eitaa logo
دوستانه
362 دنبال‌کننده
20.3هزار عکس
12.2هزار ویدیو
347 فایل
بشتابیم سحر نزدیک است. *کپی مطالب با ذکر صلوات برای ظهور، آزاد است*
مشاهده در ایتا
دانلود
هدایت شده از منگنه‌چی
جهان را پر از بوی سیب می‌خواست! قسمت اول: شایعه‌هایی هست که قصه‌ی لباس جدید پادشاه نوشته‌ی "هانس کریستین اندرسون"، آن‌طور که همه می‌دانند، تمام نشده است. همان داستانی که پادشاه فکر می‌کرد لباس بی‌نظیری دارد. اعلام شد که پادشاه با لباس نو در شهر پیاده‌روی خواهد کرد. ساعت‌ها پرو لباسش طول کشید. بالاخره آمد. مردم جرأت نداشتند چیزی بگویند یا حتی چشم‌هایشان را ببندند تا برهنگی پادشاه را نبینند. چرا که خیاط‌ها گفته بودند که تنها حلال‌زاده‌ها توان دیدن لباس پادشاه را دارند. تا آنکه کودکی خنده‌اش گرفت و فریاد زد: «پادشاه لخت است!»😏 همه قصه را تا همین‌جا بلدند. در حالی‌که داستان به اینجا ختم نمی‌شود. فردای آن روز حکمی با امضای شخص پادشاه صادر شد و به همه خانه‌های شهر رسید. 🎷 حکم پادشاه این بود: «نظر به جلالت و فخامتی که در لباس جدید حضرت پادشاه مشاهده شد، صلاحدید ملوکانه بر آن تعلق گرفت که تمامی رعایای سلطنت و شهروندان جامعه از فردا مفتخر به آن شوند که جامه‌ای از جنس و طرح و رنگ لباس پادشاه بپوشند، حتی در منزل. مأموران حکومتی و داروغه‌ها موظف‌اند هر یک از آحاد ملت را با هر سمت و نسب که جامه‌ی شاه‌فرموده را به تن نداشتند، فی‌الفور زندانی کنند. نیز مأذون‌اند بی‌اذن و اجازه در هر ساعتی از شبانه‌روز وارد منازل شهروندان شده و پوشش خانگی آنان را گزارش کنند. بدیهی است هر نوع ممانعت از ورود مأموران به هر دلیل، ناموجه و عیناً در حکم محاربه است. این فرمان لازم الاجرا و واجب الاتباع است. مخالفان، بهای مخالفت‌شان را با خون گردن‌شان خواهند پرداخت».🤯 کودکی که دیروز خنده‌اش گرفته بود، گفت: «پادشاه می‌خواهد همه‌ی ما را لخت کند!»😱 مادرش وحشت‌زده به مردش گفت: «چه کار کنیم؟»😰 راستی! چه کار باید کرد؟ شما اگر بودید، چه می‌کردید؟ سر باز می‌زدید و مخالفت می‌کردید؟ یعنی با خون گلویتان، بهای مخالفت‌تان را می‌دادید؟🤔 لطفا قبل از آن‌که پاسخ دهید، اول دور گردنتان را لمس نمایید. برای این‌کار می‌توانید از سیب گلویتان آغاز کنید. سیب گلو همان جایی است که وقتی غذا را قورت می‌دهید، تکان می‌خورد. دور تا دور گردن‌تان را دست بکشید. قوس شاهرگ‌تان را خوب لمس کنید. کارد اگر تیز باشد، با یک بار کشیدن، می‌بُرد. ولی اگر کند باشد ...!😔 حالا پاسخ دهید. شما با حکم پادشاه چه می‌کنید؟🤔 برگرفته از پادکست نیوفولدر، یس حجازی ┅⊰༻🔳༺⊱┅ 🔗 ╔═.▪️🔳༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔳▪️༺.═╝
هدایت شده از منگنه‌چی
