eitaa logo
به سمت کربلا
574 دنبال‌کننده
1.2هزار عکس
803 ویدیو
1 فایل
مطالب مذهبی احادیث اهل بیت قصه های کوتاه و... مدیریت : @Saheerr ‌‌📳 مجموعه تبلیغات (تبلیغات قاضی) https://eitaa.com/joinchat/356910065C5b56d32fe0
مشاهده در ایتا
دانلود
گاهی باید بی‌ توجه باشید به آدم های اطرافتان ، همان هایی که از موفقیت ‌چیزی نمی دانند و شما را از تلاش منع می‌کنند آنها را نادیده بگیر ، راهت را ادامه بده. گام هایت را محکم تر بردار . خداوند با توجه به ظرفیت و توانِ تو ؛ در دلت آرزو و در سرت ، هدف می گذارد حتما لیاقت داشته ای . در مواجهه با این آدم ها ، خودت را به نشنیدن بزن تو خیلی بیشتر از این حرف هاست. باور کن هیچ چیز برای تو غیرِ ممکن نیست
📖 پادشاهی به اطرافيان خود گفت كه اگر از كسی عيب و ايرادی ببينید، آن شخص بايد يك درهم تاوان بدهد. يكی از شحنه ها "نگهبان" مردی را عريان ديد و گفت بايد به دستور پادشاه يك درهم بپردازی. مرد گفت چه... چه... چرا بايد بدهم؟ شحنه گفت دو درهم بايد بدهی چون لكنت هم داری و گريبان مرد را گرفت. او خواست دفاع كند، معلوم شد دستش هم بالا نمی‌ آيد. گفت حالا بايد سه درهم بدهی! در اين گير و دار كلاه از سر مرد افتاد و آن مرد كچل بود شحنه طلب چهار درهم كرد. مرد بينوا خواست بگريزد ، كاشف به عمل آمد كه لنگ هم هست. شحنه گفت از جايت تكان نخور كه تو گنجی بسيار پر بها هستی. متأسفانه برخی در پيدا كردن عيب و ايراد در ديگران چنان مشتاق و جدی هستند كه انگار گنجی را جست و جو می كنند
یکی از اساتید دانشگاه تعریف میکرد: داشتم برگه‌ های را تصحیح می‌ کردم. به برگه‌ ای رسیدم که نام و نام خانوادگی نداشت . با خودم گفتم ایرادی ندارد بعید است که بیش از این یک برگه نام نداشته باشد. از تطابق برگه‌ ها با لیست دانشجویان صاحب آن را پیدا می‌ کنم. تصحیح کردم و ۱۷/۵ گرفت. کردم زیاد است. کمتر پیش می‌آید کسی از من این نمره را بگیرد دوباره برگه را تصحیح کردم ۱۵ گرفت. برگه‌ ها تمام شد. با لیست دانشجویان تطابق دادم اما هیچ دانشجویی نمانده بود. تازه متوجه شدم کلید آزمون را که خودم نوشته بودم تصحیح کردم آری ، اغلب ما نسبت به دیگران سخت‌ گیرتر هستیم تا نسبت به خودمان و بعضى وقت‌ها اگر خودمان را تصحيح كنيم می بينيم به آن خوبی كه می كنيم ، نیستیم
جوانی در گورستان ، در بین قبرها در حال زدن بود ، پیرمردی از او سوال کرد دنبال چه می گردی جوان ؟ گفت: دنبال مزار پدرم جوان گفت: من دیر می آیم قبرستان ، می خواهم بر مزارش گنبدی بسازم ، تا هم احترامش کنم و هم از قبر دیگران تر باشد و هم پیدا کردنش برای من وقتی قبرستان می آیم ساده و آسان شود پیرمرد تبسمی کرد و گفت: پدرت چه پسر خوبی دارد!! به‌ خاطر خودت که قبرش را پیدا کنی و دیگران که بر قبر او آفرین بگویند ، برای مزارش گنبدی می سازی که هرگز به او ذره ای نمی خورد ، این ها همه به درد خودت میخورد. به جای گنبد ساختن سعی کن زودتر بر مزارش بیایی تا گمش نکنی و ای بیشتر بخوان تا بیشتر او را احترام کرده باشی 🏴
