❇️ مشکل کارمان کجاست⁉️
💢على بن خالد گوید: محمد که زیدى مذهب بود، گفت:
من در سامرا بودم که با خبر شدم مردى در اینجا زندانى است که او را کت بسته از طرف شام آورده اند و می گویند ادعاء نبوت کرده است.
💬على بن خالد گوید: من پشت در زندان رفتم و با دربانان و پاسبانان مهربانى کردم، تا توانستم خود را به آن زندانی برسانم، او را مردى فهمیده دیدم،
به او گفتم: اى مرد! داستان تو چیست؟گفت: من مردى بودم که در شام جائى که نامش موضع رأس الحسین است عبادت می کردم،
در آن میان که مشغول عبادت بودم شخصى نزد من آمد و گفت: برخیز برویم، من همراه او شدم، ناگاه خود را در مسجد کوفه دیدم❗️به من گفت: این مسجد را می شناسى؟ گفتم: آرى مسجد کوفه است، پس او نماز گزارد و من هم با او نماز گزاردم در آن هنگام که همراه او بودم، ناگاه دیدم در مسجد پیغمبر صلى الله علیه وآله در مدینه می باشم❗️ او به پیغمبر صلى الله علیه وآله سلام داد، من هم سلام دادم و نماز گزارد، من هم بااو نماز گزاردم و بر پیغمبر صلى الله علیه وآله صلوات فرستاد، باز در همان اثناء که همراه او بودم، خود را در مکه دیدم❗️او پیوسته مناسکش را انجام میداد و من هم همراه او انجام مناسک می کردم که ناگاه خود را در جائى که عبادت خدا می کردم در شام دیدم❗️
چون سال آینده شد، باز بیامد و مانند سال گذشته با من رفتار کرد، در آنجا چون از مناسک فارغ شدیم و مرا بشام باز گردانید و خواست از من جدا شود، به او گفتم: تقاضا می کنم بحق کسى که تو را بر آنچه من دیدم توانا ساخته که به من بگوئى تو کیستى! فرمود؟ من «محمد بن على بن موسایم»، این خبر شهرت یافت تا بگوش محمد بن عبدالملک زیّات (وزیر معتصم که پدرش روغن زیتون فروش بوده) رسید، او نزد من فرستاد و مرا گرفت و در زنجیر کرد و بعراق فرستاد.😔
من به او گفتم: گزارش داستان خود را به محمد بن عبدالملک برسان، او هم چنان کرد و هر چه واقع شده بود در گزارش خود نوشت، محمد در پاسخ او نوشت: بهمان کسى که تو را در یکشب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه و از مکه بشام برد، بگو از زندانت خارج کند❗️
🖇على بن خالد گوید: داستان او مرا اندوهگین کرد و بحالش رقت کردم و دلداریش دادم و امر به صبرش نمودم
👈 سپس صبح زود نزدش رفتم، دیدم سربازان و سرپاسبان و زندانبان و خلق اللّه انجمن کرده اند، گفتم چه خبر است؟ گفتند: مردى که ادعاء نبوت کرده بود و او را از شام آورده بودند، دیشب در زندان گم شده، معلوم نیست به زمین فرو رفته یا پرنده اى او را ربوده است‼️
📝 رفقا، ما ولایت انسانهای پاکی را داریم که اگر تقوا داشته باشیم، اینگونه مراقب حال ما هستند، این مرد شامی که در روایت آمد یک زیدی مذهب بوده است، یعنی فقط۴ امام را قبول داشته که امام جواد «ع» اینگونه اورا از زندان آزاد میفرمایند،
🚨حال چرا ما که ادعا داریم محب این خاندانیم و شیعه ۱۲ امامی، چنین مورد حمایتهای معنوی حضرات معصومین علیهمالسلام قرار نمیگیریم و زیارت ایشان نصیبمان نمیگردد❓
💠امام زمان علیه السلام میفرمایند:
وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ
💠اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر عهده دارند؛ همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مى گشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز «آن چه از کردار آنان به ما مى رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم» (یعنی گناهان ایشان و حتی شاید مکروهات اعمال ما 😔)
احتجاج، ج۲، ص۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۷، ح۸
📝 آنچه ما را از توفیق دیدار و بهره مندی از فیض حضور و کرامتهای اهلبیت عصمت محروم میکند، #گناهان و #معاصی ماست.