  جهان را پر از بوی سیب می‌خواست! قسمت دوم: در قسمت قبل گفتیم که پادشاه فرمان ملوکانه‌ای صادر کرد و گفت همه باید لباس فاخر پادشاه را بر تن کنند. یعنی لباس برهنگی! همچنین گفت که مخالفان باید با خون گردنشان تقاص مخالفتشان را پس دهند. 😰 شما اگر بودید چه می‌کردید؟🤔 می‌دانید! حکم پادشاه تنها این نیست که همه باید برهنه شوند؛ بلکه او برهنگی را لباس تعریف کرده است! آن‌هم لباسی بسیار فاخر و گران! و نه فقط این، بلکه هرکس که تعریفش را قبول نکند، حلال‌زاده نیست! حیا ندارد!😏 این کار پادشاه تنها زور گفتن نیست. اسمش وارونه کردن حقیقت است. 😤 شما زیر بار می‌روید؟ 🤔 گمان می‌کنم عده زیادی عقیده‌شان این باشد که باید با فرمان پادشاه بِروز شد! مگر با مواد نگهدارنده، با آلاینده‌های هوا و ... به روز نشدیم؟ به فرمان پادشاه هم می‌شود عادت کرد و کم‌کم حتی لذت هم برد. مثل لذت خوردن فست‌فود با چند لیوان نوشابه پرقند و سس چرب. 😒 ما سال‌هاست به سم گفته‌ایم غذا و به خفگی گفته‌ایم هوا! به عریانی هم می‌توانیم بگوییم لباس!😏 اما نکته اینجاست که اگر کسی اعتراض نکند، آدم‌های بعدی متوجه وارونگی‌ها نمی‌شوند. کم‌کم آدمِ عریان می‌شود معیار! بی‌حیایی می‌شود عین درستی! عین حق!😱 لوتی معترضی اگر نبود، سدوم (شهر پادشاه) حالا یک شهر معیار بود. طرازی برای ابر شهرهای امروز.😔 من یک معترض دیگر هم می‌شناسم. در سال 600 میلادی پادشاهی ادعا می‌کرد که جانشین یک پیامبر است. پادشاه اما آشکارا آنچه را پیامبر گفته بود نکنید، انجام می‌داد و آنچه را گفته بود بکنید، انجام نمی‌داد. ☹️ مثلاً پیامبر گفته بود می نخورید! ولی پادشاه آشکارا دائم الخمر بود! 😔 پیامبر برای همه امر به معروف و نهی از منکر را واجب می‌دانست اما وقتی نوه‌ی پیامبر به پادشاه اعتراض کرد که همه چیز را وارونه کرده‌ای، پادشاه حکم داد که سرش را ببرند!😔 نوه‌ی پیامبر با خانواده‌اش به بیابان گریخت. در بیابان راهش را بستند! گفت: «بگذارید بروم جایی دور!» گفتند: «نه! باید از این اعتراض دست برداری!» 😔 نوه پیامبر گفت: «نمی‌بینید همه‌چیز وارونه شده! حق، ناحق و ناحق، حق شده!» گفتند: «باید از این اعتراض دست برداری!» نوه پیامبر گفت: «نه» در همان داغی بیابان ۳ روز تشنه نگهش داشتند و در آخر، گردنش را بریدند! 😭 اسم نوه پیامبر، حسین بود. عادت کردن ساده است، حتی به بوی لجن!😔 حسین نمی‌خواست عادت کند. می‌خواست بوی لجن، بوی معیار نشود! جهان را پر از بوی سیب می‌خواست با آنکه می‌دانست گلویش را با کاردی کُند، می‌بُرند!   صلی الله علیک یا اباعبدالله صلی الله علی المنحور فی‌الوری برگرفته از پادکست نیوفولدر، یس حجازی ┅⊰༻🔳༺⊱┅ 🔗 ╔═.▪️🔳༺.══╗ @mangenechi ╚══.🔳▪️༺.═╝