#داستان روزگار من (۱۵)
خب اعظم جون باید چیکار کنم که از این حال و هوا در بیام ؟؟!!😞😞😞😞
بسپرش به من خودم درستت میکنم 😉😉😏
خب ببخشید خیلی بهتون زحمت دادیم دیگه دیر وقته فردا دخترا شیفت صبح هستن بهتره زود بخوابن
😊😊😅😅
اعظم خانم- عه بازم که گفتین زحمت ،
این چه حرفیه مگه غریبه ایم ناسلامتی همسایه و دوست هستیم
مرجان خانم- درسته ممنون از لطفتون
فرزااااانه .... فرزاااانه ... دخترم بیا میخوایم بریم
از اتاق اومدیم بیرون سحر گفت عه خاله هنوز که زود یه خرده بشینین
تازه گرم گرفتیم باهم
نه عزیزم دیگه وقت گذشته شماهم فردا باید زود بیدار بشین
بازم تشکر میکنم اعظم خانم بابت شام و مهمونیه امشب خیلی خوش گذشت
فرزانه-اره خاله دستت درد نکنه
خواهش میکنم عزیز دلم ☺️☺️
رسیدیم خونمون
وااای مامان چقدر خوش گذشت
مامان فرزانه چه دست پختی داشت
البتههههه غذاهاش به خوشمزه گیه غذاهای مامان مرجان من که نیست ...
ای شیطون .
اره خداییش خیلی زحمت کشیده بود
همون جور که تو اتاقم داشتم لباسامو عوض میکردم بلند گفتم مامان.....
جانم......
میگم مامان بهتر نیست یه شبم ما دعوتشون کنیم
چراکه نه عزیزم ماهم دعوت میکنیم
حالا دیگه برو بخواب صبح نمیتونی بیدار بشی
چشم شب خیر مامان
شب بخیر گلم😘😘😘
بازم مثل همیشه آماده شدمو رفتم دنبال سحر تا بریم مدرسه
سحر تو راه بهم گفت : دیشب مامانم خوابیده بود من زنگ زدم به شاهین حرف زدیم
☎️☎️☎️☎️☎️
قرار شد که بعدازظهر بریم بیرون همدیگرو ببینیم ...
منم گفتم لابد تو هم گفتی اررررره...؟!
سحر - خب معلومه که قبول کردم
😈😈😈😈😈
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@besooyenour
🌿🌿🌿
🌿🌿
🌿
🤚سلام امام زمانم🌸
قرار روزهای بی قراری ام ❗️
کجایی آسمان ببینمت❓
من از جست و جوی زمین خسته ام ....
#یاایهاالعزیز♥
سلااااااااااااااام_رفقا جان✋
#صبحتون_بخیر😊
#روزتون_سرشارازشور_ونشاط_وتلاش_وموفقیت 💐
@besooyenour
#داستان روزگار من (۱۶)
یه خرده با حالت تندی گفتم خب تو نمیگی سحر چه جوری بریم به چه بهونه ای ؟؟!!!
سحر- چه جوری نداره که ما دیگه بزرگ شدیم قرار نیست که مثل بچه ها باز خواست بشیم
😒😒😒
اما سحر بازم باید بگیم که کجا میریم ...
این که کاری نداره ...
میگیم میریم کتابخونه یا کلاس اضافه
یا هزاران بهونه هست که میتونیم بگیم
ولی خیلی خوش میگذره فرزانه
فقط باید به خودمون برسیم
😍😍😍😍
فرزانه - من چی بپوشم آخه،
سحر میگم تو اماده شو بیا خونه ما تا بهم کمک کنی که چی بپوشم
باشه میام ...
رسیدیم مدرسه ، بخاطر هیجانی که برای قرار داشتیم ساعت مدرسه برامون زود میگذشت ⏲⏲⏲⏲⏲⏲⏲
تا چشم رو هم گذاشتیم زنگ آخر شد
کنار مدرسه ما یه خرازی بود به سحر گفتم بریم اونجا یه دستبند بخرم ...باشه بریم
وارد مغازه شدیم سلام دادیم
سحر گفت ببخشید مدلای دستبنداتونو میشه نشون بدین
خانم فروشنده جعبه دستبندارو
آورد ...