زمانی که از این دنیا بار سفر ببندیم ، ایتا آفلاین خواهد شد. آفلاین خواهد شد. شماره ها خاموش خواهد شد دیگه روی پست ها کامنت نخواهیم گذاشت، حتی دیگه پیامی هم از طرف دوستان و دریافت نخواهیم کرد … پس وقتی که رفتیم ، چه چیزی با ما خواهد ماند؟ قرآنی که خوانده ایم آنلاین خواهد بود ، پنج وقت نمازی که خوانده ایم آنلاین خواهد بود ، زکاتی که داده ایم آنلاین خواهد بود ، اعمال صالح آنلاین خواهد بود روزه هایمان آنلاین خواهد بود ، دست گرفتن یک محتاج آنلاین خواهد بود . همه کارهایی که برای خدا انجام داده ایم با ما در قبر خواهند بود.. چرا خدا را راضی نکنیم و خوشبختی و تفریح و شادی و لذت ابدی را بدست اوری
📖 درختی که تو مسیر آب و هوای مناسب باشه گاهی خیلی زود برگ هایش زرد می شود. اما درختی که در مکان دور از آب و هوای خوب ، و تند بادی باشه ، مقاوم تر هست ، نسبت به مکان و آب و هوای درخت اولی. این خودش به ما یه پند یاد میده. وقتی ما انسان ها مبارزه با هوای نفس نداشته باشیم و هر آنچه نفس تمایل به اون داره روباهاش مبارزه نکنیم مثل درختی می مانیم که زود رو به خستگی و پیری می رسیم. چرا که هر چه هوای نفس به انجام آن تشویقمون کنه و در خوردن و آشامیدن افراط کنیم سرانجامی چنین خواهد داشت. اما زمانی که مبارزه کردیم با هوای نفسمان، و آن چه می بیند و هر خوردن و نوشیدنی که نفس میل به آن داشته باشد را از آن دوری جستیم. همچون درختی میشیم محکم و پا برجا و روزه گرفتن هم کلید مبارزه با هوای نفس هست که ما رو محکم و تنومند می کند
اربعینی ها یادتان باشد که ستون به ستون را مدیون قطره قطره خون شهیدانید اربعینی ها وقتی چشمتان به گنبد زیبای آقا افتاد ، یاد کنید از آنانی که با پشت پیراهن ها می نوشتند: یا زیارت یا شهادت اربعینی ها میان هروله های در بین الحرمین ، یاد کنید از شهدایی که در آرزوی زیارت شش گوشه ارباب پرپر شدند اربعینی ها نمی‌ دانم از کدام مرز می‌ گذرید! اما، یاد کنید از شهدای مفقودالاثر در مرزهای مهران ، چذابه ، و ... التماس دعا
هوس کردم با بی‌سیم عراقی‌ها رو اذیت کنم. گوشی را گرفتم ، روی فرکانس یک عراقی که از قبل به دست آورده بودم ، چند بار صدا زدم: صفر من واحد اسمعونی اجب بعد از چند بار تکرار صدایی جواب داد . خنده بچه ها بالا رفت. از رو نرفتم و گفتم: بچه ها، انگار این ها از یگان های خودمان هستند ، بگذارید سر به سرشان بگذاریم به همین خاطر در گوشی بی سیم گفتم: انت جیش الخمینی . طرف مقابل که فقط الموت بلد بود گفت: الموت بر تو و همه اقوامت همین که دیدم هوا پس است ،‌ عقب نشینی کردم و گفتم: بابا ما ایرانی هستیم و شما را سر کار گذاشته بودیم . ولی او عکس العمل جدی نشان داد و این بار گفت: مرگ بر منافق بالاخره شما را هم نابود می کنیم . نوکران صدام، خود فروخته ها. دیدم اوضاع قمر در عقرب شد، بی سیم را خاموش کرده و دیگر هوس سر به سر گذاشتن ها نکردیم
