#معرفی_کتاب_و_نرم_افزار
📚 هیچچیز جای کتاب را نمیگیرد
🔺رهبرانقلاباسلامی: بچهها را به کتابخوانی عادت دهید و کتابهای مفید مناسب سن آنها تهیه کنید. این که کسی تصور کند با پدید آمدن وسائل ارتباط جمعىِ جدید و نوظهور، کتاب منزوی خواهد شد، خطاست. کتاب روزبهروز در جامعهی بشری اهمیت بیشتری پیدا میکند.
➡️ ۱۳۷۷/۰۶/۰۷
➡️ ۱۳۹۰/۰۴/۲۹
ترویج_کتابخوانی
@besooyenour
#داستان روزگار من (۸)
با موهای بیرون گذاشتمو رژ لبی که روی لبم بود و غروری که با دیدن این تغییرات پیدا کرده بودم
اولین قدم من به سوی گناهی بود که ازش بی خبر بودم
😈😈😈
تو خونه همش میرفتم تو اتاقمو
با موهام ور میرفتم
انگاری بدمم نمیومد موهامو بذارم بیرون
انچنان مغرورانه به خودم نگاه میکردم که لذت میبردم
صدای بسته شدن در خونه اومد رفتم پذیرایی
سلام مامان خسته نباشی
سلام دخترم سلامت باشی
بیا این وسایلارو بگیر ببر اشپزخونه
رفته بودی خرید مامان ؟؟؟
اره دخترم اما از کت و کول افتادم و خسته شدم
😫😫😫😫
عه خب وای میستادی من از مدرسه میومدم بعدازظهر باهم
میرفتیم مادرمن
دیگه چیکار کنم خودم تنهایی رفتم،
مامان برو بشین میوه بیارم بخوریم یه خرده مادر و دختر باهم گپ بزنیم 😊😊😊
باشه دخترم اول لباسامو عضو کنم الان میام
با مامان نشسته بودیم من به مامانم گفتم مامان این سحر و مامانش و میگم نظرت در موردشون چیه ⁉️‼️
از چه نظر میپرسی فرزانه
هیچی مامان منظورم اینکه ازشون خوشت میاد ؟؟؟
والا چی بگم تا الان که خوب بودن خطایی ازشون ندیم
😃درسته مامان منم ازشون خوشم میاد ادمایه شادی هستن مخصوصا سحر .
نمیدونی مامان چقدر دختر خوبیه خیلی حواسش بهم هست مثل یه خواهره برام
😍😍😍
چقدر خوب اینجوری تو هم احساس تنهایی نمیکنی 😊😊😊
اره مامان خیلی خوبه.
صبح اماده شدمو رفتم دنبال سحر تا باهم بریم مدرسه
موهامم یه خرده گذاشته بودم بیرون سحر که منو دید گفت باااباااا ایولااااا چقدر باحاااااال شدی 😃😃😃
منم با یه حالت خجالت و لبخند گفتم من که کاری نکردم فقط یه کوچولو موهامو گذاشتم بیرون وگرنه همون فرزانمو و همون قیافه ☺️
باور کن فرزانه با همین کار کوچولو خیلی عوض شدی
وارد کلاس که شدیم زینب بهم خیره شده بود با یه حالت تأسفی 😔😔
نگاهم میکرد رو به سحر نزدیک گوشش گفتم چرا زینب اینجوری نگاهم کرد ؟؟🤔🤔
چی شده یعنی ؟؟!!🤔
ولش کن بابا دختره ی حسودو اون داره حسودیش میشه که تو
خوشگل شدی 😈😈😈
اهاااان یعنی بخاطره اینه ؟؟؟
اره بابااااا
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@besooyenour
#یاصاحب_الزمان_عج💚
اي قبله ي نمازگزارانِ آسمان
هجر تو کرده قامتِ اسلام را کمان
خورشید تابه کی به پس ابرها نهان
عجِّل علي ظهورکَ ياصاحب الزمان
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
سلام امام زمانم ✨
@besooyenour
🌸حدیث روز پنجشنبه🌸
#علامات_احمق
🌺عن الإمام السجاد عليه السلام:
《في وصيّتهِ لابنهِ الباقرِ عليه السلام ـ : إيّاكَ يا بُنيَّ أنْ تُصاحِبَ الأحمَقَ أو تُخالِطَهُ ، واهْجُرْهُ ولا تُحادِثْهُ ؛ فإنّ الأحمَقَ هُجْنَةٌ غائبا كانَ أو حاضِرا ، إنْ تَكَلَّم فضَحَهُ حُمقُهُ ، وإنْ سَكَتَ قَصُرَ بهِ عِيُّهُ ، وإنْ عَمِلَ أفسَدَ ، وإنِ اسْتُرعِيَ أضاعَ . لا عِلمُهُ مِن نَفْسِهِ يُغْنيهِ ، ولا عِلمُ غَيرهِ يَنْفَعُهُ ، ولا يُطيعُ ناصِحَهُ ، ولا يَستريحُ مقارِنُهُ ، تَوَدُّ اُمُّهُ أنّها ثَكَلَتْهُ ، وامْرَأتُهُ أنّها فَقَدتْهُ ، وجارُهُ بُعدَ دارِهِ ، وجَليسُهُ الوَحْدةَ مِن مُجالَسَتِهِ . إنْ كانَ أصْغَرَ مَن في المَجلِسِ أعْنى مَن فَوقَهُ ، وإنْ كانَ أكْبَرَهُم أفْسَدَ مَن دُونَهُ》
در سفارش به فرزند بزرگوار خود حضرت باقر عليه السلام ـ فرمود : فرزندم ! از همنشينى يا رفت و آمد با احمق بپرهيز و از او دورى كن و با وى همسخن مشو ؛ زيرا آدم احمق، غايب باشد يا حاضر ، پست و فرومايه است ؛ هرگاه زبان به سخن گشايد حماقتش او را رسوا كند و هرگاه خاموش شود به دليل ناتوانى در سخن گفتن باشد ، اگر كارى كند خرابى به بار آورد و چون مسؤوليتى به عهده گيرد آن را تباه سازد ، نه علم خودش به كار او مى آيد و نه دانش ديگران سودش مى رساند ، به سخن خيرخواه خود گوش نمى دهد، وهمنشينش از دست او آسوده نيست ، مادرش آرزوى مرگ او را دارد و همسرش آرزوى از دست دادن او را و همسايه اش آرزوى رفتن از همسايگى اش را و همنشينش آرزوى خلاصى از همنشينى او را. اگر در مجلسى كمترين فرد مجلس باشد بالاتر از خود را به رنج افكند و اگر بالاترين فرد باشد فرو دستان خود را به فساد و تباهى كشاند🌺
امالی شیخ طوسی،ج۱ص۶۱۳
تحق العقول،ص۲۷۹
@besooyenour
وقتی به فرزندمون مسئولیت نمیدیم،
تاییدش نمیکنیم و هر کاری که
میخواد بکنه جلوشو بگیریم،
بعدها در بزرگسالی دائم
میگه نمیتونم و در مسئولیت های
بزرگ مثل ازدواج کم میاره و احساس ناتوانی میکنه
@besooyenour
#تربیت_فرزند
☑️هرگاه فرزندتان خواست برای شما چیزی را تعریف کند،
کتاب یا موبایل خود را زمین بگذارید و سعی کنید تمام توجه خود را به آنان معطوف کنید!😊
⚠️اکثر والدین وقتی بچههایشان بزرگ می شوند، میگویند:
افسوس وقتی بچه هایم کوچک بودند، نتوانستم بیشتر در کنار آنها باشم.😢
✔️در ضمن اجازه دهید صحبت کنند و دائم وسط حرفش نپرید! ❌
✔️وقتی حرفش تمام شد، بگویید:
خب نظرت در مورد این اتفاق چیه؟
تو چه فکری میکنی؟
آیا کارش درست بوده؟
👈و اجازه دهید خودش فکر کند.
@besooyenour
#داستان روزگار من (۹)
زنگ تفریح با سحر مشغول حرف زدن بودیم همش چشام
👀👀👀
به دستبند سحر بود بهش گفتم
سحر منم میخوام یه دستبند بخرم خیلی خوشم میاد 😍😍
خب اشکالی نداره یه روز باهم میریم یکی میخری ولی فرزانه اگه بخوای قشنگی دستبندت معلومه بشه
باید استینتو یه خرده تا بزنی
اینجوری بیشتر به چشم میاد
نگاهای زینب تمومی نداشت داشت آزارم میداد منو به فکر مینداخت دیگه نتونستم جلو خودمو بگیرم رفتم سمتش و سلام دادم
سلام خوبی فرزانه
ممنون ... زینب یه سوالی ازت دارم
جانم بگوو عزیزم ...
