🔴 آستیگمات چشم
♻️ #آستیگمات وقتی اتفاق میافتد که سطح جلوی #چشم (قرنیه) و عدسی چشم انحنای نامنظمی پیدا کنند. یعنی به جای اینکه یک منحنی گرد مثل توپ باشد، سطح آن به شکل تخم مرغ یا بیضی در آمده. و این مسئله باعث #تاری_دید یا #نزدیک_بینی یا #دور_بینی میشود.
علائم و نشانههای آستیگمات عبارتند از:
۱. تاری دید
۲. خستگی چشم
۳. #سردرد
۴. مشکل بینایی در شب
۵. #دوبینی
که از نگاه طب سنتی علت همه¬ی این موارد غلبه¬ی سودا یا بلغم هست، چراکه وقتی #صفرا که غذای چشم هست کاهش پیدا میکند #سودا و #بلغم زیاد میشود، و چون این دو خلط غلیظ هستند باعث میشود که اختلال در عملکرد چشم پدید بیاید و گاها از شدت غلظت باعث #قوز_قرنیه میشود.
بنابراین برای درمان اصولی این مسئله باید حتما سبک زندگی رو اصلاح بکنید که مهمترین اونها نوع #تغذیه، #ورزش و ساعت #خواب هست، که باید متناسب با مزاج فرد تجویز شود.
ولی رفتارهای درمانی که در درمان این جور مشکلات بینایی در کنار اصلاح تغذیه بسیار موثر بوده، یکی از آنها #حجامت _تمپورال، دیگری #زالودرمانی اطراف چشم، چکاندن یک قطره عرق رازیانه، عسل، آب انار صاف شده، آبلیموی صاف شده که باید متناسب با مزاج فرد و در صورت نیاز تجویز شود. و اگر بدون تشخیص دقیق متخصص طب سنتی اقدام به این رفتارهای درمانی بکنید ممکن است وضعیت چشم بدتر شود.
#ویرگول | چرا در جا میزنیم؟
🔸خیلی موقعها علاوه بر اقدام و کارهایی که برای رسیدن خواستههامون انجام میدیم، اون طور که باید به نتیجه نمیرسیم، اما فکر میکنید اشکال کار کجاست؟
#اینفوتبیان | چطور خانه گرم داشته باشیم؟
🔸با توجه به مشکل کمبود گاز در کشور با این راهکارها علاوه بر صرفهجویی میتونید خونه رو گرمتر نگهدارید
♨️ یکصدو سی و یکمین جلسه گفتگوی زنده تصویری گروه بصیرتی اهل البصر:
🌏سخنران :
استاد گرامی جناب آقای رجبعلی بازیاد
کارشناس مسائل سیاسی
موضوع : تحلیل چرایی اعتراضات اخیر از منظر آمار واصلاحات اقتصادی دولت سیزدهم
زمان: سه شنبه ۲۷ دی ساعت ۲۰:۳۰
🎥پخش لایو جلسه در کانال اهل البصر روبیکا:
https://rubika.ir/ahlolbasar
#روشنگری | #ثامن
🔰یه بطری پیدا کرد و گذاشت زیر تختش🛏 بچهها تعجب کردند که این دیگه برا چیه؟! نیمه شب بطری رو بر میداشت و با آب داخلش #وضو میگرفت.
🌷میگفت: ممکنه نصف شب بیدار بشم، #شیطان توی وجودم بره و نذاره برم پایین توی سرما وضو بگیرم. میخوام بهونه نداشته باشم که نماز شبم رو از دست بدم.... بقیهی بچهها هم یاد گرفته بودن از فردا شب زیر تخت همه یه ظرف آب بود.
🌺خاطرهای به یاد شهید معزز مسعود شعربافچی، فرمانده گردان حضرت ابوالفضل(ع)
#شهید_مسعود_شعربافچی🌷
🌼راهکارهایی برای غافل نشدن از #نماز_اول_وقت
💠 دائم الوضو بودن
خیلی وقتها یکی از عوامل پنهان تأخیر در نماز نداشتن #وضو هست، مخصوصاً برای وقتهایی که خونه نیستیم🙂
💠الگوگیری از خانواده
اگه میخوایم بچههامون اهل #نماز اول وقت باشند، باید اول سجاده خودمون رو پهن کنیم وبرنامههایی مثل خرید، مطالعه،بازی،مهمونی وغذا رو باوقت اذان هماهنگ کنیم.