امیرالمومنین علی عليه السلام می فرمايد: مَن حَسُنَتْ خَليقَتُهُ . و خوشا به حال كسى كه او نيكو است خليقه كه به معناى خلق و خوست دو گونه تفسير شده است: بعضى آن را به معناى خلق و خوى باطنى تفسير كرده اند كه اشاره به كسانى است كه باطنى پاک دارند و به كسى نمى رسانند. بعضى نيز آن را به معناى برخورد خوب و گشاده رويى با مردم تفسير كرده اند معناى دوم مناسب تر به نظر مى رسد ، زيرا در جمله کامل صَلَحَتْ سَرِيرَتُهُ به حسن باطن اشاره شده است ، بنابراين جمله مورد بحث اشاره به حسن ظاهر و برخورد خوب با مردم است. حُسن خلق به اندازه اى در اسلام اهميت دارد كه پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند حُسْنُ الْخُلْقِ نِصْفُ الدّينِ ، نصف دين است
نقل می‌کنند که روزی پادشاهی دستور داد که کله پاچه‌ای برای نهار او فراهم آورند و زمانی که به نشستند سلطان گفت در این کله پاچه اندرزها نهفته است. سپس لقمه نانی برداشت و یک راست مغز کله را میل کرد و گفت که اگر می‌ خواهید تان جاودانه باشد سعی کنید اول جامعه را از مغز تهی کنید ، سپس زبان را خورد و گفت اگر می‌ خواهید به راحتی حکم‌ رانی کنید زبان جامعه را کوتاه و ساکت کنید و بعد چشم ها و را خورد و گفت برای این که ملتی را کنترل کنید بر چشم‌ ها و گوش‌ ها مسلط شوید و اجازه ندهید مردم زیاد ببینند زیاد بشنوند
یکى از بزرگان جلسه درسى داشت و از میان شاگردان به نوجوانى بیشتر از همه احترام می گذاشت . روزى در بین جلسه یکى از شاگردان از آن پرسید: چرا بى دلیل ، این نوجوان را آن همه احترام مى‌ کنید؟ آن عالم دستور داد چند مرغ آوردند. مرغ ها را بین شاگردان تقسیم نمود و به هر کدام کاردى داد و گفت هر یک از شما مرغ خود را در مکانی که کسى نبیند ذبح کند و بیاورد. شاگردان به سرعت به راه افتادند و پس از ساعتى هر یک از آنها ، مرغ ذبح کرده خود را پیش استاد آوردند اما مرغ را زنده آورد. عالم به او گفت چرا مرغ را ذبح نکردى؟ او در پاسخ گفت شما فرمودید مرغ را در جایى کنید که کسى نبیند ، من هر جا رفتم دیدم خداوند مرا مى بیند. شاگردان به توجه آن شاگرد پى بردند و او را تحسین کردند و فهمیدند که استاد چرا آن قدر به او احترام مى گذارد.
هشام نقل می کند از امام صادق علیه السلام پرسیدم کسی که خودش به واسطۀ یا مشکلی نتواند به زیارت امام حسین علیه السلام برود و در عوض شخص دیگر را روانه کند "هزینه‌ هایش را بدهد"، چه اجری دارد؟ علیه السلام فرمود: به ازای هر درهمى که خرج کند، خداوند همانند کوه اُحد برایش حسنه می‌ نویسد و چندین برابر آنچه هزینه کرده را در همین دنیا به او بر می‌ گرداند!‌ بلاهایى را که فرود آمده تا به او برسد، از او میگردانَد و از وى دور میکند و مالش حفظ می‌ شود . کامل الزیارت، ص ١٢٩
📖 وزنه بردار هر چقدر هم که قوی باشد و حتی بتواند صدها قالی را بلند کند ، به هیچ وجه نمی تواند قالی زیر پای خود را که روی آن نشسته است ، بلند کند. انسانی که می تواند همه را قانع کند ولی خود را نمی تواند قانع بسازد ، بدین جهت است که این خود همزاد اوست ، هم کلاس و هم رتبه اوست و انسان هر چه را که آموخته خود او هم یاد گرفته است. نفس انسان مثل قالی است که زیر پای انسان است
