📌 #تلنگر
✅ میدانم روزی تو را خواهم دید؛ روزی در حوالی میلادَت... روزی که دیگر برای چراغانی شهر، نیازی به ریسه نیست؛ نورِ وجود تو شهر را روشن خواهد کرد.
تو میآیی و تمام میشود این روزهای سخت نبودنت.
میدانم خواهی آمد؛ اما...
اما اگر من بخواهمَت...
اگر دل بِکَنم از گناهانم...
همان گناهانی که هر سال به آن اقرار میکنم، بی آنکه از قلم بیفتد؛ همان های سالهای قبل، همان های تکراری...
دلهای ما مُرده است.
برای با تو بودن، برای با تو یکی شدن، باید زنده شویم؛ باید مضطر شویم؛ باید دعا کنیم.
میدانم روزی تو را خواهیم دید؛ اگر بخواهیم...
از همین لحظه، همین شب؛ شبِ میلادَت
@besoyearamesh
#تلنگر
🌸پاسخگو باشید نه واکنشی
نباید نسبت به موضوعات و مسائل زندگی، رفتاری واکنشی داشت.
وقتی انسان تمام عقل و درک و احساس خود را کنار می گذارد مانند یک پدیده فیزیکی و طبیعی به مسائل واکنش نشان می دهد مانند توپی که به زمین می زنیم و عکس العمل نشان می دهد و بر می گردد. اگر شما به آدمی بگویید احمق و او سریع جواب بدهد احمق خودتی، فردی است واکنشی.
در زندگی مشترک اگر شما فردی واکنشی باشید هنگامی که داخل خانه می شوید همسرتان منتظر است که مثلا بگویید:
چرا نشستی؟ چرا تلویزیون نگاه می کنی؟ بچه کجاس؟ و علت آن این است که شما حادثه ای می بینید و سریع واکنش نشان می دهید. بنابراین نسبت به مسائل پاسخگو باشید نه واکنشی!
👌👌👌
https://eitaa.com/joinchat/844628000C7d2c71aea5
#تلنگر....👇👇
به جای کوچک کردنِ دیگران ؛
خودت بزرگ شو !
به جای آرزوی شکست برای افرادِ موفق ؛
خودت هم تلاش کن و موفق شو !
و به جای نشستن و حسرت خوردن ؛
بلند شو و برای آرزوهایت بجنگ ...
فراموش نکن ؛
کسی که توهین می کند ؛ خودش را زیر سوال برده ،
کسی که تحقیر می کند ؛ خودش را خوار کرده ،
و کسی که می رنجاند ؛ دیر یا زود ، تاوان خواهد داد .
نه متعصبم ، نه سطحی نگر !
اما لا به لای این سیلِ منطق و روشنفکری ؛
به چوبِ انتقامِ خدا بدجور اعتقاد دارم ،
بدجور !
https://eitaa.com/joinchat/844628000C7d2c71aea5
#تلنگر👇👇
✅هنوز کسی نفهمیده چرا
همه اتفاقات غمگین برای کسایی میفته که بیشتر از بقیه لیاقت شادی رو دارن.....
🌹دلتون شاد🌹
ᅟ
https://eitaa.com/joinchat/844628000C7d2c71aea5
#تلنگر 👇👇
نامه عاشقانه زنخانهدار یزدی
🔺وی برای همسرش که در خارج ازکشور، درس پزشکی می خوانده، 115 سال پیش چنین نوشته است.
این نامه، درکتابخانه وزیری یزد، نگهداری می شود.
بسم المعطّرٌ الحبیب
تصدقت گردم، دردت به جانم،
من که مُردم و زنده شدم تا
کاغذتان برسد.
این فراقِ لاکردار هم مصیبتی شده زن جماعت را،
کارِ خانه و طبخ و رُفت و روب و
وردار و بگذار نکُشد، همین بیهمدمی و فراق میکُشد.
مرقوم فرموده بودید به حبس گرفتار بودید. در دلمان انار پاره شد.
پریدُخت تو را بمیرد که مَردش اسیر امنیه چیها بوده و او بیخبر در اتاق شانهٔ نقره به زلف میکشیده..!!!