💠بلند اذان گفتن و نماز جماعت خوندن در خونه
این روش هم ما رو و هم باقی اهل خونه👨👩👦👦 رو تشویق به #نماز_اول_وقت میکنه.اذان گفتن رو هم میشه بعنوان یک مسئولیت بین افراد خانواده تقسیم کرد.
💠رفیقِ نماز اول وقتخوان
رفیق خوب حال آدم روخوب میکنه و عادتهای خوب یادمون میده.میشه با جمعی ازدوستان👥 قرار بذاریم و #وقت_نماز همدیگر روخبر کنیم👌
💠خوندن کتاب درباره اهمیت نماز اول وقت
کتاب «چگونه یک نماز خوب بخوانیم» از #آقای_پناهیان، به خیلی از دوستان کمک کرده تا با نمازاول وقت📿 رفیق باشند.
💠دنبال کردن سخن بزرگان
آیتالله بهجت درباره نماز اول وقت میگفتن: « #نماز مثل لیموشیرینه. اگه از اول وقتش بگذره، تلخ میشه» همین یک تلنگر هست که شیرینی عبادت رو با تلخی نماز دیروقت عوض نکنیم❌
#هوالعشــق
#معجزه_زندگی_من
#نویــسنده_رز_ســرڂ
#قسمت_هشتاد_هشتم
.
.
.
شب زودتراز همیشه رفتم خونه
علی_سلام بر همگی مااومدیم😉
مامان_سلام پسرم خسته نباشی
زینب_سلام چهه عجبب یه بار زوداومدی شما😁
علی_علیک سلام ابجی خانوم
بیاشما برو به شوهرخودت گیر بده😂 مظلوم گیر اوردی
مامان_بیا بشین برات یه شربت بیارم مادر
علی_چشم بابا نیومده هنوز؟
زینب_چرااومد رفت بیرون یکم خرید کنه برای شما😁
علی_برای من😳😳😐
مامان سینی به دست اومد
پاشدم سینی رو ازش بگیرم
_اره مادر گفتم بره برات یکم خشک بار بخره داری میری مسافرت ببری همراهت
علی_قربونت برم من اخه تو که میدونی من نمیخورم این چیزارو باز فرستادی بابارو بره خرید
مامان_یعنی چی نمیتونی هر دفعه میری مأموریت چند کیلو لاغر میشی بر میگردی
تاتو بری و برگردی دل من هزار راه میره
گفتم بابات همرو مغزشده بگیره بریزی تو جیبت بخوری
علی_😂چشم چشم امر امرشماست
تو فقط ناراحت نباش
زینب_منننن حسوووودیم شد خبببب انگار نه انگار منم اینجام😭😭😂😂مامان خیلی لوسش کردیآ
علی_اخییی توام اینجا بودی خواهری😂
زینب_بلهههه😒
علی_از وقتی شوهر کردی خانوم شدی دیگه سرو صدا نمیکنی یادمون میره خب 😝😂
زینب_عههه اینجوریاست حالا شمام برو زن بگیر آقابشو پس😁😁
مامان_پسرمن همینجوریشم اقاست😍
زینب_عهه مامان 😂الان منم بچه شماماا ☹️
مامان_عزیزدلم من هردوتاتونو یه اندازه دوست دارم زینب راست میگه دیگه وقتشه توام سرو سامون بگیری
صدای زنگ در اومد
علی_من میرم باز میکنم
بعدشم با اجازتون برم تو اتاقم یکم کار دارم
زینب_داداشم راه فرار نداری😂الکی نپیچون مارو
بالبخند جواب زینب روددادم و
با بابا سلام احوال پرسی کردم
رفتم سمت اتاقم
.
.
.
مشغول جمع کردن وسیله هام بودم
دراتاقم زده شد
علی_جانم
زینب_بیام تو
علی_بیاخواهری
زینب_یاالله😁😁
علی_ازاینورا چیزی شده😅
زینب_اوهوم میخوام حرف بزنیم باهم 😊
علی_خیره ان شاالله
زینب_مامان بهم گفت باهات صحبت کرده ولی نظرتو نگفتی بهش😑
علی_درباره چی
زینب_حلما😬
حسین_😐الان اومدی درباره حلما خانوم صحبت کنی
زینب_اوهوم امروز خونشون بودم
علی_خب😐
❗️کـــپی باذکر منبع حلال❗️
#هوالعشــق 💌
#معجزه_زندگی_من ♥️
#نویــسنده_رز_ســرڂ 🌹
#قسمت_هشتادنه
.