سحر کدومو انتخاب کنم همشون خوشگلن
به نظر من اون نگین سبزه هم رنگش به چشمات میخوره هم درخشندگیش زیر نور زیاده
فرزانه- اره به نظر این بهتره
راهیه خونه شدیم مامان تو اتاق مشغول اتو کردن لباسا بود
رفتمو کنار چارچوب در واییستادم ... مامان...
بله دخترم ....
مامان جون امروز قراره با سحر بریم کتابخونه...
کدوم کتابخونه ،کجاست؟؟؟
یه کتابخونه هست که نزدیک پارک ارغوانه ، همون پارکی که یه بار با خاله محبوبه اینا رفته بودیم ... اهااان اره یادم اوومد
حالا با چی میخواین برین ؟؟!
مامان هم تاکسی هست هم اتوبوس واحد
مامانم-اهووووم بهتره با اتوبوس واحد برین امنیتش بیشتره
باشه برین فقط مراقب خودت باش تا هوا روشنه زود برگردین نکشه به تاریکی ....
باشه مامان جونم 😍😍😍😍
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@besooyenour
🍃💕🍃🌿🍃💕🍃🌿🍃💕🍃
🤚#سلام_امام_زمانم🌸
🌞صبح است دلم هوای دلبر دارد
دیدارِ تو را، همیشه درسر دارد...
🌺یابن النجبا والاکرمین مهدی جان
زهرا به رهت دو دیده ی تر دارد...
🤲#اللهم_عجل_لولیک_الفرج🌸
🤚سلام
#صبح_زیبای_پاییزیتون_بخیروشادی
@besooyenour
تربیت فرزند
عواقب فریاد زدن بر سر کودک❗️
1. باعث نابودی اعتمادبه نفس کودک میشود.
2. روح کودک آسیب میبیند.
3. کودک دچار اضطراب میشود.
4. کودک از ترس موارد اشتباه را پنهان میکند و این زمینه دروغگویی را در فرزند شما در سالهای بعد فراهم میکند.
5. باعث کاهش عزت نفس کودک میشود.
6. باعث افزایش رفتار خشونت آمیز در کودک میشود.
@besooyenour
🔴 به دو چیز #اعتماد_نکن ...
💠 امام علی علیه السلام:🔻
🍃 لا يَنبَغي لِلعَبدِ أن يَثِقَ بِخَصلَتَينِ: العافِيَةِ و الغِنى، بَينا تَراهُ مُعافى إذ سَقِمَ، و بَينا تَراهُ غَنِيّا إذ افتَقَرَ .
🔹 بنده را سزاوار نیست كه به دو چيز اعتماد كند:
🔸 عافيت و توانگرى، زيرا در حالى كه او را سالم مى بينى، ناگهان بيمار مى شود و در حالى كه توانگرش مى بينى ناگهان به فقر دچار مى گردد.
📚 نهج البلاغة : الحكمة ٤٢٦.
@besooyenour
روز حسابدار رو به اونایی که وقتی از مطب دکتر میان بیرون حساب کتاب میکنن دکتره روزی چقدر درآمد داره هم تبریک میگم😁😂
@besooyenour
#دانستنیها
این بزرگوار مخترع یکی از خطرناکترین و مرگبارترین سلاحهای تاریخ بشر هستند!
هیرام ماکسیم، مخترع مسلسل خودکار در سال ۱۸۸۴ بود، مسلسل ماکسیم ۶۰۰ تیر در دقیقه شلیک میکرد. بعد از این اختراع تعداد کشتهها در جنگهای اون زمان به شدت بالا رفت!
نکته جالب درباره زندگی ماکسیم اینه که چون زمان زیادی رو صرف آزمایش اسلحه خودش کرد، دیگه کاملاً ناشنوا شده بود!
البته چند سال بعد، پسرش صدا خفه کن رو اختراع کرد، اما دیگه برای کمک به شنوایی پدرش خیلی دیر شده بود.
@besooyenour