eitaa logo
#به سوی نور(۷)
70 دنبال‌کننده
3.6هزار عکس
1.8هزار ویدیو
104 فایل
› اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و مسائلِ روز🍃 ‌ •ارتباط با ادمین : @ZAHRASH93
مشاهده در ایتا
دانلود
💞 _چہ فرقے میکن خاکے بریزم تو سرم.الاݧ وضعیت ایـݧ پسر فرق میکنہ زݧ داره ،اول زندگیشہ. _مادر مـݧ اولا کہ کے گفتہ قراره بلایے سرش بیاد دوما هم،خودش راضے هم زنش جاے بدے هم کہ نمیخواد بره... خلاصہ یہ چیزے مـݧ میگفتم یہ چیزے زهرا باباهم همینطورے نشستہ بود و بہ یہ گوشہ خیره شده بود و حرف نمیزد _اما ماماݧ راضے نمیشد کہ نمیشد یہ هفتہ هم بابت ایـݧ موضوع با هیچکدومموݧ حرف نمیزد. هر چقدر اردلاݧ و بابا باهاش حرف میزدݧ کوتاه نمیومد آخر حرفاشونم بہ بد شدݧ حال ماماݧ ختم میشد. _اوݧ روزا اردلاݧ خیلے داغوݧ بود همش تو خودش بود زیاد حرف نمیزد همموݧ هم میدونستیم کہ بدوݧ رضایت ماماݧ نمیره. دوهفتہ گذشت ما هر کارے میتونستیم براے راضے کردݧ ماماݧ کردیم حتے علے هم با ماماݧ حرف زد. _یروز بعد از نماز صبح ماماݧ صداموݧ کرد کہ بریم پیشش. نمازش رو تازه تموم کرده بود و همونطور کہ رو سجاده نشستہ بود و تسبیحش دستش بود آهے کشیدو با بغض بہ اردلاݧ نگاه کرد و گفت: برو مادر خدا پشت و پناهت....و قطره اے اشک از چشماش روگونہ هاش افتاد همموݧ شوکہ شدیم. _اردلاݧ دست مامانو بوسید،بغلش کرد و زد زیر گریہ از گریہ اونها ماهم گریموݧ گرفتہ بود . همونطور کہ اشکام و پاک میکردم گفتم:خوب دیگہ بستہ فیلم هندیش نکنید. _اوݧ دوماه بہ سرعت گذشت و اردلاݧ دو هفتہ بعد از عروسیش رفت سوریہ هیج وقت اوݧ روزے کہ داشت میرفت و یادم نمیره ماماݧ محکم اردلاݧ و بغل کرده بود گریہ میکرد مـݧ هم دست کمے از ماماݧ نداشتم باورم نمیشد اردلاݧ داره میره. _میترسیدم براش اتفاقے بیوفتہ. اما زهرا خیلے قوے بود و با یہ لبخند همسرشو راهے کرد بہ قول خودش علاوه بر ایـݧ کہ همسر اردلاݧ بود همسفرش هم بود خیلے محکم و قوے بود وقتے ازش پرسیدم چطورے تونستے راضے بہ رفتـݧ اردلاݧ بشے،لبخندے زد و گفت همہ چیزم فداے حضرت زینب بابا اما یہ قطره اشک هم نریخت ،اما مـݧ میدونستم چہ خبره تو دلش علے هم اصلا حال خوبے نداشت. _اشک نمیریخت اما میفهمیدم حالش رو بہ جاے اینکہ اوݧ منو دلدارے بده مـݧ باید دلداریش میدادم.البتہ حال خرابش بخاطر خودش بود. روز خوبے نبود اما بالاخره تموم شد. _تازه بعد از رفتنش شروع شد غصہ ے ماماݧ هرروز یا درحال خوندݧ دعاے طول عمرو آیہ الکرسی براے اردلاݧ بود یا بے حوصلہ یہ گوشہ میشست و با کسے حرف نمیزد ولے وقتے اردلاݧ زنگ میزد چند روزے حالش خوب بود _دوهفتہ از رفتـݧ اردلاݧ میگذشت یکے دوروزے بود از علے خبر نداشتم.دانشگاه هم نمیومد نگرانش شدم و رفتم خونشو. وارد کوچشوݧ شدم ماشیـݧ جلوے در بود زنگ و زدم. _کیہ؟! منم فاطمہ باز کـݧ إ زݧ داداش تویے بیا تو ! پلہ هارو تند تند رفتم بالا وارد خونہ شدم و بلند گفتم سلااااااام سلام زنداداش خوش اومدے ازینوارا؟! اومدم یہ سرے بزنم بهتوݧ کسے خونہ نیست نیست. اومدے بہ ما سر بزنے یا آقاتون؟! _چہ فرقے میکنہ‌‌؟! فرقے نداره دیگه خندیدم و گفتم:حالا نوبت خودتم میشہ علے و خونست؟؟؟ آره بالا تو اتاقشہ از پلہ ها رفتم بالا و در زدم جواب نداد دوباره در زدم بازم جواب نداد نگراݧ شدم درو باز کردم _علے روتخت خوابیده بود اتاق تاریک تاریک بود پرده هارو کشیدم کنار نور افتاد روصورتش و چشمشو اذیت کرد دستشو گرفت جلوے چشمش و از جاش بلند شد سلام علیک السلام علے آقا ساعت خواب؟!!!!! دانشگاه چرا نمیاے؟گوشیتم کہ خاموشہ نمیگے نگراݧ میشم؟ ببخشید، همیـݧ فقط؟؟؟ببخشید!!!! _آهے کشید و کلافہ بہ موهاش دستے کشید نگراݧ شدم دستم و گذاشتم رو شونش چیشده علے چیزے نیست _چیزے نیست و حال روزت اینطوره چیشده دارم نگراݧ میشما هیچے اسماء رفیقم... رفیقت چے؟!!! رفیقم شهید شد... . @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
