eitaa logo
بسم الله القاصم الجبارین
3.1هزار دنبال‌کننده
121.3هزار عکس
124.1هزار ویدیو
208 فایل
﷽ ڪد خدا را بـرسانید زمـان مستِ علے اسٺ مالڪ افـتاد زمـین تیـغ ولـے دستِ علے اسٺ #انتقام_سخت ✌️🏻 #شهادتت_مبارک_سردار_دلها 💔
مشاهده در ایتا
دانلود
🌴قبل رفتن می‌گفت الان در شرایطی هستیم که بهترین موقعیت👌 گیرم آمده و اگر اجازه ندهی بروم🚷 بهترین فرصت را از من . من همیشه را خوشحال و خندان می‌دیدم ولی آن شب🌙 عارف از همیشه خوشحال‌تر بود. از شور و شعف می‌خواست کند🕊 🌴در آن عملیات مجروح💔 شد. تکفیری‌ها را هدف می‌گیرند و خدا خواست آقاعارف را نگه دارد تا در آزادسازی هم شرکت کند و نابودی داعش👹 را ببیند. قلبش💘 را هدف می‌گیرند و گلوله به باتری🔋 بیسیم که یک تکه فولادی بود و در جیبش گذاشته بود می‌خورد و کمانه می‌کند. 🌴گلوله به سمت سینه‌اش می‌خورد و به قلبش نمی‌خورد❌ در آن عملیات چندتا از دوستان نزدیکش شدند. دوستانی که با هم می‌رفتند به فقرا سر می‌زدند. وقتی برگشت برای خیلی ناراحت بود. احساس می‌کرد از آنها 👤 است. هر هفته به خانواده‌ها و مزارشان🌷 سر می‌زد. 🌷 🌹🍃🌹🍃
+ دیگه سفارش نکنم ها! - از بر شدم .. + باز بگو دلم آروم شه - سعی کنم نخورم + دیگه..؟ - اگه خوردم نشم.. + دیگه..؟ - اگه شدم گم نکنم + دست علی به همراهت.. ، به فدای دل مادراتون💔😭 🍃🌹🍃🌹
+ دیگه سفارش نکنم ها! - از بر شدم .. + باز بگو دلم آروم شه - سعی کنم نخورم + دیگه..؟ - اگه خوردم نشم.. + دیگه..؟ - اگه شدم گم نکنم + دست علی به همراهت.. ، به فدای دل مادراتون 💔😭 شادی روح شهداصلوات ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍽 یانگوم سرآشپز😅 🔰 فردای روز حمید را برای شام🍲 دعوت کرده بودیم، تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوها🥙 که زنگ خانه به صدا درآمد، می زدم که امروز هم مثل روزهای قبل خیلی زود به خانه ما بیاید🏘 🔰 از روزی که شده بودیم هر بار ناهار یا شام دعوت کرده بودیم، زودتر می آمد☺️ دوست داشت هم کاری بکند، این طور نبود که دقیقا وقت ناهار یا شام بیاید❌ 🔰 بعد از سلام و احوال پرسی با بقیه، همراه من به آمد و گفت: به به😋 ببین چه کرده سر آشپز! گفتم: نه بابا! زحمت کوکوهارو کشیده، من فقط می خوام سرخشون کنم🍳 🔰 روغن که حسابی داغ♨️ شد، شروع کردم به سرخ کردن ، حمید گفت: اگر کمکی از دست من بر میاد بگو، گفتم: مرغ🍗 پاک کردن بلدی⁉️ بابا چنتا گرفته، می خوام پاک کنم، کمی روی صندلی جابه جا شد و گفت: دوست دارم و کمک حالت باشم. 🔰خندیدم و گفتم: معلومه تو خونه ای که کدبانویی مثل من باشه و دختر عمه ها همه ی کارهارو انجام بدن👌 شما نباید هم از خونه داری سر رشته ای داشته باشین😄 گفت: این طورها هم نیست . 🔰 باز من پیش بقیه آقایون یه پا حساب میشم😎 وقت هایی که میرم سنبل آباد، آشپزی🍜 می کنم، برادرهام به شوخی بهم میگن 😅 📚 کتاب یادت باشد 🌷 زیباست اگر 💖 شهدا 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
