظهری هم اومده بود ببینتت. همدیگرو بغلم کردیم و از اینکه کنارتیم چشامون خیسِخالی شد. بعد از سالتحویل شربت زعفرانِ تگری بهمون تعارف کردی. تو که اینقدر گشادهدستی، میشه خودت بهار رو هُل بدی سمتمون؟!
#کرمان
@chiiiiimeh
.
آنچه در من باقیست، خاطرههایی است از چراغی که تا نزدیک سحر میسوخت. نشانهای از نویسندهی محبوب من که در تنهایی شب، زنده و سرحال مینوشت. خود اورا نمیدیدم اما چراغش کوچه را روشن میکرد.
#تا_روشنایی_بنویس
@berrrke
.
امسالم با اینا شروع شده.
سهتا رو با یه گروه درجه یک جمعخوانی داریم.
خون خرگوش و تاروشنایی هم با اولین و آخرین رفیق فابم موسوی جان داریم میخونیم.
موشکافی فیلم هم که امشب اولین جلسهاش هست.
قراره عناصر داستانی رو توی فیلم ویپلش، بازخوانی کنم برای بچهها!
بدم نشد ماه رمضون افتاد عید😉
برای ما جمعگریزهای مهمونی نرو خیلی خوب شد😁
#ماه_رمضان
#عید
@berrrke