🅾یادمان نرود: ایمان زمانی موثر است که با عمل صالح همراه باشد، «الذین آمنوا و عملوا الصالحات». اما ما با گناهان در حال نابود کردن ایمانمان هستیم، این روند تخریبی که در پیش گرفته ایم، سرانجام ما را مقابل اماممان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار خواهد داد، که در کربلا چنین شد‼️
✅اگر شعارمان اینست که «اهل کوفه نیستیم» باید سعی کنیم بیشتر مراقب ایمانمان باشیم. و طبق روایات وظیفه داریم که ایمانمان را تا قبل ظهور مولایمان کامل کنیم، که پس از ظهور وقتی برای آن نخواهیم داشت ...‼️
🌹🌸میلاد حضرت جوادالائمه ابن الرضا،امام هادی علیهالسلام مبارک🌺🌷
🍀 گاه نوشت های یک طلبه
🥀 @besmellaherrahmanerrahimm
هدایت شده از 🌹گاھ نوشٺھاے يڪ طلبھـ ـ ـ
❇️ مشکل کارمان کجاست⁉️
💢على بن خالد گوید: محمد که زیدى مذهب بود، گفت:
من در سامرا بودم که با خبر شدم مردى در اینجا زندانى است که او را کت بسته از طرف شام آورده اند و می گویند ادعاء نبوت کرده است.
💬على بن خالد گوید: من پشت در زندان رفتم و با دربانان و پاسبانان مهربانى کردم، تا توانستم خود را به آن زندانی برسانم، او را مردى فهمیده دیدم،
به او گفتم: اى مرد! داستان تو چیست؟گفت: من مردى بودم که در شام جائى که نامش موضع رأس الحسین است عبادت می کردم،
در آن میان که مشغول عبادت بودم شخصى نزد من آمد و گفت: برخیز برویم، من همراه او شدم، ناگاه خود را در مسجد کوفه دیدم❗️به من گفت: این مسجد را می شناسى؟ گفتم: آرى مسجد کوفه است، پس او نماز گزارد و من هم با او نماز گزاردم در آن هنگام که همراه او بودم، ناگاه دیدم در مسجد پیغمبر صلى الله علیه وآله در مدینه می باشم❗️ او به پیغمبر صلى الله علیه وآله سلام داد، من هم سلام دادم و نماز گزارد، من هم بااو نماز گزاردم و بر پیغمبر صلى الله علیه وآله صلوات فرستاد، باز در همان اثناء که همراه او بودم، خود را در مکه دیدم❗️او پیوسته مناسکش را انجام میداد و من هم همراه او انجام مناسک می کردم که ناگاه خود را در جائى که عبادت خدا می کردم در شام دیدم❗️
چون سال آینده شد، باز بیامد و مانند سال گذشته با من رفتار کرد، در آنجا چون از مناسک فارغ شدیم و مرا بشام باز گردانید و خواست از من جدا شود، به او گفتم: تقاضا می کنم بحق کسى که تو را بر آنچه من دیدم توانا ساخته که به من بگوئى تو کیستى! فرمود؟ من «محمد بن على بن موسایم»، این خبر شهرت یافت تا بگوش محمد بن عبدالملک زیّات (وزیر معتصم که پدرش روغن زیتون فروش بوده) رسید، او نزد من فرستاد و مرا گرفت و در زنجیر کرد و بعراق فرستاد.😔
من به او گفتم: گزارش داستان خود را به محمد بن عبدالملک برسان، او هم چنان کرد و هر چه واقع شده بود در گزارش خود نوشت، محمد در پاسخ او نوشت: بهمان کسى که تو را در یکشب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه و از مکه بشام برد، بگو از زندانت خارج کند❗️
🖇على بن خالد گوید: داستان او مرا اندوهگین کرد و بحالش رقت کردم و دلداریش دادم و امر به صبرش نمودم
👈 سپس صبح زود نزدش رفتم، دیدم سربازان و سرپاسبان و زندانبان و خلق اللّه انجمن کرده اند، گفتم چه خبر است؟ گفتند: مردى که ادعاء نبوت کرده بود و او را از شام آورده بودند، دیشب در زندان گم شده، معلوم نیست به زمین فرو رفته یا پرنده اى او را ربوده است‼️
📝 رفقا، ما ولایت انسانهای پاکی را داریم که اگر تقوا داشته باشیم، اینگونه مراقب حال ما هستند، این مرد شامی که در روایت آمد یک زیدی مذهب بوده است، یعنی فقط۴ امام را قبول داشته که امام جواد «ع» اینگونه اورا از زندان آزاد میفرمایند،
🚨حال چرا ما که ادعا داریم محب این خاندانیم و شیعه ۱۲ امامی، چنین مورد حمایتهای معنوی حضرات معصومین علیهمالسلام قرار نمیگیریم و زیارت ایشان نصیبمان نمیگردد❓
💠امام زمان علیه السلام میفرمایند:
وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ
💠اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر عهده دارند؛ همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مى گشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز «آن چه از کردار آنان به ما مى رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم» (یعنی گناهان ایشان و حتی شاید مکروهات اعمال ما 😔)
احتجاج، ج۲، ص۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۷، ح۸
📝 آنچه ما را از توفیق دیدار و بهره مندی از فیض حضور و کرامتهای اهلبیت عصمت محروم میکند، #گناهان و #معاصی ماست.
