دشمن از کار شهید شهریاری متحیر شد
️امام خامنه ای :
«شهید شهریاری بسیجیوار ڪار کرد.
آن روزی که درها را به روی ملت ایران خواستند ببندنـد ڪه محصول این رادیوداروها به دست #مردم نرسد و جمهوری اسلامی دچار مشکل بشود و گفتند «نمیفروشیم» ڪه این مرکز تہران تعطیل بشود،
اینها - مرحوم شهید #شهریاری - هم مشغول کار شدنـد، تلاش ڪردند، که بعد آمدند به ما گفتند که توانستیم بیست درصد را تولید ڪنیـم،
بعد هم آمدند به ما اطلاع دادند که ما لولهی سوخت و صفحهی سوخت را هم ساختیم؛
دشمن [متحیر] ماند.
این کار کار #بسیجی بود.»
۱۳۹۳/۰۹/۰۶
#روایت_تاریخی: حرکت بسیجیوار شهید شهریاری در زمینهی فعالیتهای علمی #هسته_ای و ناکام گذاشتن توطئه #دشمن
🌹به مناسبت ۸ آذر سالروز شهادت شهید دکتر مجید شهریاری دانشمند هستهای کشور در سال ۱۳۸۹
هدایت شده از طب اسلامی
✅فرزند #رئیس_جمهور ، در خط مقدم
💯حجت الاسلام ذوالنور:
💠 سردار فضلی نقل میکرد که ما میخواستیم به یک بهانهای #فرزند_آقا در #عملیات_ماووت نباشد. چون آقا آن زمان #رئیس_جمهور بودند و چون عملیات برون مرزی بود ، احتمال اسارت زیاد بود و تبلیغات علیه نظام می شد ، که پسر رئیس جمهور را #اسیر کردیم.
یکی از برادران گفت : من میدانم اگر ایشان #عینک نداشته باشد ، نمیتواند در عملیات شرکت کند. این موضوع را به یکی از بسیجیان هم سنگرش در میان گذاشتیم و به او #مأموریت چنین کاری را دادیم که هر طور شده عینک ایشان را بشکن . این #بسیجی هم دو دسته عینک ایشان را کاملاً #شکست . ولی هنگام به خط شدن #گردان ، دیدیم پسر آقا هم در صف حضور دارد ، دیدیم با #نخ ، دو سر عینک را به پشت سرش بسته و آماده حضور در عملیات شده است.
📚 شمیم خاطره ها ، ص ۱۹۹
📚 خاطرات سبز ، ص ۱۳۸
📷 در تصویر ، شخص عینکی ( چهارمین نفر از سمت چپ ) ، حجت الاسلام سید مجتبی خامنهای می باشد .
🔰 بسیج یعنی این ...
🔻 رهبر انقلاب: افتخار خود من این است که یک #بسیجی باشم؛ سعی کردهام اینجوری عمل کنم. سال آخر ریاست جمهوری -دو، سه ماه مانده بود به آخر ریاست جمهوری من- در یکی از دانشگاهها برای یک جمع دانشجو صحبت میکردم و به سؤالات پاسخ میدادم؛ یکی از سؤالات این بود که شما بعد از ریاست جمهوری قصد دارید چه کار کنید و شغلتان چه باشد؟ گفتم: اگر امام به من بگوید برو بشو رئیس عقیدتی سیاسی فلان پاسگاهِ مرزىِ منتهاالیه جنوب شرقی کشور، من با افتخار میروم آنجا و مشغول خدمت میشوم! اگر این کار از من برمیآید و این کار را از من میخواهند، من حاضرم و به آنجا میروم؛ توطین نفس کردم. این را از باب اینکه شما فرزندان من هستید، به شما دارم میگویم. صحبت پدرفرزندی است؛ نمیخواهم راجع به خودم صحبت بکنم. هر جا و در هر زمانی به شما نیاز هست، آنجا حاضر باشید. این میشود بسیجی؛ بسیج یعنی این.
🔍 مطالعه بیشتر و ارسال نظر:
http://farsi.khamenei.ir/memory-content?id=24962