📖 استاد فاطمی نیا می فرمود از صبح که پا میشی فلان کس چی گفت؟ فلان کس چی کرد؟ فلان روزنامه چی نوشت؟ ول کن. روایت داریم که اغلب جهنمی ها ، جهنمی زبان هستند. فکر نکنید همه شراب میخورند و از در و دیوار مردم بالا می روند! یک مشت مومن مقدس را می آورند جهنم که آقا تو صفوف نماز جماعت می نشستند آبرو میبرند. امیرالمومنین به حارث همدانی فرمودند اگر هر چه را که می شنوی بگویی ، دروغگو هستی! سید بزرگی در قم مشهور بود به سید سکوت ، با اشاره مریض شفـا میداد . از آیت الله بهاالدینی راز سید سکوت را پرسیدم؟ با دست به لبانش اشاره کردند و فرمودند درِ آتش را بسته بودند
علامه حسينی طهرانی فرمود چون دلش گشوده شود ، درِ آسمان باز می‌ شود. دل مادر گنجينه مِهر خدا و سِرِّ خداست. اگر بسته باشد، درهای آسمان بسته است و اگر باز شود ، درهای آسمان باز می‌ شود. چه بسياری از افراد سالک راه خدا به تهجّد و قيام شب و صيام نهار و رياضت های مشروع مدّت‌ ها به سر برده‌ اند؛ ولی چون رفتارشان با مادر و خوب نبوده است ، از زحمات خود طرفی نبسته ؛ و پس از ساليان متمادی کشف بابی برای آن ها نشده است. و چه بسا افرادی که زياد هم به رياضات و مستحبّات و نوافل و ترک مکروهات مشغول نبوده‌ اند ، امّا در أثر مراعات همين اُموری که به نفوس مردم وابسته است ؛ از قبيل تکريم در مقابل ، از بزرگان و أولياء و والدين به مقامات عاليه و درجات ساميه نائل آمده‌اند. نور ملكوت قرآن ، جلد اول، ص ۱۴۶
📖 افراد بی‌ هویت از خودشان ، چون هویت ندارند هر ساعت به یک شکل در می‌ آیند ، زن‌ های هندی را نمی ‌دانم دیده‌ اید یا نه. زن‌ های هندی هر جای دنیا که می‌ روند لباسشان را با خودشان می ‌برند. مردهای هندی بعضی ‌هایشان یک قشری هستند که لباس خاصی می‌ پوشند. هر کشور دنیا می ‌روند با همان لباس خاص شان می ‌روند . یعنی این طور نیست که حالا اینجا آمد رنگ عوض کند. انسان باید خودش مستقل باشد
📖 امام کاظم علیه السلام در مورد برکت در مال حلال فرمود: گوسفند درسال یکبار زایمان می کند وهر بار هم یک بره به دنیا می آورد. سگ در سال دو بار زایمان میکند و هربار هم حداقل ۷-۶ بچه. به طور طبیعی شما باید گله های سگ را ببینید که یک یا دو گوسفند در کنار آن است. ولی در واقع برعکس است. گله های گوسفند را می بینید و یک یا دو سگ درکنار آنها.. چون خداوند برکت را در ذات گوسفند قرار داد و از ذات سگ برکت را گرفت .با اینکه مردم فراوان گوسفند را ذبح می کنند و از گوشت آن استفاده می کنند. ‌علاوه بر اینکه تمام اجزای گوسفند قابل استفاده است بخلاف سگ، مال حرام اینگونه است. فزونی دارد ولی برکت ندارد. از اینجاست که پیامبر (صلی الله علیه وآله وسلم) فرمود: هولناکترین بلا بعد از من رواج حرام خواری و رباخواری در امتم است! الكافي، كلينى، جلد ۵ ، صفحه ۱۲۵
بزرگی می فرمود : بعضی ها فکر می کنند نماز تکراری است! نماز تکراری نیست ؛ کسی که چاه می کند ، در نگاه اول کندن او و زدنش تکراری به نظر می‌ آید ، ولی این کار حقیقتا تکرار نیست... چون با این تکرار هربار یک مقدار عمق چاه بیشتر می شود. کسی هم که از نردبان بالا می رود ، هر که بر می دارد ، بالاتر می رود ؛ این قدم ها هیچ گاه تکراری نیست. نماز هم تکرار نیست اگر در نماز توجه داشته باشیم ، ‌هجدهم ما غیر از نماز هفدهم خواهد بود و یک پله بالا خواهیم رفت. نماز معراج و نردبان مومن است برای رسیدن به کمالات