راستشو بخوای از وقتی که من اومدم همین جوری داری به حالت پرسش وار نگاهم میکنی
چیزی شده یا اینکه چیزی میخوای بهم بگی که نمیگی؟؟؟؟
😐😐😐😐
راحت باش حرفتو بزن
نه چیزی نشده .... خب چرا زینب اینجوری نگاهم میکنی من واقعا اذیت میشم 😒😒😒
باشه دیگه اونجوری نگاهت نمیکنم شرمنده
از پیش فرزانه که داشتم میرفتم یهو صدام کردو گفت .... فقط مراقب خودت باش یه نگاه بهش انداختمو
بدون توجه رفتم کلاس
زنگ اخر که خورد سحر بهم گفت فرزانه امروز قراره شاهین بیاد
فرزانه _خب
سحر _ خب نداره که قراره با دوستش بیاد
بازم پریدم وسط حرفش خخخخخب
سحر_ فرزانه میشه این همه وسط حرفام خب خب نگی بذار حرفو تموم کنم
باخنده گفتم باشه جوش نیار چرا عصبانی میشی حالا بفرمایید من سراپا گوشم 😄😁😁😁
ببین شاهین یه دوست داره اسمش بهنامه اونجوره که شاهین تعریف میکنه پسره خوبیه خیلی هم خوشگله. دنبال یه دختر خوشگل برای دوستی میگرده منم تو رو پیشنهاد دادم
چی !!!؟ تو چی چی کردی ؟؟!!کیو پیشنهادد دادی !!!درست شنیدم منو گفتی ؟؟!!!😳😠😠
دیگه چی 😒😒😒
چه واسه خودشون میبرن و میدوزن منم این وسط برگ چغندرم دیگههههه😒😒
سحر_ چرا عصبانی میشی ...تند نرو وایسا ...کجای حرفه من بد بود؟؟ گفتم تو باهاش دوست بشی همین، چرا قاطی میکنییی؟؟
عه سحر یعنی انتظار داری بگم افرین عجب حرفی... گل گفتی خواهرجون اصلا منو چه به این غلطا 😒😒
نویسنده 📝 انارگل🌹 📝
بامــــاهمـــراه باشــید🌹
@besooyenour
#سلام_امام_زمانم 💚
هر روز سردتر میشوند
لحظه ها...
دقیقهها...
روزها... ✨
برگرد که جهان
محتاج گرمی دستان توست...🌿
🌤اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
@besooyenour
#تلنگر
روزی یک معلم در کلاس ریاضی شروع به نوشتن بر روی تختهسیاه کرد :
9*1=7
9*2=18
9*3=27
9*4=36
9*5=45
9*6=54
وقتی کارش تمام شد به دانشآموزان نگاه کرد، آنها دیگر نتوانستند جلوی خود را بگیرند و شروع به خنده کردند. وقتی او پرسید چرا میخندید، یکی از دانشآموزان اشاره کرد که معادله اولی اشتباه است.
معلم پاسخ داد : "من معادله اول را عمدا اشتباه نوشتم، تا درسی بسیار مهم به شما دهم. دنیا با شما همینگونه رفتار خواهد کرد. همانطور که میبینید من 5 معادله را درست نوشتم، اما شما به آنها هیچ اهمیتی ندادید !
همهی شما فقط به خاطر آن یک اشتباه به من خندیدید و من را قضاوت کردید. دنیا همیشه به خاطر موفقیتها و کارهای خوبتان از شما قدردانی نمیکند، اما در مقابل یک اشتباه سریع با شما برخورد خواهد کرد. پس قویتر از قضاوتهایی که همیشه وجود خواهند داشت باشید !
@besooyenour
#گردشگری
محوطه زیبا و طبیعی «دره آسون» در ۱۳ کیلومتری بخش شرقی باغشهر تاریخی نطنز و در میانه دو روستای نسران و اسپیدان واقع شده است.
@besooyenour