eitaa logo
#به سوی نور(۷)
73 دنبال‌کننده
3.5هزار عکس
1.8هزار ویدیو
100 فایل
› اخلاقی، فرهنگی، سیاسی و مسائلِ روز🍃 ‌ •ارتباط با ادمین : @ZAHRASH93
مشاهده در ایتا
دانلود
💞☘بِسْمـِ اللّهِ القاصِمـ الجَبّارین☘💞 🇮🇷رمــــــــان شهدایی و 🇮🇶 💣قسمت من و برادرم عباس، در این خانه بزرگ شده و عمو و زن عمو برایمان عین پدر و مادر بودند. روی همین حساب بود ڪه تا به اتاق برگشتم، زن عمو مادرانه نگاهم ڪرد و حرف دلم را خواند _چیه نور چشمم؟ چرا رنگت پریده؟ رنگ صورتم را نمیدیدم، اما از پنجه چشمانی ڪه لحظاتی پیش پرده صورتم را پاره ڪرده بود، خوب میفهمیدم حالم به هم ریخته است. زن عمو همچنان منتظر پاسخی، نگاهم میڪرد ڪه چند قدمی جلوتر رفتم. ڪنارش نشستم و با صدایی گرفته اعتراض ڪردم _این ڪیه امروز اومده؟ زن عمو همانطور ڪه به پشتی تکیه زده بود، گردن ڪشید تا از پنجره های قدی اتاق، داخل حیاط را ببیند و همزمان پاسخ داد _پسر ابوسیفِ، مث اینکه باباش مریض شده این میاد واسه حساب ڪتاب. و فهمید علت حال خرابم، در همین پاسخ پنهان شده ڪه با هوشمندی پیشنهاد داد _نهار رو خودم براشون میبرم عزیزم! خجالت میڪشیدم اعتراف ڪنم، ڪه در سڪوتم فرو رفتم اما خوب میدانستم زیبایی این دختر ترکمن ، افسار چشمانش را آن هم مقابل عمویم، این چنین پاره ڪرده است. تلخی نگاه تندش تا شب با من بود، تا چند روز بعد، ڪه دوباره به سراغم آمد. صبح زود برای جمع ڪردن لباس ها، به حیاط پشتی رفتم، در وزش شدید باد و گرد و خاڪی ڪه تقریباً چشمم را بسته بود، لباس ها را در بغلم گرفتم و به سرعت به سمت ساختمان برگشتم ڪه مقابم ظاهر شد. لب پله ایوان، به ظاهر به انتظار عمو نشسته بود و تا مرا دید با نگاهی ڪه نمیتوانست کنترلش کند، بلند شد. شال ڪوچڪم سر و صورتم را به‌درستی نمی پوشاند ڪه من اصلا انتظار دیدن را در این صبح زود در حیاطمان نداشتم. دستانی ڪه پر از لباس بود، بادی ڪه شالم را بیشتر به هم میزد، و چشمان هیزی ڪه فرصت تماشایم را لحظه ای از دست نمیداد. با لبخندی زشت سلام ڪرد، و من فقط به دنبال حفظ و بودم ڪه با یڪ دست تلاش میڪردم خودم را پشت لباس های در آغوشم پنهان ڪنم و با دست دیگر، شالم را از هر طرف میڪشیدم تا سر و صورتم را بیشتر بپوشاند. آشکارا مقابل پله ایوان ایستاده بود، تا راهم را سد ڪرده و معطلم ڪند و بی پروا براندازم میڪرد. در خانه خودمان، اسیر هرزگی این مرد اجنبی شده بودم، نه میتوانستم ڪنارش بزنم نه رویش را داشتم ڪه صدایم را بلند ڪنم. دیگر چاره ای نداشتم، به سرعت چرخیدم و با قدم هایی ڪه از هم پیشی میگرفتند تا حیاط پشتی تقریباً دویدم و باورم نمیشد دنبالم بیاید! دسته لباس ها را روی طناب ریختم، و همان طور ڪه پشتم به صورت نحسش بود، خودم را با بند رخت و لباس ها مشغول ڪردم بلڪه دست از سرم بردارد، اما دست بردار نبود، ڪه صدای چندش آورش را شنیدم _من عدنان هستم، پسر ابوسیف. تو دختر ابوعلی هستی؟ دلم میخواست با همین دستانم، ڪه از عصبانیت گُر گرفته بود، آتشش بزنم و نمیتوانستم ڪه همه خشمم را با مچاله کردن لباس های روی طناب خالی میڪردم. و او همچنان زبان میریخت.... ادامه دارد.... 💣نویسنده؛ فاطمه ولی نژاد ☘ 🌹🍃🌹🍃 @besooyenour
* گشت"ارشاد:چیست؟* ✍دکتر عبدالله گنجی 💥حجاب که به‌خودی‌خود یک مسئله فرهنگی- اعتقادی است، نباید به امر سیاسی تبدیل شود و کم‌کم اصل هنجارشکنی به حاشیه برود و منازعه بین اسلام‌گرایان و براندازان سکولار جایگزین آن شود. حقیقت این است که گشت ارشاد با بدحجابی به‌معنی عرفی آن کاری ندارد و اصلا مثال کلیشه‌شده «2تارمو» محل منازعه نیست که اگر بود باید پلیس به 15 تا 20میلیون خانم تذکر می‌داد و برخورد می‌کرد. آنچه پنهان می‌ماند اینکه جامعه‌ هدف گشت ارشاد بدحجابی عرفی-تربیتی نیست، بلکه چند دسته هستند که شاخک‌های گشت ارشاد را حساس کرده‌اند که عمل آنان فراتر از ناهنجاری‌های عرفی است. «سیالیّت جنسیتی» از این موارد است. دختری که پسرانه بیرون می‌آید تا جلب‌توجه کند، پسرگونه باشد، کلاه و شلوارک