📖 همین که مورچه ای دید حضرت سلیمان با لشکرش در حرکت هستند، فریاد زد و به سایر مورچگان گفت: به لانه های خود بروید تا پایمال آنان نشوید. سوره نمل ، آیه ۱۸. آن مورچه که سرپرست دیگر مورچه ‌ها بود احساس وظیفه کرد که برای نجات آنها اقدام کند. مطلوبیت نجات کسانی که در خطر قرار گرفته اند امری بدیهی است و هر چقدر مشکل عظیم و خطرناک تر باشد لزوم نجات دادن افزایش پیدا می ‌کند. امام حسین علیه السلام وقتی خطر از بین رفتن معنویت و تدیّن را مشاهده فرمودند برای نجات دین مردم با همه قدرت بپاخاست و از همه توان و داشته ‌های خود در این مسیر استفاده کرد
حاج آقا قرائتی تعریف میکرد رفتم خانه پدر سه شهید. احوالپرسی که تمام شد گفتـم فلانی کجا وضـو بگیرم؟ گـفت دو سه تا پله بایـد بری پاییـن. رفتـم و وضو گرفتم. دیدم پیرمرد حوله آورده. گـفت حوله برات آوردم دست و صورتت روخشک کنی. گفتم حدیث داریم وضو گـرفتید اگـر جای وضـو رو خشک نکنید، ثوابش سی برابره! بنده‌ خدا نگاهی به‌من کرد وگفت حدیث نداریـم که اگـر یه پیرمرد با درد پا برات حـوله آورد خیطش نکنی؟ گفتم من علم دین دارم ، فهم دین ندارم
📖 شیخ حسین انصاریان در خاطرات سال‌ های دور خود به ملاقات و گفت ‌و گو با قطب فرقه گنابادی‌ ها اشاره کرد و گفت پیش از انقلاب زلزله شدیدی گناباد را به لرزه درآورد و چندین هزار نفر را کشت. آن زمان پسر عمه ‌ام در آنجا مأموریت بانکی داشت. برای خبرگیری از او و نیز کمک رسانی به مردم منطقه روانه آن دیار شدیم. روز دوم هنگام غروب به بیدخت گناباد رسیدیم. آنجا مرکز سلسله گنابادی‌ هاست و مقبره سلطانعلی گنابادی صاحب تفسیر معروف بیان السعادة در آنجاست. برای دیدار از آن مقبره رفتیم. قطب آن زمان آقای سلطان حسین تابنده همراه عده ‌ای برای نماز جماعت آمده بودند. ما را که با لباس روحانیت دیدند احترام بسیار کردند. با اصرار آنها شب آنجا ماندیم و به یکی از اتاق ‌های صحن رفتیم و دور هم نشستیم. در ضمنِ صحبت ، رفیق ما از جناب قطب پرسید شما هنگام زلزله کجا بودید؟ گفت من در اتاق بودم و دست بر روی زمین گذاشته بودم و دعا می‌ خواندم که زلزله آرام بگیرد. او داشت این حرف را میزد که زمین لرزید و منظره بسیار دیدنی پیش آمد. اولین کسی که سراسیمه به وسط حیاط خیز برداشت همان جناب قطب بود. آن شب تا صبح از خنده خوابمان نمی برد. فردا به تربت برگشتیم . وقتی عازم تهران شدیم از من دعوت کردند که در فرصتی مناسب ، یک دهه برای منبر به آن جا بروم و من برای تابستان که حوزه تعطیل بود ، قول دادم. خاطرات حاج شیخ حسین انصاریان صفحه ۶۱ _ ۶۳
