❌ پروژه #نفوذ بنام اهلبیت‼️
🅾 #جمعیت امامعلی
🅾 #شارمینمیمندینژاد کیست❓
#قسمتاول
♻️ملت ایران که در روزهای اوج نهضت اسلامی علیه مطالب موهن محمدحسین میمندینژاد در نشریه «رنگین کمان» تظاهرات کردند و کار را به توقیف نشریهاش و پناه بردن او به دفتر ارتشبد فردوست در ساواک کشاندند، شاید فکرش را هم نمیکردند روزی فرزند محمدحسین میمندینژاد برایشان جمعیت خیریه راه بیندازد و از خدا و پیغمبر و انسانیت بگوید❗️
⛔️محمدحسین میمندینژاد ۱۶ ساله بود که از کرمان به تهران آمد و تحت حمایت خاص یکی از نمایندگان مجلس شورای ملی دوره ششم به ادامه تحصیل در تهران پرداخت
🔻 پدرش فرجالله میمندینژاد یکی از پیشکاران سردار نصرت(رئیس قشون کرمان و بلوچستان) بود کهبه انگلستان وابستگی داشت
🛑 ميمندينژاد به نشر افكار ضددین و التقاطي خود در نشريه رنگينكمان میپرداخت و آشكارا ضمن توهین به مقدسات و ائمه معصومین(ع) وقایع تاریخی و مذهبی شیعیان نظیر واقعه غدير را زیر سؤال میبرد❗️
📛او دعای ندبه را مهملات میخواند و وجود امام زمان(عج) را انکار میکرد
⭕️این ویژگی میمندینژاد و نشریه تحت مدیریتش آنقدر خشم تودههاي مردمي را برانگيخت كه حتي ساواک هم علیرغم ارتباطات گسترده با میمندینژاد نتوانست مقاومت كند و مجله رنگين را توقیف کرد
❌شارمین، پسر همان پدر و پدربزرگ است با همان انحرافات!
او ترویج افکار منحرفش را در قالب کلاسهایی با عنوان «رهیافت به درون» باحمایت یکی از دانشگاههای دولتی شروع کرد❗️
ادامه در پست بعدی کانال👇
#نفوذ
#انجیاو
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahim
🅾 کرامات حضرت رقیه سلام الله علیها
#قسمتاول
❇️ مرحوم آیت الله حاج میرزا هاشم خراسانی (متوفای سال ۱۳۵۲ هجری قمری ) در کتاب منتخب التواریخ می نویسد:
عالم جلیل ، شیخ محمد علی شامی که از جمله علما و محصّلین نجف اشرف است به حقیر فرمود:
❇️ جد مادری من ، جناب آقای سیّد ابراهیم دمشقی ، که نسبتش به سید مرتضی علم الهدی منتهی میشود و سن شریفش از نود افزون بوده و بسیار شریف و محترم بودند، سه دختر داشتند؛ ولی فرزند پسری نداشتند.
♦️شبی دختر بزرگوار ایشان؛ حضرت رقیه بنت الحسین علیهاالسلام را در خواب دید که به او فرمود به پدرت بگو به والی شام بگوید میان قبر و لحد مرا آب فرا گرفته و بدن من در آزار و اذیت است. بیاید و قبر و لحد مرا تعمیر کند.
♦️دختر قضیه را به پدر گفت: اما سیّد ابراهیم از ترس اهل تسنن به خواب او ترتیب اثر نداد!
شب دوم، دختر دومی و شب سومی دختر سومی خواب میبیند. بعد از عرضه خواب سید ترتیب اثر نداد!
تا شب چهارم فرا رسید در آن شب شخص سید خواب می بیند که حضرت رقیه علیها السلام به طریق عتاب فرمودند چرا والی را خبر نکردی؟
♦️صبح آن روز سید نزد والی شام رفت و خواب خود را برای او نقل کرد.
والی شام دستور داد علما و صلحای شام از سنی و شیعه بروند و غسل کنند و لباس نظیف بر تن کنند، آنگاه به دست هر کس قفل درب حرم مقدس باز شد ، همان کس برود و قبر مقدس را نبش کند و جسد مطهرش را بیرون بیاورد تا قبر مطهر را تعمیر کنند ...