.
.
.
علے_خب؟
زینب_حرف خواستگاراش بود
مامانش به مــن میگفت بــاهاش صحبت ڪنم اجازه بده بیان
حلما از قبل هـم ڪلی خواستگار داشت ولی از وقتی باحجاب شده خیلی بیشترم شدن. باحلما هم که صحبت کردم همش میپیچوند😕😕اخرم گفت دلش میخواد با عشق ازدواج کنه
علے_خواهری اینارو ڇرا بہ من میگی😐😐
زینب_علــــــییییییییی چرا سعی میکنی بی تفاوت باشی اینارو میگم ڪہ یه تکونی بدی بہ خودت تا دیر نشده...
علی_ای بابا این حرفارو مامان گفته بیای به من بگی😕
زینب_نخیرررم دلم برات میسوزه نمیخوام بااین سکوتت زندگیتو خراب ڪنی
من تواین مدت حس کردم دوسش داری ولی این ڪہ دست دست میڪنی رو نمیفہمم
علی_الله اکبر
ببین زینب جان من الان شرایط ازدواج ندارم
از طرفی نمیخوام اون بنده خدا رو اذیت کنم
من شرایطم فرق داره
ممکنه بامن خوشبخت نشه
شماهم که میگی ماشاءالله کلی خواستگار داره که حتما همشون از من خیلی بهترن پس چرا باید منی که نمیتونم خوشبختش کنم برم جلو
زینب_😳😳😳😳😳ببینننننن بلاخره اعتراف کرررردی پس دلت لرزیدهه
داداشی ببخشیدا چیزی بگم ناراحت نشی خب؟
علی_چی
زینب_بازم ببخشیدا شرمنده😂
روم به دیوار ولی خیلییییییی خلییی😂😂
علی_😐😐مرسی خواهر جان تو و از این حرفا😂😂
زینب_خب اخه این چه دلیلیه برای خودت طرح کردی و خودتو باهاش قانع میکنی
دخترا فقط با عشق خوشبخت میشن
فقط وقتی بادلشون ازدواج کنن میتونن خوشبخت باشن
نه این دلیلای مسخره یی که شما میاری
علی_حالا شما ازکجا میدونی حلما خانوم دلش بامنه😕😕😕
زینب_این دیگه از تخصصه ما دختراست و شماها هیچ ازش سر درنمیارید
حس تو رو مگه اشتباه فهمیدم؟
علی_😅😐😄
زینب_خب دیگه پس حس حلما رو هم درست فهمیدم
حالا خود دانی میخوای زودتر دست به کار شو میخوای همینجوری دست رو دست بزار تا از دستت بره😒😒😒من رفتم 🙁
.
.
ای خدا چه شرایط سختیه
حرفای مامان حرفای زینب
از اون طرف شرایط کار
و دل.....
کاملا بهم ریختم
بااین وضیعت چطور میخوام برم ماموریت خدا بخیر کنه
پاشدم رفتم وضو گرفتم دو رکعت نماز خوندم تا کمی آروم تر بشم بتونم درست تصمیم بگیرم
صبح زود باید حرکت کنیم
وسیله هامو جمع کردم
قرآن کوچیکی که همیشه تو ماموریت ها همراهم هست رو گذاشتم تو جیب پیراهنم
.
.
زینب تااخره شب هی سوال میکرد که تصمیمت چیه میخوای چیکار کنی
یهش گفتم بعد این ماموریت یه فکری میکنیم خواهری😅
توکل به خدا ان شاالله هرچی خیره همون بشه....
.
.
#هوالعشــق 💌
#معجزه_زندگی_من
#نویــسنده_رز_ســرڂ
#قسمت_نود
.
.
.
