eitaa logo
بسوی خدا
2هزار دنبال‌کننده
4هزار عکس
3.4هزار ویدیو
49 فایل
دراین کانال میتوانید ازبیانات متفکران و شخصیتهای طراز اول انقلاب اسلامی,حضرت امام"ره" مقام معظم رهبری ؛استاد شهیدمطهری،شهید بهشتی علامه جوادی آملی،آیت الله مصباح یزدی آیت الله بهجت و دیگر علما بهره مند شدید ارتباط با مدیر @samenolhojajjj
مشاهده در ایتا
دانلود
فرهنگ جبهه 🔺🔸🔹 ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
ناگهان سوت خمپاره آمد و با صدای مهیبی منفجر شد .گرد و خاک همه جا را تیره کرد. بهنام چشم چرخاند و دید که مصیب ترکش خورده و خون از محل جراحت بیرون می ریزد. با عجله بلوزش را تکه تکه کرد و زخم های مصیب را پانسمان کرد .و فریاد میزد باید برسانیمش مسج جامع. بهنام خم شد تا مصیب را روی کول او سوار کنند .گفت خودم میبرمش. مصیب سنگین بود و جثه ریز و استخوانی بهنام طاقت تحمل مصیب را نداشت. در پناه یک دیوار او را زمین گذاشت و گفت الان برمیگردم. خانه های خالی را جستجو کرد و یک فرغون که چرخش لاستیک نداشت پیدا کرد. به زحمت مصیب را روی فرغون گذاشت.مصیب سرش را بلند کرد و به زحمت لبخند زد و پرسید بهنام این آمبولانس را از کجا آوردی ؟بهنام که از زور و تقلا خیس عرق شده بود، با خنده جواب داد: مگر یادت رفته وقتی تو مسابقات کشتی اول شدم این جایزه را دادند... مصیب خندید پس چرا فقط یک چرخ دارد؟ عراقی‌ها گشنه بودن سه تا چرخ دیگرش را کوفت کردند.. چرخ فلزی فرغون با صدای بلند قیژ قیژ می کرد . مصیب با درد خندید حتما این هم آژیرش است! بهنام گفت فقط قول بده وقتی خوب شدی کرایه مرا بدهی.. به مسجد جامع رسیدند بهنام به مصیب نگاه کرد . لبخند بر لب چشمانش باز مانده بود. فرغون از دست بهنام افتاد .با ناباوری جلو رفت با چشمان رو به آسمان شهید شده بود .بغض بهنام ترکید... برگرفته از کتاب داستان بهنام 🔺🔸🔹 ⇝ پرسمان اعتقادی https://eitaa.com/joinchat/3397320738C0c4c71fad0 🔺فقط به اشتراک بذارید👌 ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐ ࿐🌸❒○🌼○❒🌸࿐
🔹⚜ هیچ‌وَقت فکر نڪُن که امام زَمان(عج) کِنارت نیست. هَمه‌ی حرفا و شِکایت‌ها رو به امام زَمان بِگو و این رو بِدون که تا حَرکت نڪُنی بَرکتی نِمیاد سَمتت. 🔹 شهید علی‌اصغر شیردل
🔹🍃 امروز سالگرد عروج شهید بزرگوار است. چند جمله از وصیتنامهٔ این بزرگمرد را با هم بخوانیم👇 ✅ بندهٔ حقیر، حسین همدانی، شاگرد تنبل دفاع مقدس اعتراف می‎کنم که وظایف خودم را به خوبی انجام ندادم و بعضی موقع‎ها این نفس سرکش سراغ من می‎آمد و مرا گول می‎زد. وسوسه می‎شدم؛ نق می‎زدم؛ در درونم اعتراض ایجاد می‌شد؛ اما خدا مرا کمک می‌کرد، متوجه می‌شدم؛ پشیمان می‌شدم؛ توبه می‌کردم و از خدا طلب عفو و بخشش می‌کردم و مرا می‌پذیرفت و این اواخر هم خیلی دلم هوای رفتن کرده بود. خدا کند که در موقع جان دادن راضی باشد خدای مهربان؛‌ خودم به رحمت او امیدوار هستم نه به عملکرد خودم. 🔹🍃 این نگاه و دیدگاه را مقایسه کنید با رفتار برخی‌ها که تنبل‌ترین هستند ولی خود را زرنگ تلقی می‌کنند؛ دائماً دنبال حق و حقوق خود و همیشه از نظام طلبکار هستند! این سردار بزرگ که تمام عمر پربرکت خود را به تلاش و تکاپو و خدمت به مردم و وطن گذرانده، شاگرد مکتب خمینی کبیر (ره) است که دنیا را این‌گونه می‌بیند. عاش سعیداً و ماتَ سعیداً.
🔹🍂 همیشه‌ به‌ مادرش‌‌ می‌گفت: دعا‌ کن‌ مؤثر‌ باشم؛ شهید شدن‌ یا‌ نشدن‌ زیاد‌ مهم‌ نیست. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏━━ °•🖌•°━━┓ @besooyekhodaa ┗━━ °•🖌•°━━┛
🪴 خــودسازی‌به‌سبک‌شهیدهمت ◽️می‌گفت: بعد از وقتی سرتون رو به می‌ذارید و بدنتون آروم می‌شه، اونجا با خودتون خلوت کنید. ◽️چون بهترین وقت همون موقع‌ست که چیزی حواستون رو پرت نمی‌کنه. یه مرور داشته باشید روی همه‌ی کارهایی که از صبح تا شب کردید. ببینید کارهاتون برای رضای خدا بوده یا نه. 🍓 ‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌┏━━ °•🖌•°━━┓ @besooyekhodaa ┗━━ °•🖌•°━━┛