حاج آقای جاودان: زمان جوانی جهت تشییع خانم آیت الله میلانی که از علماء بزرگ مشهد بودند ، به مشهد مقدس مشرف شدم و در تشییع جنازه شرکت کردم ؛ در مراسم تشییع ، علامه طباطبائی نیز حضور داشتند و هر وقت ایشان را نگاه می‌کردم ، می‌دیدم که ایشان اصلا اینجا نیستند و جایی دیگر در حال سیر و تفکر هستند ، و اصلا چیزی نمی‌گفتند . معمولا علامه خودش حرف نمی‌زد و چیزی نمی‌گفت و در حال تفکر مدام بودند ، اما برای ما تفکر مقدور نیست .چرا ما نمی‌توانیم تفکر کنیم؟ ما چون دور خود را شلوغ کرده‌ایم ، نمی‌توانیم تفکر کنیم . دقت کنید ؛ هر نگاهی که می‌کنید ، هر چیزی را که می‌بینید ، این می شود یک پرونده و می‌رود روی هزاران پرونده بدی که از قبل درست کرده‌ایم . گناهان قبلی ما همه یک پرونده شده است و گناه جدید ، پرونده جدیدی به آن پرونده‌ها افزوده می‌شود . حالا در سینه ما بی نهایت جای بایگانی پرونده است ، و مثل ادارات امروزی نیست که محل بایگانی تکمیل شود .در لحظه مرگ همه این پرونده های انباشته شده در سینه ، ما را در مقابل ما حاضر می کنند. درس اخلاق ؛ ۴مهر ۹۴
این نصیحت قرآن، همیشه یادمون باشه: قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَ أَقِیمُوا الصَّلَاةَ. با مردم به نیکی سخن بگویید و نماز را بپا دارید. سوره بقره ، آیه۸۳. یعنی آدمی که نماز میخونه ، باید خوش اخـلاق باشـه. اصلاً خاصیت نماز اینه که آدم رو خـوش اخلاق میکنه . اگـه نماز میخونیم ، ولی با مردم تندی می‌کنیم، و مردم از زبونمون در امان نیستند. اگه نماز می‌خونیم ، و دل دیگری رو می ‌شکنیم . اگه نماز میخونیم ، و دیگران از اخلاقمـون شکایت دارند . یه لحظه فکر کنیم . باید به نمازمون شک کنیم. اخلاق بد مثـل لاستیک پنچـر می‌ مـونه؛ تا عوضش نکنیم راه به جایی نمیبریم و در معنویت هم پیشرفتی نمی ‌کنیم
📖 طبق فرمایش اهل بیت علیهم السلام، صدقه دادن، یکی از راه های بسیار مؤثر در رفع بیماری های انسان هاست و البته این، تنها یکی از آثار نیکوی صدقه است. پیامبر خدا صلی‏ الله ‏علیه و ‏آله و سلم: بیمارانتان را با صدقه درمان كنید كه آن، بیماری‏ ها و آفت‏ ها را از شما دور می‏ كند. امام کاظم علیه السلام هم فرمود: بیماران خود را با صدقه دادن درمان کنید؛ من چیزی را نمی شناسم که سریع تر از همه چیز اجابت می شود جز صدقه و هیچ چیزی را نمی شناسم که برای بیمار نافع باشد و زودرس باشد، جز صدقه دادن! دین اسلام هیچ گاه انسان ها را فراموش نکرده، لذا در این مورد هم در رابطه با کسانی که توانایی مالی برای صدقه دادن ندارند، جایگزین ارائه نموده است: پیامبر اکرم صلی الله‌ علیه‌ و آله و سلم: بر هر مسلمانی است که هر روز صدقه بدهد. عرض شد: کسی که مال ندارد چه کار کند؟حضرت فرمودند: برداشتن چیزهای آسیب رسان از سر راه، صدقه است. نشان دادن راه به کسی صدقه است. عیادت بیمار صدقه است. امر به معروف صدقه است. نهی از منکر صدقه است. جواب سلام دادن صدقه است. بحارالانوار، ج ۷۵، ص ۵۰
حاج اسماعیل دولابی ره میفرمود بعضی سالها‌ می ‌شد که مزرعه‌ ی اصلی ما آفت می‌ خـورد و تمـام ما از بین میرفت. یک قطعه زمین کوچک هـم جای دیگری کاشته بودیـم ، به اصطلاح کنـاره ‌کاری و اصلاًَ آن را به حساب نمی‌آوردیم اما همه‌ خرج سالمان را همان کناره‌ کاری تأمین می کـرد و جبران همه ی‌ خسارات مزرعه‌ ی اصلی را هم می‌ نمود خوب است مؤمن درکنار عبادات واعمال واجب خـود یک عمل مستحب ، هر چند هم کـه کـوچک باشـد ، به طور خصوصی برای خودش قرار بگذارد، مثل دستگیری از یک خانواده‌ی فقیر یا سرپرستی یتیم و چه بسا فردای قیامت همین کناره‌کاری باعث نجات انسان شود. ، صفحه ۲۳۲
