┅⊰༻🌸🍃
#خاطره5⃣
یه روز ماه رمضونی خیلی گرم، مجبور شدم برای انجام کاری چند ساعتی برم بیرون خونه.
یهو تو اون حالتی که حس میکردم از دو سوم آب بدنم یه سومش تبخیر شده و یه سوم دیگهاش هم در حال قل خوردنه 😁😁 در کمال تعجب، دیدم یه آقایی، خیلی راحت و ریلکس، توی خیابون و جلوی چشم مردم روزهدار، خونوادهاش رو به ضیافت بستنی دعوت کرده و دورهمی دارن میزنن به بدن.
شاید تو اون شرایط، راحتتر بود یه نچنچی زیر لب بگم و رد شم اما...
بدون توجه به هجوم افکار مزاحم و خستگیها، رفتم جلو، سلام کردم و خیلی محترمانه و صمیمانه گفتم:
ببینید شاید شما مسافرید و عذرتون موجهه، اما روزهخواری جلوی چشم این همه آدمی که تو این گرما به احترام حکم الهی دارن رنج روزهداری رو تحمل میکنن، واقعاً صورت زیبایی نداره. میشه جایی خورد که جلوی دید مردم نباشه.
یه گفتگوی کوتاه توی یه فضای صمیمی و همدلانه رقم خورد و اونا هم در نهایت احترام پذیرفتند و تشکر کردند.
این گفتوگوی چند دقیقهای، به وسعت غیر قابل توصیفی حس خوب در من آفرید و در ردیف خاطرات موندگار ذهنم جا گرفت.
دیگه نه گرمم بود و نه تشنه، گویی به خنکای نسیم نوازشگری از بهشت دعوت شده بودم.
┅⊰༻🌸🍃
#ویژههای_رمضانی #خاطرات_رمضانی
#سبک_زندگی #نهی_از_منکر
#گروه_فرهنگی_تبار
╔═.🌸🍃༺.══╗
@mangenechi
╚══.🌸🍃༺.═╝