eitaa logo
دوستانه
351 دنبال‌کننده
21.8هزار عکس
13.8هزار ویدیو
371 فایل
بشتابیم سحر نزدیک است. *کپی مطالب با ذکر صلوات برای ظهور، آزاد است*
مشاهده در ایتا
دانلود
ماجرای توسل #امام_خامنه‌_ای به هنگام سیل به تربت سیدالشهدا 💠 پس از پایان نماز دیدیم #سیل، شهر را فراگرفته و آب بالا آمده، تا جایی که به #ایوان_مسجد هم - که نیم متر از سطح زمین بلندتر بود - رسیده بود. با صدای بلند از مردم خواستم با این #حادثه مقابله کنند. ابتدا گفتم #فرشهای_مسجد را جمع کنند و در جای بلندی بگذارند تا آب آن را از بین نبرد. بعد، از مردم خواستم احتیاطات لازم را برای #حفاظت_از_کودکان و #زنان به عمل آورند. جریان سیل دو سه ساعت ادامه یافت و در این مدت ما صدای #آوار خانه ها را یکی پس از دیگری می شنیدیم. حتی ترسیدم مسجد نیز خراب شود. همه چیز وحشتناک بود: 🔺 #تاریکی ناشی از قطع برق، 🔺 #سیل خروشان و بی امان، 🔺 #خراب شدن خانه ها 🔺 فریاد #کمک_خواهی مردم. در چنین حالت #بحرانی و وحشتناک، #ذهن_انسان فعال میشود و به دنبال هر وسیله ای برای مقابله با وضع موجود میگردد. قبلاً این مطلب را شنیده بودم که برای رفع چنین خطر فراگیر گریزناپذیری میتوان به #تربت_سیدالشهداء (علیه السلام) - به اذن خدای متعال - توسل جست.قطعه ای از تربت که خدا به برکت وجود ریحانه پیامبر (ص) بدان #شرافت بخشیده، در جیب داشتم. آن را از جیب بیرون آوردم، به خدا #توکل کردم و آن را در میان #امواج_پرتلاطم_سیل پرتاب کردم. لحظاتی نگذشت که به لطف و فضل خدا سیل بند آمد.پس از آنکه سیل بند آمد کمیته ای برای کمک به #سیل_زدگان تشکیل دادیم. آن شب فعالیت مهمی امکانپذیر نبود؛ لذا کار را به صبح فردا موکول کردیم. 📚برگرفته از کتاب #خون_دلی_که_لعل_شد ➖🔝🍂اللّهمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّڪَ‌الفَرَج🍂🔝➖ ➖➖➖➖➖➖ 🍃💠 @attash
🎉 انتشار به مناسبت سالروز ولادت حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) 📚 برشی از کتاب ... امّا خواب رفيقم. البتّه ابتدا اين را بگويم كه او هم از روحانيون و ازجمله‌ى آخرين كسانى بود كه در اين زندان، هم‌زندان من بود و تا حدودى هم به حكومت ستمگر گرايش داشت؛ ولى بااين‌همه زندانى شد و كتك خورد، و شايد هم براى اينكه با روش خودش از من اطّلاعات كسب كند، به سلّول من فرستاده شده بود. البتّه من آزاد شدم و او در زندان ماند. من خواب او را از زبان خودش بيان ميكنم. گفت: «در خواب ديدم كه به همراه شما به حرم حضرت عبدالعظيم حسنى در شهر رى رفتيم. شما درحالى‌كه به گلدسته‌ى بلند حرم نگاه ميكردى، به من گفتى: من ميخواهم به بالاى اين گلدسته بروم. من گفتم: اين كار غيرممكن است. گفتى: خير، ممكن است. ناگهان ديدم شما از زمين بلند شدى و به بالاترين نقطه‌ى گلدسته رفتى. وقتى به بالاى گلدسته رسيدى، درحالى‌كه به‌عنوان خداحافظى دست تكان ميدادى، از دور مرا صدا زدى و گفتى: ديدى من ميتوانم اين كار را بكنم‌؟ من هاج‌وواج مانده بودم و با شگفتى و حيرت به شما نگاه ميكردم، كه ناگهان شما از بالاى گلدسته اوج گرفتى؛ چنان‌كه گويى پرواز ميكنى. سپس با من با اشاره‌ى دست خداحافظى كردى و به‌سوى آسمان بالا رفتى!» وقتى خوابش را برايم تعريف كرد، گفتم حتماً تعبير آن، شهادت است! البتّه چنين نبود، بلكه تعبيرش آزادى بود؛ چون چند روزى نگذشت كه از زندان آزاد شدم. 📸 تصاویری از حضور رهبر معظّم انقلاب در مرقد مطهّر حضرت عبدالعظیم حسنی(ع) - سال ۱۳۷۳ https://shop.khameneibook.ir/product/خون-دلی-که-لعل-شد @KhameneiBook