🍽 یانگوم سرآشپز😅 🔰 فردای روز حمید را برای شام🍲 دعوت کرده بودیم، تازه شروع کرده بودم به سرخ کردن کوکوها🥙 که زنگ خانه به صدا درآمد، می زدم که امروز هم مثل روزهای قبل خیلی زود به خانه ما بیاید🏘 🔰 از روزی که شده بودیم هر بار ناهار یا شام دعوت کرده بودیم، زودتر می آمد☺️ دوست داشت هم کاری بکند، این طور نبود که دقیقا وقت ناهار یا شام بیاید❌ 🔰 بعد از سلام و احوال پرسی با بقیه، همراه من به آمد و گفت: به به😋 ببین چه کرده سر آشپز! گفتم: نه بابا! زحمت کوکوهارو کشیده، من فقط می خوام سرخشون کنم🍳 🔰 روغن که حسابی داغ♨️ شد، شروع کردم به سرخ کردن ، حمید گفت: اگر کمکی از دست من بر میاد بگو، گفتم: مرغ🍗 پاک کردن بلدی⁉️ بابا چنتا گرفته، می خوام پاک کنم، کمی روی صندلی جابه جا شد و گفت: دوست دارم و کمک حالت باشم. 🔰خندیدم و گفتم: معلومه تو خونه ای که کدبانویی مثل من باشه و دختر عمه ها همه ی کارهارو انجام بدن👌 شما نباید هم از خونه داری سر رشته ای داشته باشین😄 گفت: این طورها هم نیست . 🔰 باز من پیش بقیه آقایون یه پا حساب میشم😎 وقت هایی که میرم سنبل آباد، آشپزی🍜 می کنم، برادرهام به شوخی بهم میگن 😅 📚 کتاب یادت باشد 🌷 زیباست اگر 💖 شهدا 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin
﷽ 🌸 بِسمِ رَبِّ الشُهَدا و الصِدّیقین 🌸 ی دختر شهید بلباسی به : 👇 ❣ امروز می‌خواهم از کسی صحبت کنم که با من است چند روزی است که عده‌ای به من می‌گویند که من مرده است، ولی من مثل همه شماها پدر دارم، با او حرف می‌زنم، نگاهش می‌کنم، با او بیرون می‌روم و یا مثل همه شما با او می‌کنم. ❣ البته من یک فرق با شما دارم و آن این است که چند روزی است پدر من، عکسی است بر روی اتاق‌مان... الان هم که من با شما صحبت می‌کنم، بابای در کنارم ایستاده و بر روی سرم دست می‌کشد تا احساس تنهایی نکنم؛ بابای همیشه دلش می‌خواست که شهید شود،" مبارک باباجون". ❣ راستی! باباجون، سلام همه ما را به پدرجون هدایت برسون و بهش بگو "‌بابا چشمت دیگه تنها نیستی" باباجون! همه می‌دانند مفقودالجسد شده‌ای، اما صبور و قهرمانم تو گوشم همش می‌گه "‌یوسف گم گشته باز آید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی غم مخور" و امیدوارم که تو برگردی و کلبه ما را پر نور کنی. بابای خوبم! سلام من، ، حسن، مهدی و عزیزم را به (س) و دردانه سه ساله امام حسین‌(ع) برسان و برای ما دعا کن. ❣ ما منتظرت هستیم تا تو مثل برگردی... دختر کوچکت " " 👇 ●➼‌┅═❧═┅┅───┄ بسم الله القاصم الجبارین https://eitaa.com/Besmelahelghasemelgabarin