#همراه_با_کاروان_حسینی
✨باسم رب الحسین✨
🔹گفت؛ چند دِرهم؟
🔸مردان با نگاه به هم، حیا کردند و سر به گریبان بردند.
💚مهربان لبخند زد.
🔹 گفت؛ خجل نباشید، آنقدر دِرهم هست که شما را راضی کنم.
🔸بزرگ شان از دیگران رُخصت گرفت.
🔹گفت؛ شصت هزار دِرهم.
🔸کیسه های درهم را، یک به یک شمُرد و به آنان داد.
🔹گفت؛ اما به یک شرط!
🔸مردان به او خیره شدند.
🔹بزرگ شان گفت؛ به چه شرطی؟
💜قافله سالار گفت:
🌴به شرط آنکه زمین کربلا را به صدقه از من بپذیرید، و محبانم را به قبرم رهنمون شوید، و آنان را تا سه روز مهمان کنید!
🔸مردان، مات ماندند و با دیدگانی اشک آلود، عهد کردند تا همیشه میزبان زائران او باشند.
❤️قافله سالار با آنان وداع کرد و از کنار نهر علقمه براه زد.
☀️خورشید از میان نخل های سر به آسمان کشیده پرتو افشان بود، و او راهی خیمه گاه.
🍂از کنار زنان گذشت.
🌿زنان خیمه گاه، نشسته کنار نهر علقمه هر یک به کاری.
💧بچه ها دویدند و خود را به آب زدند.
🍃رباب، عبدالله را در آب بازی داد و رقیه صورت اسماء را شُست.
💎هانیه، فاطمه و سکینه را در پُرکردن مشک های آب یاری داد.
✨ و زینب، تنها در کنار نهر، به آب خیره مانده بود و دست بر آن می سایید.
🔹ام وهب به او نزدیک شد.
🔸گفت؛ تنها نشسته اید.
🔹در کنار او نشست.
🔸زینب گفت: این سرزمین برای من دیاری آشناست. گویی سالهایی بیشمار در آن زیسته ام،
🍃با خاک و سنگ و باد و غبارش خو گرفته ام.
🍂خاطرات دوران کودکی ام، وصف این ایام است ام وهب.
🔹گفت؛ نگرانید؟
🔸 زینب گفت؛ نگران؟!
🔹لحظه ای سکوت کرد و سپس ادامه داد.
🔸گفت؛ غروب هیچ طلوعی را تا کنون بی حسین ندیده ام.
🔹اگر او نباشد، آسمان میل به گریستن دارد، خورشید از طلوع شرم می کند،
🍂و زمین، آرامش خود را از دست می دهد.
🔹دوباره ساکت ماند، و لحظات سپری شد.
🔸 گفت؛ احساس غریبی دارم ام وهب.
🔹لحظاتی در سکوت، به آب روان خیره ماند،
☀️و خورشید، انوار طلایی خود را بر آب تاباند.
🔹ام وهب گفت؛ از مادرتان برایم بگویید.
🔸زینب گفت؛ مادرم؟! از او چه بگویم؟
🔹در این مجال اندک، چه می توان گفت؟
✨و به تلألؤ نور خورشید که بر آب می تابید خیره ماند.
💫گفت؛ مادرم فاطمه، نوری است که تمام انوار از اوست!
📚قافله سالار
✍به روایت مجتبی فراورده
🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴🍂🌴
🆔 @besooyezohur
#روضه_شب_چهارم
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴
عزیز فاطمه! بر درگه عفوت سر آوردم
گناهی از تمام کوه ها سنگین تر آوردم
من آن حُرّم کز اول خویش را سد رهت کردم
تو را در این زمین بین هزاران لشگر آوردم
به جای دسته گل با دست خالی آمدم اما
دلی صد پاره تر از لاله های پرپر آوردم
نشد تا از فرات آب آورم از بهر اطفالت
ولی بر حنجر خشکیده ات چشم تر آوردم
غبارم کن، به بادم ده مرا، دور سرت گردان
فدایم کن که در میدان ایثارت سر آوردم
گرفته جان به کف در محضرت، فرزند دلبندم
قبولش کن که قربانی برای اصغر آوردم
سرشک خجلت از چشمم چو باران بر زمین ریزد
زبان عذرخواهی بر علیّ اکبر آوردم
همین ساعت که بر من یک نظر از لطف افکندی
به خود بالیدم و مانند فطرس پر برآوردم
بده اذنم که خم گردم، ببوسم دست عبّاست
که روی عجز بر آن یادگار حیدر آوردم
چه غم گر جرم من از کوه سنگین تر بُوَد میثم
که سر بر آستان عترت پیغمبر آوردم
🍃شعر از استاد #سازگار
#آجرک_الله_یا_صاحب_الزمان
#التماس_دعا
🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴✨🏴
🆔 @besooyezohur
🌸🍂🍃🍂🍃🍂
🍂🍃🍂🍃
🍂🍃
تـــــنها ترین امام زمین
مقتدای شهر
تنها، چه میکنے؟
تو کجایے؟ کجای شهر؟
وقتی کسے
برای تو تب هم نمی کند
دیگر نسوز
این همه آقا به پای شهر
تو گریه میکنے و
صـــــدایت نمی رسد
گم می شود
صدای تو در خنده های شهر
تهمت ريا و غیبت و
رزق حرام و قتل✖
ای وای من!!!
