#درسی_از_شهدا
🌷﷽؛
🕋 شور نماز 🕋
🌷 در ایامی که شبانهروز برای تدوین و مونتاژ فیلمها در صداوسیما بودیم، وقت نماز که میشد، همینکه قرآن شروع میشد، شهید سیدمرتضی آوینی قلم را زمین میگذاشت؛
🌷 لباس پوشیده و نپوشیده که گهگاه هم در طول مسیر میپوشید، بچهها را صدا میکرد که نماز است و با جیپی که دم دست بود، بهطرف مسجد بلال حرکت میکرد. کاری هم نداشت که کسی میرسد یا نمیرسد. مدتی صبر میکرد و بعد راه میافتاد.
🌷 بچهها اشتیاق او را که میدیدند، انگیزة بیشتری پیدا میکردند. اتفاق میافتاد که بچهها در طول مسیر سوار ماشین میشدند. ماشین پر از بچهها میشد، بهطرف مسجد بلال. همیشه از نخستین کسانی بود که وارد مسجد میشد... .
📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 25
شادی ارواح طیبه شهدا صلوات🌷
#اللهم_صل_علی_محمد_وآل_محمد_وعجل_فرجهم
🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳
🆔 @besooyezohur
#درسی_از_شهدا
🌷﷽؛
🕋 شور نماز 🕋
🌷 در ایامی که شبانهروز برای تدوین و مونتاژ فیلمها در صداوسیما بودیم، وقت نماز که میشد، همینکه قرآن شروع میشد، شهید سیدمرتضی آوینی قلم را زمین میگذاشت؛
🌷 لباس پوشیده و نپوشیده که گهگاه هم در طول مسیر میپوشید، بچهها را صدا میکرد که نماز است و با جیپی که دم دست بود، بهطرف مسجد بلال حرکت میکرد. کاری هم نداشت که کسی میرسد یا نمیرسد. مدتی صبر میکرد و بعد راه میافتاد.
🌷 بچهها اشتیاق او را که میدیدند، انگیزة بیشتری پیدا میکردند. اتفاق میافتاد که بچهها در طول مسیر سوار ماشین میشدند. ماشین پر از بچهها میشد، بهطرف مسجد بلال. همیشه از نخستین کسانی بود که وارد مسجد میشد... .
📚 قصه عاشقان؛ دعوت به نماز در سیره شهیدان؛ ص 25
🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳🍂🌳
🆔 @besooyezohur
#درسی_از_شهدا
گاهی یڪ حـدیث یا جـمله ی قشنـگ
ڪه پیدا می ڪرد ، با ماژیڪ می نوشت روی ڪاغذ و میـزد به دیـوار ...😍
بعد در موردش با هم حـرف میزدیم
و هر چه ازش فهمیـده بودیم می گفتیـم .
این جمله هم می ماند روی دیـوار
و توی ذهنمـان ...🌹
#شهید_مهدی_زین_الدین 🕊
#هدیه_شاخه_گل_صلوات🌹
🆔 @besooyezohur