✋ السَّلامُ عَلَیکَ أیُّها الإمامُ الفَرِیدُ 🌹سلام بر تو ای یگانه دوران و ای همنشین ‌تنهایی! 🌹سلام بر تو و بر روزی که جهان با قدومت آباد خواهد شد. 📚 صحیفه مهدیه زیارت حضرت صاحب الامر در سرداب مقدس ص ۶۱۰ 🌷اللهم عجل لولیک الفرج🌷 💠 برای شادی دل امیر آفرینش و تعجیل در فرج موعود انبیاء واولیاء، حضرت مهدی عجل الله تعالی فرجه الشریف پنج صلوات مهدوی (عج) ....... 🌸 اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ و آلِ مُحَمَّدٍ و عَجِّلْ فَرَجَهُمْ 🌸 @besooyenour
دوست‌واقعی‌خداست...: 🌺"تیر" پس از رها شدن از کمان! ❤️"حرف" پس از گفتن! 🌺"موقعیت" پس از پایان یافتن! ❤️و "زمان" پس از گذشتن! 🌺پس مواظب تیری که می‌اندازیم ، حرفی که میزنیم ، موقعیتی که در اختیارمان است و زمانی که داریم باشیم ... ❤️آگاهانه زندگی کنیم ، متفکرانه حرف بزنیم و قدر لحظه‌ها را بدانیم .... @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😘 حقیقت این است که فرودگاهها، بوسه های بیشتری از سالن های عروسی به خود دیده اند 🙌 و دیوار بیمارستانها بیشتر از عبادتگاه ها دعا شنیده اند. 💠 هميشه اینگونه ایم، همه چیز را موکول میکنیم به زمانی که چیزی در حال از دست رفتن است. @besooyenour
✅چاقی و تقویت بدن⇩ 🔸خوردن گوشت(مخصوص گوشت کباب شده گوسفند) 🔸خوردن شیر(مخصوصا شیر گاو) 🔸خوردن گوشت گوسفند پخته شده در شیر گاو 🔸خوردن برگ چغندر 🔸خوردن انجیر 🔸خوردن خیار همراه خرما 🔸خوردن پیش غذا(مثل سوپ،نان وپنیر و سبزی) 🔸خوردن هرروز چند عدد خرما همراه آب 🔸خوردن سویق تا ۴۰ روز(مخصوصا سویق گندم آغشته شده به روغن زیتون) @besooyenour
🌹🍃آداب صدا زدن 👌 💢وقتی در مورد همسرتون صحبت میکنید از اسامی اشاره مثل این یا اون و همچنین کلمه هایی مثل ببین، الو و آهای استفاده نکنید. وقتی همسرتان شما را صدا می زند با علاقه بهش جواب بدید!مثلا به جای گفتن هااان؟ یا گفتن یک بله خالی به او بگوئید:بله عزیزم، جانم و... مطمئن باشید که در ازای احترام گذاشتن خودتان احترام میبینید. @besooyenour
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🔴برای بازگشت بویایی ویتامین A را امتحان کنید 🔹نتایج یک بررسی جدید نشان می‌دهد، قطره بینی ویتامین A می‌تواند به بیماران مبتلا به کووید کمک کند تا حس بویایی خود را بازیابند. 🔹از دست رفتن حس بویایی و چشایی در برخی افراد مبتلا به کرونا گزارش و تقریباً از اردیبهشت‌ماه به لیست علائم کرونا اضافه شد. میلیون‌ها نفر درگیر این مساله هستند. 🔹دانشمندان دانشگاه آنگلیای شرقی در آزمایشی به این نتیجه رسیده‌اند که استفاده از آن در بازیابی موثر است. @besooyenour
‏میگن حتی قهوه ام وقتی دلش میگیره چایی میخوره😂 @besooyenour
📚 _رفیقم شهید شده... مات و مبهوت بهش نگاه میکردم سرشو بین دو دستاش نگہ داشت و بلند بلند شروع کرد بہ گریہ کردن هق هق میزد دلم کباب شد تا حالا گریہ ے علے رو بہ این شدت ندیده بودم نهایتش دو قطره اشک بود مامان همیشہ میگفت: مردها هیچ وقت گریہ نمیکنن ، ولے اگر گریہ کـنن یعنے دیگہ چاره اے ندارند. _حالا مــرده من داشت گریہ میکرد یعنے راه دیگہ اے براش نمونده؟ ینے شکستہ؟! علے قوے تر از ایـݧ حرفهاست خوب بالاخره رفیقش شهید شده. اصلا کدوم رفیقش چرا چیزے بہ مـݧ نگفتہ بود تاحالا؟! گریہ هاش شدت گرفت دیگہ طاقت نیوردم،بغضم ترکید و اشکام جارے شد. _نا خودآگاه یاد اردلان افتادم ترس افتاد تو جونم اشکامو پاک کردم و سعے میکردم خودمو کنترل کنم اسماء قوے باش،خودتو کنترل کـن ، تو الان باید تکیہ گاه علے باشے نزار اشکاتو ببینہ. صداے گریہ هاے علے تا پاییـن رفتہ بود فاطمہ بانگرانے اومد بالا و سراسیمہ در اتاق و زد _داداش؟؟؟ زن داداش؟؟؟چیزے شده!؟ درو باز کردم و از اتاق رفتم بیرون بیا بریم پاییـن بهت میگم. . ادامــه.دارد.... @besooyenour