چه می کشی از ماجرای شهر
دلخوش نکن
به “ندبه”ی جمعه، خودت بیا
با این همه گناه
نگیرد دعای شهر!
اینجا کسے برای تو کاری نمی کند
فهمیده ام که
خسته ای از ادعای شهر
گاه از نبودنت مثلا گریه می کنند
شرمنده ام!
از این همه کذب و ادای شهر
هر روز دیده می شوی
اما کسی تو را
نشناخت ای غـــــریبه ترین آشِنای شهر
🍂
🍂🍃
🍂🍃🍂🍃
🌸🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🆔 @besooyezohur
✨باسم رب المهدی✨
✳️توصیه امام زمان(عج) به تسبیحات حضذت زهرا(س)
💠آية الله مرعشى نجفى مى گويد:
✨در راه زيارت عسكريين (عليهماالسلام) و در جاده اى كه به امامزاده سيد محمد (عليه السلام) منتهى مى شود، راه را گم كردم و در اثر شدت تشنگى و گرسنگى از زندگى مايوس شدم و به حالت بيهوشى روى زمين افتادم.
🍃ناگهان چشم بازكردم، ديدم سرم در دامن شخص بزرگوارى است. آن شخص به من آب گوارايى دادند كه مانندش را درعمر خود نچشيده بودم.
🍂بعد از آن، سفره باز كردند، و در ميان آن دو يا سه عدد قرض نان بود كه از آن ها نيز خوردم.
✨آن گاه به من فرمودند: اى سيد! قصد كجا را دارى؟ گفتم: حرم مطهر سيد محمد.
🍃فرمودند: اين حرم سيد محمد است.
🍂نگاه كردم ديدم در زير بقعه سيد محمد قرار داريم، در حالى كه من در قادسيه گم شده بودم و مسافت زيادى بين آن جا و حرم امامزاده سيد محمد وجود دارد.
🌿در مدتى كه با آن شخص بزرگوار بودم، بهره هاى فراوانى نصيبم شد و مرا به انجام چندين عمل سفارش كردند؛ از جمله: تلاوت قرآن كريم ... و تسبيح فاطمه زهرا (س) و...
🍂ولى به ذهنم خطور نكرد اين آقا كيست، مگر زمانى كه از نظرم غايب شدند.
🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼🌿🌼
🆔 @besooyezohur
#تفکر_مثبت
💚قلبت را آرام کن...
یک وقت هایی بنشین و خلوت کن با روح درونت…
بیشتر لمس و تجربه اش كن...
💎نگاه كن به نعمت هایت...
نگاه کن به اطرافت…
به خوشبختى هایت…
به کسانی که میدانی دوستت دارند…
به وجود آدم هایی که برایت اهمیت دارند…
💝و از همه مهم تر به حضور خدایی که تنهایت نخواهد گذاشت…
گاهی یک جای دنج انتخاب کن…
گاهی یک جای شلوغ…
🌸آرامش در حضور خدا را در هر دو پیدا کن…
هم درکنار شلوغی آدم ها…
هم درکنج خلوت تنهایی …
🍃دل مشغولی ها را گاهی ساده تر حس کن…
باران را بی چتر بشناس…
خوشحالی را فریاد بزن…
و بدان که خدا همیشه با توست.
🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃🌸🍃
🆔 @besooyezohur
#رهبرانه
✨باسم رب الحسین✨
💠تأثيرپذيري انقلاب اسلامي از نهضت حسيني
🔸در مورد مسئله محرم و عاشورا، بايد بگويم كه روح نهضت ما و جهت گيرى كلى و پشتوانه ى پيروزى آن، همين توجه به حضرت ابىعبدالله (عليه ّ السلام )و مسايل مربوط به عاشورا بود.
🔹شايد براى بعضيها، اين مسأله قدرى ثقيل به نظر برسد؛ ليكن واقعيت همين است.
🔸هیچ فکری_حتی در صورتى كه ايمان عميقى هم با آن همراه باشد -نمىتوانست توده هاى عظيم ميليونی مردم را آنچنان حركت بدهد كه در راه انجام آنچه احساس تكليف مىكردند، در انواع فداكارى ذره اى ترديد نداشته باشند.
🔴تأثير مثبت محبت در كارآيي ايمان
🔹ً اساسا مادامىكه ايمان، با محبت و عشق عميق و رنگ و بوى پيوند
عاطفى همراه نباشد، كارايى لازم را ندارد.
💚محبت است كه در مقام عمل و تحرك - آن هم در حد بالا - به ايمان كارايى مىبخشد.
🔸بدون محبت نمىشد ما نهضت را به پيش ببريم.
💛بالاترين عنوان محبت - يعنى محبت به اهل بيت - در تفكر اسلامى، در اختيار ماست.
✅اوج اين محبت، در مسأله ى کربلا و عاشورا و حفظ يادگارهاى گرانبهاى فداكارى مردان خدا در آن روز است كه براى تاريخ و فرهنگ تشيع، به يادگار گذاشته شده است.
📚هفتاد و دو سخن عاشورایی ،ص ۲۱
✍ #رهبر_معظم_انقلاب
💠✨💠✨💠✨💠✨💠✨
🆔 @besooyezohur