﷽
نقلست در صحاح و روایات معتبر
از راویان ضابط و مقبول، این خبر
تاریخ سال یازده هجرة الرسول
در آن شب سهشنبه که بود آخر صفر
وقتی رسول حق که درود خدا بر او
در بستر شهادتش افتاد محتضر
مسموم زهر کین شده بود و رمق نداشت
بودند گرد بستر او جمع، سی نفر
فرمود کاغذی و دواتی بیاورید
تا جملهای رقم بزنم گرچه مختصر
باید وصیتی بنویسم که بعد من
از راه راستین نروند امّتم به در
اصحاب در صدد که کنند امتثال امر
نزدیک شد نهال رسالت دهد ثمر
ناگاه باز کرد خلاف ادب دهان
فرعون امّت آن دغل پست خیرهسر
انّ الرجل به شاه دو عالم حواله کرد
شاهی که از لبش نتراود به جز گهر
حرفی گزافه گفت که قد حسبنا کتاب
آخر حرامزاده که گفتت دهی نظر؟
بذر نفاق در دلشان رشد کرده بود
قومی که داشتند تمایل به راه شر
بیمایهگان مگر نشنیدند این سخن؟
مَن لا یُطیعُ اَمرَ رسولٍ فَقَد کَفَر
بیشک دهان سامری آنجا شکسته بود
در قلبشان نبود کمی حبّ عجل اگر
امر مطاع پیک خدا ماند بر زمین
پس بار بست با دل پر خون پیامبر
مرتد شدند بعد نبی، خلق، جز سه تن
نزدیک بود زحمت احمد رود هدر
در عرصهای که قدر ندانند شیر را
کفتار ادعای خلافت کند مگر!
شیر خدا علیست که دنیای خلق را
میدید از آب بینی بزغاله پستتر
جز بضعة النبی که فقط در خورَش علیست
چشمی ندیده حوریه در قامت بشر
پس شادمان به مهبط جبریل صف زدند
در وقت سوگواری زهرای خونجگر
رفتند کرکسان به حریمی که بر درش
جبریل بیاجازه نمیریختهست پر
زهرا مگر که در حق آنان چه کرده بود؟
غیر از دعای خیر که میکرد تا سحر
میکرد ریشتر دل ریش بتول را
از شویَش آنکه کینه به دل داشت بیشتر
روزی برای او سپرش را علی فروخت
امروز خود شدهست برای علی سپر
از آل مصطفیٰ به در بسته کس نخورد
جز بانوی بهشت که افتاد پشت در
چندان فشار ضربت سیلی شدید بود
فضّه نیافت ردّی از آن گوشوار زر
یک تن نرفت از اهل مدینه عیادتش
جز خون پهلو و غم بازو و درد سر
مظلوم بود فاطمه و مُهر این سند
در خون محسن بن علی گشت غوطهور
محسن امام میشد اگر میخ در نبود
کافیست در مصیبت عترت همین قدر
آن روز اشک فاطمه بر چوب خشک ریخت
اینگونه بین شعله کین سوخت خشک و تر
کو مردمی که فاجعه را درک میکند؟
جز چشم مجتبیٰ که هنوزست شعلهور
از آتش سقیفه که آن روز دم گرفت
افتاد بر خیام شه کربلا شرر
من کیستم که دم زنم از آتش حرم؟
حور و پریست در غم این دوده نوحهگر
میراث فاطمهست گران و عجیب نیست
طفل سه سالهای بزند دست بر کمر
هرکس کشید بار علی را شهید شد
آری! علی اصغر شش ماهه را نگر
غرق ولای شمس که ساقی کوثرست
لبتشنه جان سپرد، لبِ علقمه، قمر
بعد از نبی ندیده به خود شیعه روز خوش
دیدهست اگر، به ناله و اندوه و چشم تر
تاریخ شاهدست که در این معادلات
هرگز نمیکند علی و آل او ضرر
پنداشتند شاخه طوبیٰ شکستنیست
دست که میرسد به بلندای این شجر؟
کار بشر گشوده نگردد به هیچ وجه
جز با گشادهرویی مهدی منتظر
آزادگان گدایی هر در نمیکنند
الّا درِ نبی که بر آنیم مفتخر
#سیدمهدی_طباطبایی
#اللهم_عجل_لولیک_الفرج
#لبیک_یا_خامنهای
#ملت_امام_حسین
@beshetabim
🍃با دوستانه تا ظهور🍃