حیّ لایموت به سر شاهد است که حال و احوال دل ما هم کم از غرفهٔ حبس شما نبوده است.
اوضاع مملکت خوب نیست، کوچه به کوچه مشروطه چی چنان نارنج هایی چروک و از شاخه جدا بر اشجار و الوار در شهر آویزانند و جواب آزادیخواهی، داغ و درفش است و تبعید و چوب و فلک..!!!
دلمان این روزها به همین شیشهٔ عطری خوش است که از فرنگ مرسول داشتهاید.
شب به شب بر گیس میمالیم...!
سَیّد محمود جان،
مادیان یاغی و طغیانگری شدهام که نه شلاق و توپ و تشر آقا جانمان راممان میکند و نه قند و نوازش بیگم باجی.
عرق همه را در آوردهام و رکاب نمیدهم، بماند که عرق خودم هم در آمده.
میدانید سَیّدجان،
زن جماعت بلوغاتی که شد، دلش باید به یک جا قُرص باشد، صاحب داشته باشد، دلِ بیصاحاب، زود نخکش میشود، چروک میشود، بوی نا میگیرد،
بید میزند، دل ابریشم است.
نه دست و دلم به دارچین نویسی روی حلوا و شُله زرد میرود، نه شوق وَسمه و سرخاب و سفیدآب داریم.
دیروزِ روز بیگم باجی، ابروهایمانع را گفت پاچهٔ بُز،
حق هم دارد، وقتی آنکه باید باشد و نیست، چه فرق دارد، پاچهٔ بُز بالای چشممان باشد یا دُم موش و قیطانِ زر.
به قول آقا جانمان دیده را فایده آن است که دلبر بیند.
شما که نیستید و خمرهٔ سکنجبین قزوینی که باب میلتان بود بماند در زیر زمین مطبخ و زهر ماری نشود کار خداست.
چلّهها بر او گذشته، بر دل ما نیز. عمرم روی عمرتان آقا سَیّد.
به جدّتان که قصد جسارت و غُر زدن ندارم، ولی به واللّه بس است.
به گمانم آنقدری که در فالکوتهٔ طب پاریس، طبابت آموختهاید که به علاج بیماری فراق حاذق شده باشید، بس کنید، به یزد مراجعت فرمایید و به داد دل ما برسید، تیمارش کنید و بعد دوباره برگردید.
دلخوشکُنکِ ما همین مراسلات بود که مدّتی تأخیر افتاد و شیشهٔ عطری که رو به اتمام است.
زن را که میگویند ناقصالعقل است، درست هم هست.
عقل داشتیم که پیرهنتان را روی بالش نمیکشیدیم و گره از زلف وا کنیم و بر آن بخُسبیم.
شما که مَردید، شما که عقلتان اَتّم وُ اَکمل است، شما که فرنگ دیدهاید و درس طبابت خواندهاید، مرسوله مرقوم دارید
و بفرمایید چه کنم...؟؟؟
تصدّقت پریدُخت
بوسه به پیوست است.
🔵 با خواندن این نامه، هر کس میاندیشد نویسنده، دکترای ادبیات فارسی داشته، اما اسناد و مدارک، نشان میدهد این خانم تنها ششم ابتدایی آن زمان (مشروطه) را دارا بوده
مقصود از ارسال این نامه برای سروران ، دو چیز است:
🔸اول: یادآوری سطح سواد و قدرت نگارش و انشای آن زمانها و دوران قدیم و مقایسه آن با زمان خودمان.
🔸 دوم، مقدار استحکام خانواده و میزان وفاداری، ایستادگی، عشق فطری خدادادی و صمیمیت بین زوجین و مقایسه اش با زمانهای متأخر است.
🔻بسیار زیبا بود. شماسواد پدران ما را که ششم ابتدایی داشتند را مقایسه کنید.با ليسانس الان. واقعا چی شده که ششم ابتدایی ما اسمش را بلد نیست بنویسد ؟
https://eitaa.com/joinchat/844628000C7d2c71aea5