🅾یادمان نرود: ایمان زمانی موثر است که با عمل صالح همراه باشد، «الذین آمنوا و عملوا الصالحات». اما ما با گناهان در حال نابود کردن ایمانمان هستیم، این روند تخریبی که در پیش گرفته ایم، سرانجام ما را مقابل اماممان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار خواهد داد، که در کربلا چنین شد‼️
✅اگر شعارمان اینست که «اهل کوفه نیستیم» باید سعی کنیم بیشتر مراقب ایمانمان باشیم. و طبق روایات وظیفه داریم که ایمانمان را تا قبل ظهور مولایمان کامل کنیم، که پس از ظهور وقتی برای آن نخواهیم داشت ...‼️
🌹🌸میلاد حضرت جوادالائمه ابن الرضا،امام هادی علیهالسلام مبارک🌺🌷
🍀 گاه نوشت های یک طلبه
🥀 @besmellaherrahmanerrahimm
هدایت شده از 🌹گاھ نوشٺھاے يڪ طلبھـ ـ ـ
❇️ مشکل کارمان کجاست⁉️
💢على بن خالد گوید: محمد که زیدى مذهب بود، گفت:
من در سامرا بودم که با خبر شدم مردى در اینجا زندانى است که او را کت بسته از طرف شام آورده اند و می گویند ادعاء نبوت کرده است.
💬على بن خالد گوید: من پشت در زندان رفتم و با دربانان و پاسبانان مهربانى کردم، تا توانستم خود را به آن زندانی برسانم، او را مردى فهمیده دیدم،
به او گفتم: اى مرد! داستان تو چیست؟گفت: من مردى بودم که در شام جائى که نامش موضع رأس الحسین است عبادت می کردم،
در آن میان که مشغول عبادت بودم شخصى نزد من آمد و گفت: برخیز برویم، من همراه او شدم، ناگاه خود را در مسجد کوفه دیدم❗️به من گفت: این مسجد را می شناسى؟ گفتم: آرى مسجد کوفه است، پس او نماز گزارد و من هم با او نماز گزاردم در آن هنگام که همراه او بودم، ناگاه دیدم در مسجد پیغمبر صلى الله علیه وآله در مدینه می باشم❗️ او به پیغمبر صلى الله علیه وآله سلام داد، من هم سلام دادم و نماز گزارد، من هم بااو نماز گزاردم و بر پیغمبر صلى الله علیه وآله صلوات فرستاد، باز در همان اثناء که همراه او بودم، خود را در مکه دیدم❗️او پیوسته مناسکش را انجام میداد و من هم همراه او انجام مناسک می کردم که ناگاه خود را در جائى که عبادت خدا می کردم در شام دیدم❗️
چون سال آینده شد، باز بیامد و مانند سال گذشته با من رفتار کرد، در آنجا چون از مناسک فارغ شدیم و مرا بشام باز گردانید و خواست از من جدا شود، به او گفتم: تقاضا می کنم بحق کسى که تو را بر آنچه من دیدم توانا ساخته که به من بگوئى تو کیستى! فرمود؟ من «محمد بن على بن موسایم»، این خبر شهرت یافت تا بگوش محمد بن عبدالملک زیّات (وزیر معتصم که پدرش روغن زیتون فروش بوده) رسید، او نزد من فرستاد و مرا گرفت و در زنجیر کرد و بعراق فرستاد.😔
من به او گفتم: گزارش داستان خود را به محمد بن عبدالملک برسان، او هم چنان کرد و هر چه واقع شده بود در گزارش خود نوشت، محمد در پاسخ او نوشت: بهمان کسى که تو را در یکشب از شام به کوفه و از کوفه به مدینه و از مدینه به مکه و از مکه بشام برد، بگو از زندانت خارج کند❗️