( حــلمــا )
_مامان جان بخدا چیزی نیست فقط دلتنگم همین😢😢
مامان_دختر من بزرگت کردم دیگه به من که دروغ نگو قشنگ معلومه حالت خوب نیست
حلما_نه قربونت برم من خووبم فقط دلتنگم دعا کن زوووود بطلبه ایشالا اینسری باهم بریم 😍حسین رفت دنبال زینب؟
مامان_اره دیگه الاناس که برسن برو توام یکم به خودت برس از این بی حالی دربیای😕😕
حلما_چشمممم😂😂میرم بر عروستون خوشگل کنم نگه چه خواهرشوهر زشتی 😁😁
ای خدا مامان جدیدا خیلی زوم شده رو رفتاره من
نگرانه که نکنه من افسرده شدم😂
از وقتی هم که حسین و زینب ازدواج کردن دیگه کلا گیر دادن به من
حالا خوبه خودمو کلی مشغول کردما
سه روز تو هفته برای تدریس میرم مسجد و سرای محلمون
علاوه براین بیشتر فعالیت های مسجد رو هم شرکت میکنم کلی هم دوست جدید و خوب پیدا کردم
اما این حسی که سعی میکنم پنهانش کنم اذیتم میکنه
مخصوصا پری شب که داشتم با زینب چت میکردم از حرفاش فهمیدم رفته ماموریت پاک بهم ریختم
از طرفی نگرانم نکنه اتفاقی بیوفته یراش
از طرفی هم میگم اگه این حس دو طرفه بود حتمایه کاری میکرد
ولی علی درگیر کارو زندگی خودشه😔
مدام از خدا میپرسم اگه اینجوریه پس چراا این حس داره هی عمیق تر میشه
اینجور وقتا خودمو فقط باخوندن دعا آروم میکنم میترسم ایمانی و که تازه دارم تقویتش میکنم باز ضعیف بشه
این شده تمام دغدغم
ساعت های تنهاییم که جدیدا بیشترم شده بااین فکرا میگذره
جنگ بین دل و عقلم
و حفظ ایمان و امیدم
_حلما خانومم یاالله😁
حلما_عه اومدین بیا تو خواهر😍
زینب_سلام خواهر شوهر جاااااان خوبییی☺️اینجوری میای استقبال عروستون😕😕
حلما_خووو حالا لوس نکن خودتو😂😂تو باید بیای دیدن خواهرشوهرجانت😁😁
زینب_😂😂اوووه چشم چشم
چراانقدر بی حالی تو دختر چیزی شده؟
حلما_بامامان داشتی صحبت میکردی باز 😂😂جو ندین بابا من خووبم
تو چخبر خونواده خوبن؟
زینب_عجببب پس جوه اره خداروشکر بد نیستن مامان یکم بی قراره علیه از وقتی رفته ازش خبر نداریم البته همیشه همینطوره ها ولی مامانه دیگه عادی نمیشه براش😔
حلما_عه چه بد خب حق دارن نگران بشن یعنی چی بیخبر میزارن 🙁
زینب_چی بگم 🙁پاشو بریم ناهار مثلا اومدم صدات کنم نشستیم به حرف😂
حلما_باشه عزیزم برو منم میام الان😘😘
.
.
.
سلام امام زمانم🤚
صبحت بخیرعزیزتر از جانم❤
چه شودکه نازنینا،رُخ خودبه من نمائی؟🌸
به تبسّمی،نگاهی،گرهی ز دل گشائی..🌸
به کدام واژه جویم،صفت لطیف عشقت؟🌸
که تو پاک تر از آنی که درون واژه آیی...🌸
#السلام_علیک_یا_بقیه_الله
༻♥️༺🌸༻♥️༺
سلاااام بروی ماهتون گلهای زندگی☺️🤚
صبح سرد زمستونیتون بخیر ☕
امروزتون پراز شادی ...
براتون یه دنیا آرامش
یه آسمون سلامتی
و یک عمر با عـزت
از خدای مهربون خواستارم
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸
20.55M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
این کلیپ رو حتما ببینید 🎞
هم کلی خندیدم😂 هم کلی درس گرفتم👌🏻
🔴برخورد جالب شهید حاج قاسم سلیمانی با یک خانم بدحجاب در هواپیما👱🏻♀
انصافا چقدر شیرین خاطره میگه😁
رحمت و رضوان خدا به روح مطهر#شهیدسلیمانی
🤲الّلهُمَّعَجِّلْلِوَلِیِّکَالْفَرَج🌸