مرحوم آیت الله بهجت ره فرمودند گناه شنونده غیبت، مثل کننده است، مگر این که در مـقام انکار بر آید و سخن آن شـخص را قطع کـنـد یا از آن مـجلس برخیزد و اگرقدرت بر اینها نداشته باشد در دل غضبناک گردد اما اگر به زبان بگوید: ساکت شو ، اما در دل مایل و طالب باشد ، این از اهل نفاق است... بر اهل دیـن لازم است که چنانچه غیبت مسلمانی را بشنوند در مقام انکار بر آیند و آن را رد کـنند وگـرنه نکال عقوب و عذاب میگردند. معراج السعاده، صفحه ۵۶۲
کلاغ ‌هـا خیلی دوست دارند عقاب‌ ها را اذیت کنند. کلاغ بااینکه از عقاب کوچک ‌تر است؛ اما چون چابک‌تر است، میتواند سریع بچرخد و مانور دهد. گاهی اوقات هنگام پرواز، بالای سرعقاب قرار میگیرد‌ وبه سمت آن شیرجه میرود ولی می ‌داند کـه می ‌تـواند اوج بگیرد... عقــاب به جـای ایـن که از آزارهـای کلاغ مزاحم ناراحت شود، بیشتر وبیشتر اوج می‌گیرد و سرانجام کلاغ عقب می‌افتد! وقـتی کـسی از روی و غـرض‌ ورزی اذیت‌ تان می ‌کـند ، رو به بالا اوج بگیرید و او را پشت سرتان رها کنید...
؟ روزی از سـرِ بی کاری به بچه ‌های کلاس گفتـم انشایی بنویسند با ایـن عنـوان که فقر بهتر است یا عطر؟" قافیه ساختن از هایم بود، چند نفری از بچه‌ها نوشتند "فقر". در انشاهای قبل از بین علم و ثروت علم را انتخاب میکردند نوشته بودند که فقر خوب است چون و گوش آدم را باز می کند و او را بیدار نگه میدارد ولی عطر ، آدم را بیهوش و مدهوش می کند. فقط یکی از بچـه های کلاس نوشته بود . انشایش را هنوز هـم دارم. جالب بـود. نوشتـه بود: عطر حـس های آدم را بیدار می کنـد که فقـر آن ها را خامـوش کرده است. 📚
جـوانی نزد شیخ‌ حسنعلی نخودکی آمـد و گفت سه قفل در زندگی ام وجود دارد و سه کلید از شما می خواهم. اول این است که دوست دارم یک ازدواج سالم داشته باشم . قفل دوم این که دوست دارم کارم برکـت داشته باشـد و قفل سوم ایـن که دوست دارم عـاقبت بخیر شوم. شیخ حسنعلی به جوان فرمود برای قفل اول ، نمازت را بخوان. برای قفل دوم ، نمازت را اول وقت بخوان. و برای‌قفل سوم نمازت رااول‌ وقت بخوان جوان عـرض کرد : سه قـفل با یک کلید؟ مرحـوم شـیخ حسنعلی فرمـود نماز اول وقت ''شاه کلید'' است! ‌
فـردی با سه خواهر خود در سفـر بود كه مشهـورتـريـن جنگـجـوی زمـان ‌نزديك او شدو به او گفت می‌خواهم با يكی از اين دخترها ازدواج كنم برادر گـفت اگر يكی از آنها كند آن دوتای ديگـر رنـج می ‌برند . به دنبال قبيله ‌ای می ‌گـردم كه مـردانش سـه زن بگيـرند . سالها قاره‌ استراليا را پيمـودند بدون آنكه چنين قبيله ‌ای را بيابند هنگامی كـه پيـر شـدند و خـسته ، از راه، يكی از خـواهرها گـفت دست كم يكی از ما می ‌توانست شاد باشد برادر گـفت من اشتباه میكردم، ولی ديگرخيلی دير شده خـواهران را بر تخته ی سنگی نوشت تا هـركس از آنجا ميگذرد ، بفهمد كه شـادی يك نفـر نبايد به معنای غمگين شدن ديگران باشد