🖇على بن خالد گوید: داستان او مرا اندوهگین کرد و بحالش رقت کردم و دلداریش دادم و امر به صبرش نمودم
👈 سپس صبح زود نزدش رفتم، دیدم سربازان و سرپاسبان و زندانبان و خلق اللّه انجمن کرده اند، گفتم چه خبر است؟ گفتند: مردى که ادعاء نبوت کرده بود و او را از شام آورده بودند، دیشب در زندان گم شده، معلوم نیست به زمین فرو رفته یا پرنده اى او را ربوده است‼️
📝 رفقا، ما ولایت انسانهای پاکی را داریم که اگر تقوا داشته باشیم، اینگونه مراقب حال ما هستند، این مرد شامی که در روایت آمد یک زیدی مذهب بوده است، یعنی فقط۴ امام را قبول داشته که امام جواد «ع» اینگونه اورا از زندان آزاد میفرمایند،
🚨حال چرا ما که ادعا داریم محب این خاندانیم و شیعه ۱۲ امامی، چنین مورد حمایتهای معنوی حضرات معصومین علیهمالسلام قرار نمیگیریم و زیارت ایشان نصیبمان نمیگردد❓
💠امام زمان علیه السلام میفرمایند:
وَلَوْ أَنَّ أشْیاعَنا ـ وَفَّقَهُمُ اللّهُ لِطاعَتِهِ ـ عَلَى اجْتِماع مِنَ الْقُلُوبِ فِی الْوَفاءِ بِالْعَهْدِ عَلَیْهِمْ لَما تَأَخَّرَ عَنْهُمُ الْیُمْنَ بِلِقائِنا، وَلَتَعَجَّلَتْ لَهُمُ السَّعادَةُ بِمُشاهَدَتِنا عَلى حَقِّ الْمَعْرِفَةِ وَصِدْقِها مِنْهُمْ بِنا، فَما یَحْبِسُنا عَنْهُمْ إِلاّ ما یَتَّصِلُ بِنا مِمّا نَکْرَهُهُ وَلا نُؤْثِرُهُ مِنْهُمْ
💠اگر شیعیان ما ـ که خداوند توفیق طاعتشان دهد ـ در راه ایفاى پیمانى که بر عهده دارند؛ همدل مى شدند، میمنت ملاقات ما از ایشان به تأخیر نمى افتاد، و سعادت دیدار ما زودتر نصیب آنان مى گشت، دیدارى بر مبناى شناختى راستین و صداقتى از آنان نسبت به ما؛ علّت مخفى شدن ما از آنان چیزى نیست جز «آن چه از کردار آنان به ما مى رسد و ما توقع انجام این کارها را از آنان نداریم» (یعنی گناهان ایشان و حتی شاید مکروهات اعمال ما 😔)
احتجاج، ج۲، ص۳۱۵؛ بحارالأنوار، ج۵۳، ص۱۷۷، ح۸
📝 آنچه ما را از توفیق دیدار و بهره مندی از فیض حضور و کرامتهای اهلبیت عصمت محروم میکند، #گناهان و #معاصی ماست.
🅾یادمان نرود: ایمان زمانی موثر است که با عمل صالح همراه باشد، «الذین آمنوا و عملوا الصالحات». اما ما با گناهان در حال نابود کردن ایمانمان هستیم، این روند تخریبی که در پیش گرفته ایم، سرانجام ما را مقابل اماممان عجل الله تعالی فرجه الشریف قرار خواهد داد، که در کربلا چنین شد‼️
✅اگر شعارمان اینست که «اهل کوفه نیستیم» باید سعی کنیم بیشتر مراقب ایمانمان باشیم. و طبق روایات وظیفه داریم که ایمانمان را تا قبل ظهور مولایمان کامل کنیم، که پس از ظهور وقتی برای آن نخواهیم داشت ...‼️
🌹🌸میلاد حضرت جوادالائمه ابن الرضا،امام هادی علیهالسلام مبارک🌺🌷
🍀 گاه نوشت های یک طلبه
🥀 @besmellaherrahmanerrahimm