eitaa logo
به سوی ظهور
269 دنبال‌کننده
18.1هزار عکس
3.4هزار ویدیو
56 فایل
ان شاءالله بتوانیم در کنار هم گامی در جهت هموار شدن ظهور مولامون حضرت مهدی فاطمه عجل الله فرجه برداریم🙏🌹
مشاهده در ایتا
دانلود
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴  نوجوان قبیلۀ خورشید  عالم دَهر مکتب توحید  آمده نیزۀ جمل در دست  سیزده شیشه عسل در دست  نام او چیست در عشیرۀ عشق؟  قاسم بن الحسن،نبیرۀ عشق  کارصد تیغ کرده مژگانش  خشم عباس برق چشمانش  با لب خشک خود غزل می خواند  شعر احلی من العسل می خواند  از نگاه و صداش غم می ریخت  رجزش دشت را به هم می ریخت  نعره می زد: منم یتیم حسن  کفنم را حسین کرده به تن  غیرتی سبز خون رگهایم  نوه ی بوتراب و زهرایم  آمدم پابه پای شمشیرم  انتقام مدینه را گیرم  یا علی گفت و لب تر از می کرد  اسب ها را یکی یکی پی کرد  تیغ را رقص ذوالفقاری داد  همه کفر را فراری داد  با دل شیر تا کجا رفته!؟  چقدر او به مجتبی رفته!!!  گر چه از چارسو گلاویزند  کوفیان مثل برگ می ریزند  لشگر ظلم را چه شاکی کرد  مرحبا، خوب گرد و خاکی کرد  تیغ می زد، سینجلی می گفت  مست و مدهوش یاعلی می گفت  عاقبت تشنگی به بندش کرد  نیزه ای آمد و بلندش کرد  از لب آسمان زحل افتاد  سیزده شیشه عسل افتاد  طاقت صبر را زکف برده  مثل زهرا چه بد زمین خورده!؟  دیدم از رد بند نعلینی  قد کشیده به طرفة العینی  دشنه کینه را صدا کردند  سر مهتاب را جدا کردند  کاروان را ز کربلا بردند  سر او را مغیره ها بردند 💔 🍃وحید قاسمی 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur
چشمی که بسته ای به رخم وا نمی شود یعنی عمو برای تو بابا نمی شود   ای مهربان خیمه ، حرم را نگاه کن عمه حریف گریه ی زنها نمی شود   تا جان نداده مادرت از جا بلند شو زخم جگر به گریه مداوا نمی شود   باید مرا به سمت حرم با خودت بری من خواستم که پا شوم اما نمی شود   باور نمی کنم چه به روزت رسیده است اینقدر تکه سنگ که یکجا نمی شود   تقصیر استخوان سر راه مانده است راه نفس گمان نکنم ، وا نمی شود   این نعل های تازه چه کردند با تنت عضوی که از تو گمشده پیدا نمی شود   بی تو عمو اسیر تماشا شده ببین قدت شبیه قامت سقا شده ببین   مثل دلم تمام تنت زیر و رو شده دشتی از آه شعله زنت زیر و رو شده   پیراهنی که بر بدنت بود کنده اند پیراهنی که شد کفنت زیر و رو شده   از بس که اسب بر بدنت تاخت با سوار حتی مسیر آمدنت زیر و رو شده   با من بگو به دست که افتاده کاکلت این طور موی پر شکنت زیر و رو شده   از بس که سنگ بر سر و پای تو ریخته از بس که نیزه روی تنت زیر و رو شده   انگار جای فاصله ها پر نمی شود از بس تمامی بدنت زیر و رو شده 😭💔 ▪️شعر از حسن لطفی 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴  نوجوان قبیلۀ خورشید  عالم دَهر مکتب توحید  آمده نیزۀ جمل در دست  سیزده شیشه عسل در دست  نام او چیست در عشیرۀ عشق؟  قاسم بن الحسن،نبیرۀ عشق  کارصد تیغ کرده مژگانش  خشم عباس برق چشمانش  با لب خشک خود غزل می خواند  شعر احلی من العسل می خواند  از نگاه و صداش غم می ریخت  رجزش دشت را به هم می ریخت  نعره می زد: منم یتیم حسن  کفنم را حسین کرده به تن  غیرتی سبز خون رگهایم  نوه ی بوتراب و زهرایم  آمدم پابه پای شمشیرم  انتقام مدینه را گیرم  یا علی گفت و لب تر از می کرد  اسب ها را یکی یکی پی کرد  تیغ را رقص ذوالفقاری داد  همه کفر را فراری داد  با دل شیر تا کجا رفته!؟  چقدر او به مجتبی رفته!!!  گر چه از چارسو گلاویزند  کوفیان مثل برگ می ریزند  لشگر ظلم را چه شاکی کرد  مرحبا، خوب گرد و خاکی کرد  تیغ می زد، سینجلی می گفت  مست و مدهوش یاعلی می گفت  عاقبت تشنگی به بندش کرد  نیزه ای آمد و بلندش کرد  از لب آسمان زحل افتاد  سیزده شیشه عسل افتاد  طاقت صبر را زکف برده  مثل زهرا چه بد زمین خورده!؟  دیدم از رد بند نعلینی  قد کشیده به طرفة العینی  دشنه کینه را صدا کردند  سر مهتاب را جدا کردند  کاروان را ز کربلا بردند  سر او را مغیره ها بردند  🍃وحید قاسمی 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴  نوجوان قبیلۀ خورشید  عالم دَهر مکتب توحید  آمده نیزۀ جمل در دست  سیزده شیشه عسل در دست  نام او چیست در عشیرۀ عشق؟  قاسم بن الحسن،نبیرۀ عشق  کارصد تیغ کرده مژگانش  خشم عباس برق چشمانش  با لب خشک خود غزل می خواند  شعر احلی من العسل می خواند  از نگاه و صداش غم می ریخت  رجزش دشت را به هم می ریخت  نعره می زد: منم یتیم حسن  کفنم را حسین کرده به تن  غیرتی سبز خون رگهایم  نوه ی بوتراب و زهرایم  آمدم پابه پای شمشیرم  انتقام مدینه را گیرم  یا علی گفت و لب تر از می کرد  اسب ها را یکی یکی پی کرد  تیغ را رقص ذوالفقاری داد  همه کفر را فراری داد  با دل شیر تا کجا رفته!؟  چقدر او به مجتبی رفته!!!  گر چه از چارسو گلاویزند  کوفیان مثل برگ می ریزند  لشگر ظلم را چه شاکی کرد  مرحبا، خوب گرد و خاکی کرد  تیغ می زد، سینجلی می گفت  مست و مدهوش یاعلی می گفت  عاقبت تشنگی به بندش کرد  نیزه ای آمد و بلندش کرد  از لب آسمان زحل افتاد  سیزده شیشه عسل افتاد  طاقت صبر را زکف برده  مثل زهرا چه بد زمین خورده!؟  دیدم از رد بند نعلینی  قد کشیده به طرفة العینی  دشنه کینه را صدا کردند  سر مهتاب را جدا کردند  کاروان را ز کربلا بردند  سر او را مغیره ها بردند  🍃وحید قاسمی 🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴 🆔 @besooyezohur