♦️بعد از انجام مقدمات دیدند تنها قفل به دست مرحوم سید ابراهیم باز شد.
وقتی نبش قبر صورت گرفت مشاهده شد که لحد حضرت رقیه علیهاالسلام را آب فرا گرفته و بدن نازنین مخدّره میان لحد قرار دارد و کفن آن مخدّره مکرّمه #صحیح و #سالم می باشد لکن آب زیادی میان لحد جمع شده است.
♦️سید ابراهیم دمشقی بدن شریف آن حضرت را از لحد بیرون آورد و بر روی زانوی خود تا سه روز نگه داشته به جز برای نمازهای واجب که آن مخدره را بالای شی نظیفی میگذاشت و نماز میگذارد
تمام این سه روز به جز گریه خواب و خوراکی نداشت و بعداز تعمیر قبر ، آن حضرت را در میان لحد گذاشت
پس از این واقعه بود که سید دعا کرد و خداوند پسری به نام سید مصطفی به او مرحمت فرمود
والی شام ماجرا را مفصلاً برای سلطان عبدالحمید عثمانی نوشت. او هم تولیت زینبیّه و مرقد شریف حضرت رقیه و امّ کلثوم و سکینه را به سیّد ابراهیم تولیت سپرد.
🖇این قضیه حدود سنه ۱۲۸۰ اتفاق افتاده است
#دستهایکوچک
🖇قسمت دوم در کانال
🌹 گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
🅾کراماتی از #امام_جواد علیه السلام
#قسمتاول
♦️اباصلت میگوید: پس از دفن حضرت رضا (علیه السلام)، به دستور ماُمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بیخوابی شب به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به حضرت محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) متوسل شوم و از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی انجام دهد
♦️هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر امام جواد (علیه السلام) نجات بخش گرفتاران عالم، وارد زندان شد و فرمود:
ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شدهای؟
عرض کردم به خدا سوگند سخت بی تابم!
فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد، و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد!
♦️سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره میکردند، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم!
سپس حضرت فرمود: برو در امان خدا که هرگز نه دست مامون به تو میرسد و نه دست تو به مامون
♦️اباصلت میگوید: همانگونه که حضرت فرمود: تا حال مامون را ندیده ام
عیون اخبار الرضا (ع)، ج. ۲، ص ۶۷۸
🌹میلاد مسعود حضرت ابن الرضا جوادالأئمه امام محمدتقی علیه السلام مبارکباد
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm
هدایت شده از 🌹گاھ نوشٺھاے يڪ طلبھـ ـ ـ
🅾کراماتی از #امام_جواد علیه السلام
#قسمتاول
♦️اباصلت میگوید: پس از دفن حضرت رضا (علیه السلام)، به دستور ماُمون یک سال زندانی شدم. پس از یک سال از تنگی زندان و بیخوابی شب به ستوه آمدم، دعا کردم و برای رهایی از زندان به حضرت محمد و آل محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) متوسل شوم و از خداوند خواستم به برکت ایشان در کار من گشایشی انجام دهد
♦️هنوز دعایم به آخر نرسیده بود که حضرت ابی جعفر امام جواد (علیه السلام) نجات بخش گرفتاران عالم، وارد زندان شد و فرمود:
ای اباصلت از تنگنای زندان بی تاب شدهای؟
عرض کردم به خدا سوگند سخت بی تابم!
فرمود: برخیز، دستی به زنجیرها زد، و غل و زنجیرها از دست و پای من بر زمین افتاد!
♦️سپس دست مرا گرفت و از کنار نگهبانان زندان عبور داد. نگهبانان در حالی که مرا نظاره میکردند، توان سخن گفتن با مرا نداشتند و از زندان خارج شدم!
سپس حضرت فرمود: برو در امان خدا که هرگز نه دست مامون به تو میرسد و نه دست تو به مامون
♦️اباصلت میگوید: همانگونه که حضرت فرمود: تا حال مامون را ندیده ام
عیون اخبار الرضا (ع)، ج. ۲، ص ۶۷۸
🌹میلاد مسعود حضرت ابن الرضا جوادالأئمه امام محمدتقی علیه السلام مبارکباد
🌹گاھ نوشٺ هاے یڪ طلبھـ ـ
🍀 @besmellaherrahmanerrahimm