و... گروهی هستند که لباس راحتی درون منزل و بیرون آنها خیلی متفاوت نیست و حداقل‌ها را هم رعایت نمی‌کنند. کسانی هستند که بدحجابی آنان امری عرفی-تربیتی و فرهنگی نیست که عناد می‌ورزند و همزمان برای تقابل با پلیس سناریو می‌چینند که دوربین و جیغ 2 عنصر این سناریو است. پلیس هم از عواقب جنگ روانی هر برخورد آگاه است اما حقیقت این است که زمانی پلیس وارد میدان دستگیری یا برخورد می‌شود که 3دسته ذکر‌شده درصدد شکستن اقتدار آن برمی‌آیند و طبیعی است که پلیس درصدد اثبات اقتدار خود برمی‌آید که البته بعضا اجتهاد در صحنه از جهت روش مواجهه مشکل‌ساز می‌شود. هیچ نظرسنجی در کشور نداریم که بالای 70درصد مردم طرفدار حجاب نباشند اما درعین‌حال برخورد قهری با اقلیت ساختارشکن را نمی‌پسندند. شاید صدها جلسه برای اینکه چه کنیم در سال‌های متمادی تشکیل شده است. برخی بر این باورند که فرهنگ لذت‌گرای غرب پیش‌رونده است و انقلاب اسلامی فقط در آن اختلال ایجاد کرد، اما هستند دیگرانی که حجاب را فقط امری شرعی نمی‌دانند بلکه آن‌را مانند زبان، مذهب و جغرافیا جزو هویت ایرانیان می‌‌دانند که عده‌ای چوب حراج به آن زده‌اند. با این حال مواجهه با حجاب سطح کوتاه‌مدت و بلندمدت دارد و برخورد قهری نباید روش اول باشد. کار فرهنگی همراه با خون‌دل است و البته میوه‌های آن هم دیررس است. 👇اما باید چه کرد؟ 1-هنر از اساسی‌ترین روش‌های حل مسئله حجاب است. آنچه با هنر آمیخته شود، ماندگار می‌شود. هنر فاخر الگوبخش و جذاب است. این حجاب تقریبا در سیما و سینمای ما غریب است. هنر الگو‌بخش، اصل  اساسی است. 2-آموزش و پرورش رکن تربیتی کشور ماست. اگر معلمانی همتراز با فرهنگ ایرانی-اسلامی سکاندار تربیت باشند، اثر شخص معلم بی‌نظیر است. محیط مدرسه و دانشگاه، محتوا، ضوابط و تشکل همه 10‌درصد و معلم و استاد 90درصد تأثیرگذاری تربیتی دارند. جمهوری اسلامی هنوز منزلتی که بهترین و مؤمن‌ترین جوانان این کشور به آموزش و پرورش سرازیر شوند، ایجاد نکرده است. معلم می‌تواند جامعه را سالم یا فاسد کند. 3- ان جی اوهای مسلمان می‌توانند جایگزین روش‌های قهری شوند. این‌ همه ngoکشور باید به‌کار گرفته شود. مردم خود مسئله حجاب را به‌روش عاطفی در محله، محیط کار و... حل کنند. 4-تولیدات البسه بسیار مهم است. واقعیت این است که بازار لباس زنانه ما برای متدینین نیست. ممکن است گفته شود که تقاضا این است، پس تولیدکننده به‌سمت این نوع پوشش می‌رود. واقعیت اما این نیست که جوان مدلی را در ذهن دارد و در بازار به‌دنبال آن می‌گردد و می‌خرد بلکه «تقاضاسازی» در ویترین مغازه اتفاق می‌افتد. خیلی‌ها به‌دنبال مد می‌گردند نه اینکه مد ذهنی خود را به بازار خرید ببرند. آیا اصناف ما صرفا درآمد برایشان مسئله است و هویت و سالم‌سازی جامعه فرع آن است؟ 5-گفت‌وگو بخش فراموش‌شده مسئله حجاب در جامعه ماست. تقریبا نه در کرسی آزاداندیشی و نه در سیمای ما مشهود نیست. مبتذل‌پوشان هیچ دلیل منطقی و قابل ارائه ندارند. حرف اول و آخر آنان درباره چرایی پوشش و رفتار خود این است که «به شما ربطی ندارد. دوست دارم!»  فراتر از این خلع سلاح هستند و گفت‌وگو دست طرف مقابل می‌افتد و می‌توان ده‌ها دلیل عقلی و نقلی و آسیب‌شناسانه را به میدان گفت‌وگو آورد و سخن گفت. بدون تردید اکثریت بدحجابان جامعه ما عفیف هستند. همین‌ها روز غدیر در خیابان ولیعصر بودند، فردا همین‌ها در جرگه عاشوراییان هستند، اما نقص دارند. این نقص فرهنگی را نباید سیاسی کرد. آن 3دسته که در بدو این نوشتار آورده شد، اقلیت بسیار کوچکی هستند که علاوه بر برخورد باید گفتمان غالب علیه آنان باشد و فضای عمومی را برای خود تنگ احساس کنند. مردم باید به میدان بیایند. حکومت باید جایش را به مردم بدهد. فرض کنیم اصلا نظام دینی مستقر نباشد. مگر مسلمانان نباید حجاب و امر به معروف را واجب بدانند و تکلیف «مثنی و فرادای» خود را انجام دهند. این هدایت به امر خداست. اسم آن‌را تقابل و قطب‌بندی نگذارید.  بسم‌الله. @besooyenour